عقیق:یکی از سوالاتی که در ذهن برخی از متدینین وجود دارد، این پرسش است که «چرا گاهی اوقات دعاها مستجاب نمی شوند؟» که در پاسخ به این سؤال آمده است:
بر اساس آیات قرآن و دعاهایی که از اهل بیت عصمت و طهارت به ما رسیده است خداوند مجیب الدعوات است:
اذا سألک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان (۱)
ادعونی استجب لکم (۲)
در دعای جوشن کبیر داریم: «یا مجیب الدعوات» (۳)
با توجه به این تعبیر که می فرماید خداوند دعا را، بلکه همه دعاها را اجابت می کند، این پرسش مطرح می شود که چرا بسیاری از دعاهای ما به اجابت نمی رسد؟ در ابتدا برای پاسخ به این پرسش، به بیان حقیقت دعا و معنای اجابت می پردازیم.
دعا یعنی نظر کسی را به سوی خود متوجه کردن. هنگامی که بنده ای خدایش را می خواند یعنی عنایت و توجه پروردگارش را طلب می کند(۴) و این دعا وقتی به سوی خدا محسوب میشود که خالص بوده و فقط خدا مدنظر باشد و لذا مادام که خاطر انسان به غیر خدا مشغول است، در حقیقت به سوی خدا دعا نکرده است.
با توجه به معنایی که برای دعا ذکر شد، معلوم می شود که دعا خود عبادت است، چنانکه در روایات نیز به همین مطلب تصریح شده است بلکه مغز و لبّ عبادات همین دعا می باشد. (۵) لذا می بینیم که خداوند در آیه ۶۰ سوره مؤمنون به کسی که از دعا اعراض کرده و رویگردان است وعده عذاب داده است.
اکنون که معنای دعا روشن شد، می گوییم که هیچ دعایی بی پاسخ نمی ماند.
چون اولاً: عنایت خداوند به سوی بنده متوجه شده و این خود پاسخی است به دعای انسان و بلکه بهترین پاسخ همین است، زیرا حقیقت دعا برای آن است که خدا انسان را به حضور بپذیرد و به او رو کند و انسان او را زیارت کند، لذا در میان برجسته ترین تعبیرات مناجات شعبانیه است که: «و أقبل الی اذا ناجیک» یعنی مناجات من تنها برای آن است که تو به من رو کنی. نه برای آن که چیزی به من بدهی.
ثانیاً: از آنجا که دعا عبادت است، خداوند پاداش و ثوابی را که برای عبادت کنندگان و مطیعان در نظر گرفته به او میدهد، مضافاً بر این که سکینه و آرامش قلبی که برایش حاصل می شود و شرح صدر و صبر که به واسطه آن تحمل بلا برایش آسان می شود، نباید مورد غفلت قرار گیرد و اینها همه خود استجابت دعاست.
تا اینجا این مطلب روشن شد که دعا بی پاسخ نمی ماند، لکن این پرسش باقی است که چرا بسیاری از حاجاتی که در ضمن دعا از خدا می خواهیم به اجابت نمی رسد؟ در جواب می گوییم اگر دعای حقیقی با توجه به نیاز و استعداد واقعی انسان صورت بگیرد و خواستن هم فقط از خدا باشد، قطعاً به اجابت میرسد. مواردی هم که فکر می کنیم به اجابت نرسیده از چند حال خارج نیست:
۱. یا دعای ما دعای واقعی و حقیقی نبوده است، مثل این که ما چیزی را خواسته ایم که تحقق پذیر نیست یا اصلاً تحقق آن در خارج ممکن نیست و یا بر خلاف سنت الهی است. مثل این که از خدا بخواهیم که نمیریم، یا از خدا بخواهیم که ما را امتحان نکند. یا این که آن چه خواسته ایم نفعی به حال ما نداشته، لکن چون بی اطلاع بوده ایم آن را از خدا درخواست کرده ایم، به این معنی که اگر از حقیقت امر مطلع بودیم آن را درخواست نمی کردیم؛ لذا در همه این موارد درخواست به معنای واقعی صورت نگرفته است.
۲. یا این که خلوص در کار نبوده. یعنی در عین حال که از خدا درخواست می کنیم، دل و قلب ما تعلق به اسباب عادی دارد و آنها را بالاستقلال مؤثر در کار می داند. (به سراغ اسباب رفتن مانعی ندارد و منافی با توحید و درخواست از خدا نیست، لکن دل بستن به آنها و آنها را به نحو مستقل در برابر خدا مؤثر دانستن اشکال دارد.)
۳. صورت سوم این است که دعا حقیقی است، خلوص هم وجود دارد و دعا به اجابت هم رسیده است؛ لکن ما اطلاع نداریم. چون اجابت به چند نحو است:
- گاهی به خاطر مصالحی با تأخیر اجابت می شود.
- گاهی آن خواسته ما را نمی دهند، ولی بهتر از آن در همین دنیا به ما عطا می شود.
- گاهی بهتر از آنچه خواسته ایم برای آخرت ما ذخیره می کنند.
- گاهی به خاطر این دعا و درخواستی که داشته ایم، خدا مفسده ای را از ما دفع می کند.
در تمام این موارد، اگر دعا کننده مطلع شود، از این نحوه اجابت بسیار راضی خواهد بود. در پایان با توجه به نکاتی که عرض شد می گوییم که تمام شرایط و آدابی که در روایات برای دعا آمده است، به همین سه نکته برمی گردد که اجمالی از آن شرایط و آداب را ذکر می کنیم:(۶)
۱- در حال دعا یقین به اجابت داشته باشد. (به خداوند خوش گمان باشید)
۲- در همه حال حتی در آن حال که گرفتاری و بلایی دامنگیرش نیست دعا کند.
۳- توجه و حضور قلب داشته باشد.
۴- اصرار در دعا داشته باشد.
۵- صلوات بر محمد و آل آن حضرت بفرستد.
۶- چیزی که امکان اجابت آن هست درخواست کند. (۷)
همه این نکات که در روایات وارد شده اشاره به این است که اگر این شرایط در میان نباشد، واقعاً دعایی صورت نگرفته و یا دعایی ناقص و ناتمام صورت گرفته است.
پی نوشت:
۱. بقره: ۱۸۶.
۲. مؤمن:۶۰.
۳. دعای جوشن کبیر، فصل ۲.
۴. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص ۳. و تفسیر کبیر، ج ۵، ص ۹۷.
۵. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۲، ص ۴۶۷. و مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۹۳، ص ۳۰۰.
۶. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۳۳، ذیل آیه ۱۸۶ بقره.
۷. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص ۴۷۲-۴۹۱.
منبع: حوزه نت