عقیق:شیخ کلینی در اصول کافی روایتی را مبنی بر توصیههای امیرالمؤمنین (ع) در آخرین لحظات عمر شریفشان نقل میکند. در فرازهایی از این روایت میخوانیم که حضرت فرمود «... اگر زنده ماندم، خودم صاحب اختیار خون و جانم هستم» این فراز ارتباط به ابن ملجم لعنةالله علیه دارد؛ یعنی او را میبخشم و یا قصاصش میکنم.
حضرت ادامه میدهد «اگر مردم، مردن وعدهگاه من است، [اگر گذشت کنم] آن گذشت براى من موجب قرب و براى شما حسنه و ثواب است، پس درگذرید و چشم پوشید، مگر شما نمیخواهید که خدا از شما درگذرد. إِنْ أَبْقَ فَأَنَا وَلِیُّ دَمِی وَ إِنْ أَفْنَ فَالْفَنَاءُ مِیعَادِی وَ إِنْ أَعْفُ فَالْعَفْوُ لِی قُرْبَةٌ وَ لَکُمْ حَسَنَةٌ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا ... أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ.
موضوع «عفو» و «صفح» در آیات متعددی از قرآن بیان شده است، از جمله آیات 109 بقره، 13 مائده، 22 نور و 14 تغابن. این فراز از کلام حضرت اشاره به آیۀ 109 سورۀ بقره دارد. «صفح» را به معنای «پهنا و روی هر چیزی» دانستهاند، از این رو به سطح کاغذ «صفحه» میگویند چون پهنای آن است. معنای صفح «ترک کردن و منصرف شدن» است، از این رو «صَفَحتُ عَن فلانٍ» به معنای «از گناه فلانی چشمپوشی کردم» است.
در تفاوت معنایی «عفو» و «صفح» گفته شده است که صفح، یک مرتبه برتر و بلیغتر از عفو است، زیرا در عفو، شماتت و مذمّت زبانی نفی نشده است، اما در صفح، علاوه بر بخشش خطا، به خطاکار روی خوش نشان داده میشود و در واقع، خطای او فراموش میشود و هیچ نوع شماتتی نسبت به او انجام نمیشود. پس معنای صفح عبارت است از: روی خوش نشان دادن به خطاکار؛ یعنی علاوه بر این که او را عفو کردم، به او روی خوش هم نشان دادم، یا این که صفحه روی او را دیدم در حالی که به روی خود نیاوردم، یا این که آن صفحهای را که گناه و جرم او را در آن ثبت کرده بودم ورق زدم و به صفحه دیگر رد شدم. معنای پایانی، از ورق زدن کتاب گرفته شده، گویا کتاب خاطرات او را ورق زده است. امام زین العابدین (ع) در معنای عبارت «فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ» (حجر85) فرموده است «یعنی بخشش بدون عتاب»
مرحوم علی اکبر غفاری مصحح کتاب «الکافی» درباره این مینویسد «مقصود حضرت اظهار در گذشت از اصحاب و حلیت خواستن از آنهاست با آنکه کوچکترین تجاوزى نسبت به آنها نکرده، چنان که پیغمبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله هم از امّتش حلیت طلبید و یا مقصود در گذشتن نسبت به ضربت خوردن خود اوست، یعنى اگر من مردم، به جان مردم نیفتید و به خاطر من عدهاى را نکشید و یا اگر کسى نسبت به شما چنین کرد تا ممکن است از او درگذرید.»
بعد حضرت ادامه میدهد «اى واى، دریغا بر آن غافلى که عمرش علیه خود او حجت شود، یا روزگار زندگیاش او را به بدبختى کشاند، خدا ما و شما را از کسانى قرار دهد که هیچ خواهش و تمایلى او را از اطاعت خدا باز ندارد و پس از مرگ عقوبتى به او نرسد؛ همانا ما مملوک خداییم و به او زندهایم؛ سپس متوجه امام حسن علیهالسلام شد و فرمود: پسر جانم، به جاى یک ضربت، یک ضربت بزن و کار ناروا نکن؛ أَلا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ فَیَا لَهَا حَسْرَةً عَلَى کُلِّ ذِی غَفْلَةٍ أَنْ یَکُونَ عُمُرُهُ عَلَیْهِ حُجَّةً أَوْ تُؤَدِّیَهُ أَیَّامُهُ إِلَى شِقْوَةٍ جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ مِمَّنْ لَا یَقْصُرُ بِهِ عَنْ طَاعَةِ اللَّهِ رَغْبَةٌ أَوْ تَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَقِمَةٌ فَإِنَّمَا نَحْنُ لَه وَ بِهِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى الْحَسَنِ ع فَقَالَ یَا بُنَیَّ ضَرْبَةً مَکَانَ ضَرْبَةٍ وَ لَا تَأْثَمْ. (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص299)
منبع:تسنیم