15 اسفند 1400 3 شعبان 1443 - 07 : 19
کد خبر : ۱۱۷۷۹
تاریخ انتشار : ۰۵ شهريور ۱۳۹۲ - ۲۰:۰۰
ديدگاه اسلام درباره ضرورت حکومت این امر را اثبات می کند که از منظر این دین اساس جامعه وجود قانون و اجرای آن است و بدون آن امکان رشد و تکامل فردی و اجتماعی ممکن نیست.

عقیق: بدون شک جامعه نياز به وجود احكام و مقررات اجتماعي و حقوقي دارد و بر اين اساس نيازمند به قانونگذار است، به اجراي احكام و مقررات نیاز دارد و محتاج حاكم هم است. صرف وضع قوانين و آوردن آنها بر روي كاغذ و از بر كردن و در سينه داشتن آنها دردي را دوا نمي كند. در طول تاريخ بشری، همواره كساني بوده اند كه يا حقوق خود را نمي شناخته اند يا با ديگران درباره حدود و مرزهاي حقوق خود، اختلاف نظر داشته اند يا با علم به حقوق خود، در مقام تعدي به حقوق سايرين بر مي آمده اند و به هر تقدير جامعه را دستخوش هرج و مرج و بي عدالتي مي كرده اند، چنين كساني اكنون نيز هستند و درآينده هم خواهند بود.
 

براي آن كه نظام دچار اختلال نشود و شيرازه امور از هم نگسلد به ناچار بايد دستگاهي وجود داشته باشد كه با قدرت و شوكت خود ضامن اجراي قوانين شود و متخلفان را به راه آورد يا به سختي گوشمالي دهد. براي آن كه آدميان به مصالحي كه هدف زندگي اجتماعي نيل بدانهاست برسند بايد قوانين موبه مو به مرحله اجرا و عمل درآيد و اين ممكن و ميسر نخواهد شد جز با و جود"حكومت"، چنانكه حضرت امیرالمومنین (ع) در پاسخ به خوارج كه به قصد نفي حكومت مي گفتند؛"لا حكم الا لله" حكومت جز براي خدا نيست، فرمود: آري درست است كه حكم خاص خداي متعال است لكن اين که خوارج مي گويند يعني مرادشان اين است كه حكومت خاص خداي متعال است، حال آن كه مردم به ناچار بايد حاكمي داشته باشند چه درستكار و چه نادرست.

 

اسلام ديني است داراي كامل ترين و مطلوب ترين نظام حقوقي كه تا روز قيامت از ارزش و اعتبار برخوردار است، البته همه اديان آسماني ديگر نيز در اصل و پيش از آن كه در معرض تحريف و مسخ واقع شوند، صاحب نظامات حقوقي بوده اند و چنان نبوده كه كار دنيا را به قيصر واگذارند و كارآخرت را به خدا. اين كه پيروان بعضي از اين اديان مي پندارند كه دين از سياست جداست و نبوت از حكومت معلول ناآگاهي آنان نسبت به تعاليم اصلي و آموزه هاي راستين اديان خودشان است.

 

اسلام مدعي است كه براي جميع ابعاد ووجوه زندگي فردي و اجتماعي همه آدميان در همه اعصار و امصار احكام و مقررات دارد، بنابراین چنين ديني نمي تواند وجود حكومت را ضروري و بايسته نداند. پس به دليل عقلي قطعي اثبات مي شود كه اسلام، هم براي حكومت احكام و مقرراتي دارد و هم وجود حكومت را براي جامعه مسلمين ضروري مي داند و نيازي به ادله دیگری ندارد. حتي اگر يك آيه يا يك روايت هم درباره اين مسئله نمي بود، مشكلي نبود. البته ادله دیگری نيز هست كه بايد در جای خود مورد مطالعه و بررسي واقع شوند، اما نبايد از اين دليل عقلي قطعي غفلت كنيم.

 

در نتيجه جاي هيچ شك و شبهه اي نيست در اين كه اسلام وجود حكومت را براي امت اسلامي ضروري مي داند. احتمال اينكه اين دين ضرورت وجود حكومت را نفي كند يا حتي درباره اين مساله ساكت باشد، به كلي منتفي است. پس اصل اين مسئله از قطعيات و يقينيات دين مقدس اسلام است. اگر بحثي هست در خصوص كيفيت حكومت و چگونگي تعيين حاكم و حدود وظائف و اختيارات او و امثال اين است كه بايد با رجوع به كتاب و سنت قطعيه معلوم گردد.


منبع: جام نیوز

212009

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: