24 مهر 1400 10 (ربیع الاول 1443 - 40 : 03
کد خبر : ۱۱۶۵۲۲
تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱۳۹۹ - ۱۵:۲۱
زینب سلیمانی روایتی از دیدار ستاد بزرگداشت شهید قاسم سلیمانی و خانواده ایشان با رهبر انقلاب را با هدیه‌ای که به معظم‌له داد، بیان کرد و نوشت: ایشان سؤالاتی درباره آن پرسیدند و این هدیه کوچک را با مهر پذیرفتند.

عقیق:کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم» زندگینامه خودنوشت قاسم سلیمانی، امروز یکشنبه ۱۴ دی ماه در مرکز همایش‌های بین‌المللی صداوسیما رونمایی می‌شود.

به همین مناسبت یادداشت «زینب سلیمانی» فرزند شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی که برای این کتاب نوشته شده را در ادامه می خوانید:

به نام خدا

صبح روز چهارشنبه ۲۶ آذر ماه ۱۳۹۹ خداوند مهربان، زیارت رهبر معظم انقلاب که جانم فدای‌شان باد را روزی ما فرمود.

دیدار معظم‌له با اعضای ستاد بزرگداشت شهید قاسم سلیمانی و ما افراد خانواده‌اش بود. من به نمایندگی از حاج قاسم برای ایشان هدیه‌ای برده بودم. این هدیه زندگی‌نامه‌ای به قلم حاج قاسم بود که قصد داشتیم به مناسبت ایام سالروز شهات در قالب کتابی منتشر کنیم. آنچه همراهم بود در واقع ماکت یا نمونه اولیه‌ای از کتاب بود.

بعد از پایان دیدار، آن را تقدیم رهبر انقلاب کردم. ایشان سوالاتی درباره آن پرسیدند و این هدیه کوچک را با مهر پذیرفتند.

چند روز بعد از این دیدار و در دقایق پایانی نهایی شدن کتاب، متنی از سوی دفتر رهبر معظم انقلاب به دستم رسید. ایشان منت گذاشته و قبل از مطالعه، یادداشتی را به یاد «سرباز وفادار» خود نوشته بودند. متنی پر از عطوفت و بزرگواری که چون روح بر کالبد کل این کتاب نشست.

 خداوند حکیم را به داشتن نعمت وجود مبارک‌شان، هزاران بار شکر می‌کنم و به یاد می‌آورم که حاج قاسم در وصیت‌نامه خود نوشته بود: خداوندا! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه‌ای عزیز که جانم فدای جان او باد، قرار دادی.

و اینک چند خطی درباره این اثر:

نوشتن این مقدمه برای من کار آسانی نیست. دخترها بهتر می‌دانند‌ که به‌قلم‌آوردنِ آن حجم سنگینِ محبت و علاقه که میان پدر و دختر هست، آن‌هم در آغاز کتابی بعد از شهادت پدر، چقدر دشوار است!

پدرم حتی وقتی میان ما بود، «شهید» بود. این را همه ما انگار می‌دانستیم. حقیقتی بود که با آن زندگی می‌کردیم. هر وقت به این فکر می‌کردم روزی بیاید که او نباشد و من زنده باشم، تَلّی از بُهت و درماندگی بر همهٔ وجودم سرازیر می‌شد. این کابوسی بود که همیشه از آن فرار می‌کردم.

قاسم سلیمانی در زندگی، آن‌چنان که یک فرمانده نظامی باید باشد، منظم و دقیق بود. او برای دقیقه‌های زندگی‌اش برنامه داشت. ساعت‌های کاری و فشردگیِ مسئولیت‌هایش، بیشترِ اوقات وقتی برای امور شخصی‌اش باقی نمی‌گذاشت؛ اما یک چیز در این میان استثنا بود: مطالعه‌کردن و نوشتن. حاج‌قاسم، هم خودش و هم ما بچه‌هایش را موظّف به خواندن می‌دانست. دایرهٔ کتاب‌های انتخابی‌اش وسیع بود: از شعر فارسی و رمان خارجی تا کتاب‌های تاریخی و سیاسی، و از خاطره‌ها و شرح‌حال‌ها تا کتاب‌های نظامی.

روش خواندنش هم در نوع خود جالب بود: کتاب را با دقت می‌خواند. بر ابتدا و میانه و انتهای کتاب یادداشت می‌نوشت. گاهی حتی یادداشت‌های مفصّل‌ترش را در دفتر جداگانه‌ای ثبت می‌کرد. بسیاری از کتاب‌ها را با ماژیک رنگی نشانه‌گذاری می‌کرد و خط می‌کشید. بله، این‌طور با کتاب‌ها مانوس می‌شد.

از چیزی نمی‌ترسیدم زندگی‌نامه‌‌ای است که حاج‌قاسم با دست مجروحش نوشته است؛ شرح زندگی مردی از دلِ روستایی دورافتاده در کرمان که چند دوره از زندگی ساده و گیرای خودش را برایتان روایت کرده است. این داستانِ شکل‌گیری شخصیت مردی است که از چوپانی به جایگاهی رسید به‌بلندای وسعت آسمان‌ها.

در طول یک سال گذشته، تلاش‌های بسیاری برای نوشتن زندگی‌نامه حاج‌قاسم از سوی نویسندگان و پژوهشگران متعدد صورت گرفته است. همهٔ آن‌ها تلاش‌هایی است برخاسته از دغدغه‌هایی مقدس و محترم؛ اما با توجه به ناپیداییِ بخش‌های مختلفی از زندگی‌اش، اغلب، اطلاعاتی مخدوش و نادقیق دارد. و حالا پُرکردن این خلاء، شدنی‌تر می‌نماید.

خیلی دوست دارم آنان که حاج‌قاسم را فقط در لباس نظامی دیده‌اند، بدانند او چطور بزرگ شد. از چیزی نمی‌ترسیدم آغاز رسالتی است عظیم: شناختن مردی بزرگ.

زینب سلیمانی / آذر ۱۳۹۹

این کتاب که مزین به یادداشت رهبر معظم انقلاب شده است، نخستین اثر چاپ شده توسط انتشارات «مکتب حاج قاسم» محسوب می‌شود و شامل دست‌نوشته‌های شخصی شهید سلیمانی از دوران کودکی و زندگی در روستای قنات ملک کرمان تا میانه‌ مبارزات انقلابی در سال ۵۷ است.

 

 

منبع:فارس

گزارش خطا

مطالب مرتبط
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: