بر اساس نقلهای موجود، رسول خدا صلی الله علیه وآله در این مسجد نماز فراوان خوانده و در برخی از روایات امامانِ معصوم نیز توصیه به خواندن نماز در آنجا شده است.
اما ماجرای «رد الشمس» که در این مکان رخ داد به این گونه است که عمار بن موسى میگوید همراه امام صادق علیه السلام به مسجد فضیح رفتم و حضرت برایم فرورفتگىاى را نشان داد و فرمود در همینجا «اسماء بنت عمیس» براى دو فرزندش که از جعفر طیار بودند، نقل کرد: من به همراه امیرمؤمنان علیهالسلام در این مسجد بودم. حضرت فرمود:
این فرورفتگى در زمین را مىبینى؟ گفتم بله. فرمود من و رسول خدا در این مکان نشسته بودیم که حضرت، سرش را بر دامنم نهاد و به خواب رفت. وقت نماز عصر فرا رسید. نتوانستم سر حضرت را از دامنِ خویش بلند کنم؛ زیرا مىترسیدم سبب آزار حضرت شود؛ تا اینکه پس از پایان یافتن وقت نماز، رسول الله بیدار شد و رو به من کرد و فرمود: نمازت را خواندهاى؟ گفتم: نه. فرمود: چرا؟! گفتم: نخواستم شما را اذیت کنم. رسول الله از جا برخاست و رو به قبله کرد. آنگاه هر دو دست را به دعا بلند کرد و چنین گفت: «اللَّهُمَّ رُدَّ الشَّمْسَ إِلَى وَقْتِهَا حَتَّى یُصَلِّیَ عَلِیٌّ فَرَجَعَتِ الشَّمْسُ إِلَى وَقْتِ الصَّلَاةِ حَتَّى صَلَّیْتُ الْعَصْرَ ثُمَّ انْقَضَّتْ انْقِضَاضَ الْکَوْکَب؛ خدایا، خورشید را به جایگاه نماز عصر برگردان تا على نمازش را بخواند. خورشید به قدرى بالا آمد که وقت نماز عصر شد. من نیز نمازم را خواندم...» (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج4، ص562)
منبع:تسنیم