برای توضیح این مطلب و پاسخ به معترضان باید گفت: یکی از اموری که در نزد فقهای همهٔ مذاهب از مسلمات است این است که عبادات توقیفی است ۱؛ یعنی باید مقدار و کیفیت آن به اذن شارع باشد و خروج از آن اندازه بدعت و تشریع محرم به شمار میآید.
در حاشیه مغنی ابن قدامه آمده: عبادات توقیفی است و هیچ جزء یا شرطی از آن با قیاس یا علت تراشی ثابت نمیشود به ویژه نماز. ۲
رسول الله (ص) نیز فرمود: این نماز صلاحیت ندارد که چیزی از کلام انسانها به آن افزوده شود. ۳
بنابراین اهل سنت که جزء اضافی (یعنی آمین گفتن پس از حمد) را مستحب میشمرند، باید دلیلی برای آن اقامه کنند نه شیعیان که به سنت پیامبر عمل میکنند.
نظر اهل بیت علیهم السلام درباره آمین گفتن بعد از حمد
اهل بیت علیهم السلام که نزدیکترین افراد به پیامبر اکرم (ص) هستند، به چنین سنتی فرمان نداده بلکه آن را نفی کردهاند. جمیل بن دراج از امام صادق (ع) نقل میکند: هرگاه پشت سر امام جماعت مشغول نماز بودی هنگامی که امام از خواندن حمد فارغ شد بگو: الحمدلله رب العالمین و آمین مگو. ۴
در روایت دیگری از محمد حلبی نقل شده که از امام صادق (ع) پرسیدم: هنگامی که از فاتحة الکتاب فارغ شوم آمین بگویم؟ حضرت فرمود: نه ۵.
امام باقر (ع) نیز به گونهای دیگر به ترک این سنت ناپسند فرمان میدهد. زراره از امام باقر (ع) نقل میکند که فرمود: هرگز هنگامی که از خواندن فارغ شدی آمین مگو و اگر خواستی بگو: الحمدلله رب العالمین. ۶
براساس نظر اهل بیت (ع) آمین گفتن پس از خواندن سوره حمد موجب بطلان نماز میشود؛ زیرا آمین گفتن کلام آدمی است و دلیلی بر استحباب آن در نماز وجود ندارد. به همین جهت فقهای شیعه دربارهٔ آن چنین گفتهاند:
شیخ مفید: پس از خواندن حمد نباید آمین گفت. ۷
شیخ طوسی: گفتن آمین موجب بطلان نماز میشود چه پنهانی و چه آشکار. چه قبل از پایان حمد و چه بعد از آن برای ماموم و امام در هر حال. ۸
علامه حلی هم میگوید: آمین در آخر حمد نزد امامیه حرام است و با گفتن آن نماز باطل میشود. ۹
اختلاف در دیدگاه سایر مذاهب اسلامی
اما از نظر مذاهب دیگر فقهی درباره آن اختلاف است. نووی در این باره میگوید: رای ابوحنیفه آن است که امام «آمین» را بلند و ماموم آهسته بگوید.
از مالک دو روایت است. یکی مثل رای ابوحنیفه است و دیگر آن که اصلا در نماز گفته نشود.
رای شافعی آن است که ماموم به حدی بگوید که تنها خودش بشنود. ولی کلام دیگری از او نقل شده است که باید بلند بگوید. رأی احمد بن حنبل آن است که برای نمازگزاران مستحب است آمین به جهر (بلند) بگویند. ۱۰
اهل سنت برای اثبات مدعای خود به روایاتی متوسل شدهاند که همگی خدشه پذیرند و نمیتوانند چنین عمل مستحب موکدی را که با این شدت در صفوف جماعت خود اجرا میکنند اثبات کنند.
ابوهریره و مستند اصلی برای این کار!
مستند اصلی برای چنین کاری روایاتی است که از ابوهریره نقل شده است. وی میگوید که رسول خدا (ص) فرمود: هرگاه امام به «ولا الضالین» رسید بگویید: آمین ۱۱.
همچنین روایات دیگری از وی به همین مضمون نقل شده است.
ابوهریره متهمترین راویان حدیث است. ذهبی نقل میکند که عمر بن خطاب ابوهریره را از نقل حدیث منع کرد. حتی او را با تازیانه زد و به او گفت: زیاد از پیامبر (ص) نقل حدیث کردی... اگر دست از نقل حدیث از پیامبر (ص) بر نداری تو را به قبیلهات (دوس) تبعید خواهم کرد یا به سرزمین قرده خواهم فرستاد. ۱۲
ابوحنیفه میگوید: تمام اصحاب پیامبر (ص) نزد من ثقة و عادلاند و حدیثی که از طریق آنان به من رسیده صحیح و پذیرفتنی است مگر احادیثی که از طریق ابوهریره رسیده است (که مورد قبول من نیست، بلکه همه آنها نزد من مردود است.) ۱۳
اهل سنت در روایاتی دیگر آمین گفتن را از امام علی (ع) نقل میکنند. چنانکه ابن ماجه به سند خود از علی (ع) نقل میکند که فرمود: از رسول خدا (ص) شنیدم که بعد از «ولاالضالین» آمین گفت. ۱۴
باید دانست در سند این روایت، محمد بن ابی عبدالرحمن بن ابی لیلی وجود دارد که حافظهاش جدا ضعیف است. ۱۵
شعبه هم میگوید: من کسی بدحافظهتر از ابن ابی لیلی ندیدم. ۱۶
همچنین در سند این حدیث ابن عدی هست که ابوحاتم در حق او میگوید: او شخصی است که به حدیثش احتجاج نمیشود. ۱۷
براستی با این ضعف سند چگونه میتوان آن را مستند یک حکم فقهی قرار داد؟
اهل سنت از ابی داود روایتی نقل کردهاند که به سندش از ابی زهیر نقل میکند که پیامبر اکرم (ص) فرمود: دعای خود را به آمین ختم کنید زیرا در این صورت به اجابت نزدیکتر است. ۱۸
در سند این حدیث هم ابومصبح مقرائی قرار دارد که مجهول است پس سند حدیث ناتمام است. ۱۹ و همچنین از نظر دلالت هم اضطراب دارد؛ زیرا مربوط به آمین گفتن بعد از فاتحة الکتاب در نماز نیست و اصلا ذکری از نماز در این روایت نشده است. تنها مطلبی که این روایت دارد، آمین گفتن پس از دعا است بدین ترتیب میبینیم که همه روایات وارد شده در این باب که در آنها ذکری از آمین گفتن آمده است اشکال سندی دارند.
پی نوشت ها:
۱- عاملی، سیدجواد حسینی، مفتاح الکرامه، ج۸ص۲۳۸، قم، دفتر انتشارات اسلامی، اول، ۱۴۱۹
۲- مغنی ابن قدامه، ج ۱، ص ۵۰۶.
3- صحیح مسلم، کتاب المساجد و مواضع الصلاه، باب تحریم الکلام فی الصلاه، ص۲۵۲ح۱۰۸۶.
۴- وسائل الشیعه، کتاب الصلاه باب عدم جواز التامین، ج ۷ ص ۶۷، . ح۷۳۶۲.
۵- همان، ح۱۰۸۴.
۶- همان، ح۱۰۸۵.
۷- شیخ مفید، محمد، المقنعه، ص ۱۰۵، قم، دفتر انتشارات اسلامی، .
۸- طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج ۱، ص ۳۳۲، قم دفتر انتشارات اسلامی، .
۹- حسن بن مطهر حلی، تذکرة الفقهاء، ج ۳ص۱۶۲، مساله ۲۶۵. قم موسسه آل البیت، اول، ۱۴۱۴.
۱۰- المجموع، ج ۳، ص ۳۷۳.
۱۱- بیهقی، سنن کبری، ج۲ص۵۵
۱۲- سیراعلام النبلاء، ج ۲، ص ۴۳۳.
۱۳- عبدالحمید ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص ۶۸.
۱۴- سنن ابن ماجه، ج ۱ ص ۲۷۸.
۱۵- همان
۱۶- دارقطنی، علی بن عمر، علل الدار قطنی، ج ۳، ص ۱۸۶.
۱۷- تهذیب التهذیب، ج ۲، ص ۱۹۰.
۱۸- سنن ابی داود، ص۱۸۰کتاب الصلاه بان التامین، ح۹۳۸.
۱۹- عظیم آبادی، محمد، عون المعبود، ج۳، ص ۱۵۱، بیروت، دارالکتب العلمیه، دوم، ۱۴۱۵.
منبع:خبر آنلاین
212009