07 آذر 1400 23 ربیع الثانی 1443 - 04 : 14
کد خبر : ۱۱۵۰۳۱
تاریخ انتشار : ۰۲ آبان ۱۳۹۹ - ۱۵:۴۵
حبیب الله بابایی، رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت::
رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت:مشکل آنجاست که ما نه فقط در مورد غرب، غربی فکر می‌کنیم بلکه در مورد جهان اسلام نیز از منظر غرب می‌اندیشیم.

عقیق: به همت پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی و مرکز همکاری‌های علمی و بین الملل پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، سلسله نشست‌های راهبردی- تمدنی، سلامت اجتماعی و آینده آن در جهان اسلام برگزار شده است.

حجت الاسلام والمسلمین حبیب الله بابایی، رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در یادداشتی به تحلیل این نشستها پرداخته است: قریب به دو سال است که در راستای شناخت و احیاناً تحلیل مسئله‌های کلان جهان اسلام رایزنی‌های گسترده‌ای را در موضوعات مختلف و در سطوح متفاوت از اساتید بنام و شهیر آغاز کرده‌ایم و تاکنون بیش از ۱۰ مسئلۀ کلان را به شور و نشست و گفتگو با نخبگان و اساتید گذاشته‌ایم، لیکن حاصل و آوردۀ بسیاری از این گفتگوها و نشست‌ها که گاه برای تنها یکی از آنها بارها مسافرت رفته و دهها ساعت وقت گذاشته‌ایم، بالاتفاق «هیچ» یا «نمی‌دانم» بوده است که برخی آن را متواضعانه گفته‌اند و برخی نیز در عمل بدان اذعان کرده‌اند.

به رغم اینکه این گفتگوها با مقدماتی گاه طولانی همراه بوده و پیش از برگزاری نشست، جلسات توجیهی صورت گرفته، لیکن به‌موجب فقدان پشتوانه‌های لازم پژوهشی در مسائل کلان جهان اسلام، بسیاری از نخبگان و حتی جامعه‌شناسان آنگاه که به سوالات مربوط به جامعه‌شناسی جهان اسلام می‌رسند ترجیح می‌دهند به جای نگاه‌های انضمامی خود را در نگاه‌های انتزاعی و حتی الهیاتی پنهان کنند و نخواهند و یا نتوانند وارد وضعیت کنونی جامعه جهانی اسلام بشوند و تحلیلی از آمارهای موجود داشته باشند.

جالب اینکه حتی بسیاری از جامعه‌شناسان ما پایگاه‌های آماری و پیمایشی انجام گرفته در جهان اسلام (مانند الموشر العربی در دوحۀ قطر) را نمی‌شناسند تا چه رسد به اینکه شبیه آن پیمایش را بخواهند در موضوعات علم، سلامت، طبیعت، سیاست، و فرهنگ در ایران و یا کشورهای غرب آسیا و یا کشورهای مقاومت ارائه دهند. ما در سلسله نشست‌ها و گفتگوهایی که با نخبگان و صاحب‌نظران مختلف در موضوعاتِ «وضعیت آب و آینده آن در جهان اسلام»، «وضعیت سلامت و آینده آن در دنیای اسلام»، «کتاب و کتابخانه در جهان اسلام»، «رسانه و ارتباطات در دنیای اسلام»، «جنسیت در جهان اسلام»، «ترجمه در جهان معاصر اسلام» و دیگر مسائل کلان داشته‌ایم، هرچند نکته‌ها ارزنده و افق‌های نوینی را در فهم وضعیت دنیای اسلام به دست آوردیم، لیکن گاه سوالات ساده و پرسش‌های معطوف به توصیف صرف از واقعیات جهان اسلام بی‌جواب ماند.

پاسخ‌هایی هم که برخی از نخبگان به چنین پرسش‌هایی ارائه کردند (مانند آنچه دکتر مهدی ضرغامی در مورد «آب» و آیندۀ آن در جهان اسلام گفتند و یا دکتر کامران باقری لنکرانی در مورد «نظام سلامت» در جهان اسلام مطرح کردند) همه برآمده از تجربیات شخصی آنها در سفرها و ارتباطات‌شان بود و نه برآمده از یک دیسیپلین علمیِ مربوط به جهان اسلام در دانشگاه. این بدان معناست که مطالعات جهان اسلام در حوزه و دانشگاه از اساس تعطیل است و رویکرد نخبگان در نهادهای علمی نه به سمت دنیای اسلام بلکه معطوف به جهان غرب و کشورهای اروپایی و آمریکایی بوده است.

مشکل آنجاست که ما نه فقط در مورد غرب، غربی فکر می‌کنیم بلکه در مورد جهان اسلام نیز از منظر غرب می‌اندیشیم و آنجا که ادبیات دنیای غرب و نگاه شرق‌شناسانه در مورد دنیای اسلام ساکت مانده باشد، ما نیز ترجیح می‌دهیم سکوت اختیار کنیم و نسبت به رصد و تحلیل آن عملاً اقدامی نکنیم. این غفلت بزرگ نه فقط در میان ایرانیان بلکه کم و بیش در سطح جهان اسلام و در برخی کشورهای اسلامی نیز صادق است.

مثلاً در موضوع «سلامت» انتظار می‌رفت اگر در ایران و فرهنگستان علوم پزشکیِ آن به این مسئله پرداخته نمی‌شود و ریاست محترم آن با تعجب از واقعیات مربوط به سلامت در جهان اسلام اظهار بی‌اطلاعی می‌کند، در برخی از کشورهای مقاومت مثل لبنان که وزیر بهداشت آن متعلق به حزب الله است، تأملی و یا تحقیقی در این موضوع صورت گرفته باشد، ولی پیگیری‌ها از طریق برخی اساتید لبنانی مانند شیخ شفیق جرادی و ارتباط با برخی از پزشکان نخبه حزب الله برای کسب نگاهی فرامنطقه‌ای به مسئله سلامت در دنیای اسلام نیز عملاً مایۀ یأس و حیرت بود.

حال پرسش این است که چرا دنیای اسلام خود را نمی‌بیند و در مورد مسائل خود، خود اندیشه نمی‌کند؟ در این باره علاوه بر ریشه‌های مختلفی که می‌توان ذکر کرد باید بدین نکته نیز متذکر شد که جامعه مسلمانان به خصوص ایرانیان نه تنها در فهم «مصادیق نیازهای خود»، و نه فقط در درک «نظام نیازهای جهان اسلام»، و بلکه در «منطق نیازسنجی» های خود دچار غرب‌زدگی پنهان و گاه آشکار شده‌اند و اساساً استقلال اندیشه و بلکه جرأت اندیشۀ استقلالی را از کف داده‌اند و همین شاید یکی از عوامل اصلی ضعف تمدنی جامعه مسلمانان در دنیای کنونی اسلام است که تمدن را نه در واقعیت‌ها بلکه گاه در آرزوها دنبال می‌کنند.

پس از این اظهارات بابایی، افراد مختلفی نسبت به سخنان وی واکنش نشان دادند و اظهار نظر کردند که در ادامه می خوانید؛

اساساً هویت و کل آگاهانه ای بنام جهان اسلام در ذهن اندیشمندان نداریم

مختار شیخ‌حسینی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در نوشته ای به این یادداشت واکنش نشان داد و آورد: بخشی از مسئله به نظرم به این بر می‌گردد که اساساً هویت و کل آگاهانه ای بنام جهان اسلام در ذهن اندیشمندان نداریم. آنچه هم در دوحه (مرکز العربی للابحاث) و بیروت (مرکز الدراسات الوحده العربیه) …انجام می‌شود بر اساس درکشان از هویت واحد جهان عرب است، لذا موشر العربی، جهان عرب را به مناطق (مغرب عربی، مشرق عربی، وادی النیل، خلیج) تقسیم می‌کند و مردم و نخبگان نسبت به جهان عرب احساس یک کل و واحد هویتی دارند.

طبعاً هم تجربه تاریخی هم اندیشه‌های پشتیبان این هویت را بروز می‌کند اما مفهوم جهان اسلام چنین ویژگی ندارد. چون ما پیش فرضی داریم که جهان اسلام یک کل هویتی است لذا پرسش می‌کنیم چرا این کل، خودمشاهده گر نسبت به مسائلش نیست، در حالی که به نظر مشکل در پیش فرض ماست.

در مطالعات جهان اسلامی، صرفاً "ایرانی" فکر می‌کنیم

محمدرضا بهمنی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی هم در پاسخ به نوشته حجت الاسلام بابایی نوشت: تلاش جنابعالی برای تحلیل تمدنی جهان اسلام ستودنی است.

اما ذکر چند نکته را لازم می‌دانم:

۱- بی اطلاعی ما و شما و جمعی از افرادی که جنابعالی در این چند نشست آنها را به یاری طلبیده اید، نمی‌تواند نشان از فقر مطلق اطلاعاتی یا اندیشه‌ای در این حوزه باشد.

۲- چالش کلیدی و دلیل اینکه شما در آغاز راه به این نتیجه رسیده اید که "هیچ" نمی‌دانیم، اتفاقاً این است که در مطالعات جهان اسلامی، صرفاً "ایرانی" فکر می‌کنیم و "ایرانی"تر عمل می‌کنیم. جسارتاً بفرمائید که در طراحی و مباحثه در این نشست‌ها، چند جهان اسلامی غیرایرانی را به کمک گرفته اید؟

۳- همان طور که پیش تر لطف فرموده و حقیر را هم به همفکری دعوت کردید_، عرض کردم، مطالعات تمدنی جهان اسلامی نیاز به طراحی دقیق‌تر و انضمامی تر دارد. و در همین ابتدای راه نیاز به کنسرسیومی از اشخاص حقیقی و حقوقی دارد. تا به قول جناب شیخ شفیق جرادی، از "ایرانیزاسیون مطالعات جهان اسلامی" به در آییم.

۴- در نشست‌های گفت و گو محوری که برای این منظور اجرا کردید هم چند اشکال اساسی وجود دارد. از جمله این اینکه: ۱. به حسب دسترسی به اشخاص، موضوعات را چیدید. ۲. با یک نفر گفت و گو ترتیب دادید. ۳. به ضرورت بررسی‌های تمهیدی نپرداختند. ۴. در انتخاب موضوعات به نسبت سنجی موضوعات و اولویت بندی آنها اهمیت ندادید. و… (البته این نکات، از ارزش شروع کنندگی این سنخ گفت و گوها و دغدغه مندی نمی کاهد)

۵- جا دارد در ادامه راه، حتماً یک تیم راهبری متشکل از جمعی از صاحبان اطلاعات میدانی و صاحبان اندیشه تمدنی از جهان اسلام را در یک اتاق گفتگوی مجازی گردهم آورید. در این تیم حتماً اشخاصی از کشورهای عرب منطقه، آفریقا، ترکیه، آسیای میانه و جنوب شرق آسیا باید به یاری طلبیده شوند.

۶- همچنین در ادامه راه، طراحی نظام موضوعات و مسئله شناسی مقدم بر هر اقدام دیگر و مقدم بر برگزاری هر نشست دیگری است. همان طور که قبلاً پیش نویس اولیه ای را برای نظام موضوعات تقدیم کرده بودم. پیشنهاد می‌کنم ضمن تدوین یک مبنای مفهومی کلان، پس از نهایی سازی نظام موضوعات و مسائل، هر بخشی از آن را به یکی از اعضای تیم راهبری بسپارید.

پاسخ به ملاحظات محمدرضا بهمنی

حجت الاسلام بابایی در پاسخ به اظهارات محمدرضا بهمنی نوشت:

از اینکه دوستان نوشته حقیر را وقت می‌گذارند و تأمل می‌کنند و نقد می‌کنند بسیار سپاسگزارم. همین که تأمل دوستان برانگیخته می‌شود بسیار مغتنم و زمینه‌ساز اندیشه‌ورزی‌های بیشتر خواهد بود.

۱. در مورد روش کار، تأملات و تتبعاتی که در این زمینه داشته ام به نظرم رصد و فهرست نیازهای جهان اسلام را به دو گونه می‌توان دنبال کرد: روش کلی به جزئی، روش جزئی به کلی. برخی از کتاب‌های تمدنی که با عطف توجه به نیازهای کلان تمدنی نوشته شده است به روش دوم است. مثلاً کتاب Islam Hadhari در ایستک مالزی با همین رویکرد نوشته شده است و دنبال نظام موضوعات و نظام مسائل نرفته است. من نیز سراغ نظام مسائل رفتن را الان زودهنگام و بلکه ناممکن می دانم، نه کار نظری ما می‌تواند آن را پشتیبانی بکند و نه مطالعات انضمامی ما انبوه مسائل را توانسته است که رصد کرده و از آن نظامی از مسائل را استخراج نماید. شروع از ممکنات به صورت طبیعی در آینده نظامی از مسائل را به صورت نسبی در اختیار ما خواهد گذاشت. در مورد روش کار در مقاله‌ای که در این باره آماده می‌کنم توضیحاتی داده ام و تلاش کرده ام استدلالی بر آن مطرح کنم.

۲. بی شک همان طور که عرب‌ها عربی فکر می‌کنند، ترک‌های ترکیه ترکی فکر می‌کنند، ایرانی‌ها متأسفانه ایرانی فکر می‌کنند. این بخشی از درد ما و درد جامعه روشنفکری و حوزوی ماست که دم از جهانی شدن می‌زند ولی فراتر از قم و تهران نمی‌رود. این درد که ایرانی‌ها در مطالعات خود، در رساله‌های دکتری شأن، در فرصت‌های مطالعاتی خود، جهان اسلام و اندیشه‌های مربوط به جهان اسلام را به رسمیت نمی‌شناسند و جهان عرب و دنیای اسلام هم ما را به رسمیت نمی‌شناسد و برای گفتگو بین مسلمان ایرانی و ترک و عرب باید هر سه ویزای شینگن بگیرند و در اروپا بنشینند بر اساس فرمت و شیوه اروپایی گفتگو کنند، این درد مشترک امروز دنیای ماست. این مسئله دامنه گسترده ای دارد که باید نشست موارد را یکی به یکی باز کرده و برای هر یک چاره جویی کرد. از این رو بله این پروژه که راه‌های آغازین خود را طی می‌کند فعلاً در مرحله استنطاق نخبگان ایران هستم و البته کم و بیش به وسع خودمان (که هیچ جا از آن حمایت نمی‌کند) با جهان اسلام در ارتباط بوده ام. به عنوان یک نمونه مکاتباتی مثلاً در موضوع «مدارس علوم دینی و ظرفیت‌های تمدنی آن در جهان اسلام» با نخبگان ترکیه (حدوداً ۳۰ نفر)، و برخی نخبگان هند (حدوداً ۱۰ مورد) داشته ایم و البته در این باره دریغ از همکاری سازمان فرهنگ و ارتباطات، یا وزارت خارجه، یا المصطفی (ص) و یا دیگر مراکزی که به نامه‌های رسمی پژوهشگاه برای معرفی شخصیت‌های جهان اسلام پاسخ ندادند و همکاری نمی‌کنند. من با این مجموعه فشل چه طور می‌توانم با جهان اسلام یا حتی جهان عرب ارتباط بگیرم و بعد تیم راهبردی تشکیل بدهم.

۳. اما در اینکه مثلاً ما با یک نفر گفتگو ترتیب داده باشیم، اساساً این گونه نبوده است. اولاً نفرهای ما بزرگ بوده اند. مثلاً ما معاون فرهنگی وزیر ارشاد را برای تبیین کتاب در جهان اسلام دعوت کرده ایم، ولی خب ایشان در سخنرانی خیلی خوب شأن، تمرکز خود را به ایران و داده‌های ایران متمرکز کرده اند (تفکر ایرانی). و ثانیاً با شبکه‌های مربوطه در هر موضوع تماس داشته ایم. مشکل اصلی این است که بزرگواران اولاً چنین رویکردی را تاکنون در موردش فکر نکرده اند و بلکه به آن علاقه‌ای نیز ندارند. مثلاً در مورد ترجمه در جهان اسلام من با دکتر عبدالحسین آذرنگ، با دکتر عبدالرحیم گواهی، با دکتر خزاعی (سردبیر مجله مترجم دانشگاه فردوسی)، با دکتر هاشمی (از دانشگاه آکسفورد که مدخل ترجمه در جهان اسلام را در دانشنامه جهان اسلام نوشته اند و ۲۰ سال است که از ایران رفته اند)، با دکتر پاکتچی، با دکتر محقق داماد، با دکتر خرمشاهی، و با دکتر پورجوادی ارتباطات تلفنی و مکاتباتی انجام داده ام که یکی دو نفرشان جواب نداده اند، بقیه هم هرچند نسبت به مسئله بودن مسئله استقبال کرده اند ولی از جواب به سوال اظهار عجز کرده‌اند (تفصیل این را در کتاب آینده مسئله‌های تمدنی جهان اسلام خواهم آورد. انشاالله). همین قصه را در مورد وضعیت اخلاق در جهان اسلام دنبال کرده ام، همین مسئله را که شما به خوبی در جریان هستید مسئله رسانه و ارتباطات در جهان اسلام دنبال کرده ایم، و مسائل دیگری که کم و بیش شما در جریان دردها و رنج‌ها و دوندگی‌های کار بوده اید.

 

منبع:مهر

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: