عقیق:بنیالعباس آن زمان که دیدند مردم بهسوی عترت توجه دارند و تا حدودی از مظلومیت ایشان اطلاع یافتند، با مکر و تزویر خود را از هواخواهان عترت معرفی کرد و با همین سناریو بنی امیه را کنار زدند. نمود این گرایش جهان اسلام به خاندان عترت را در عصر امامت امام رضا علیهالسلام اینگونه مشاهده میکنیم که مأمون برای مشروعیتبخشی به حکومتش و استحکام پایههای کاخ پوشالی خود مجبور شد از اعتبار معنوی آن حضرت استفاده کند و ایشان را به ولایتعهدی حکومت غاصبانه خود برگزیند. امام رضا علیهالسلام که به اکراه این سِمت را برگزید، با تدابیر خویش که برگرفته از علم لدنّی ایشان بود، ماجرا را علیه حکومت عباسیان رقم زد هرچند با شهادتشان همراه بود.
در هر صورت امام رضا علیهالسلام در سال 200 هجری قمری از مدینه به سوی مرو حرکت کردند، منتها قبل از آغاز سفر نزد قبر شریف جد بزرگوارشان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم رفتند و وداع جانگدازی با ایشان داشتند. شیخ صدوق رحمةالله از محول سجستانى آورده است: «وقتى که فرستادهى مأمون براى بردن امام رضا علیه السلام از خراسان به مدینه آمد، من آنجا بودم. امام علیه السلام به منظور خدا حافظى و براى وداع، به مسجدالنبى کنار قبر رسول خدا صلى الله علیه و آله رفت و مکرر با قبر پیامبر صلى الله علیه و آله وداع مىکرد و بیرون مىآمد و نزد قبر باز مىشد و با صداى بلند گریه مىکرد. من به امام نزدیک شده، سلام کردم. امام جواب سلام مرا داد. حضرت را در رفتن به سفر خراسان تهنیت و مبارک باد گفتم. امام فرمود: ذَرْنِی فَإِنِّی أَخْرُجُ مِنْ جِوَارِ جَدِّی ص وَ أَمُوتُ فِی غُرْبَةٍ وَ أُدْفَنُ فِی جَنْبِ هَارُون؛ به دیدن من بیا، زیرا از جوار جدم خارج مىشوم و در غربت از دنیا مىروم و در کنار قبر هارون مدفون مىشوم» (عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص217)
این رفتار امام رضا علیهالسلام در قبال قبر مطهر پیامبر اسلام (ص) قبل از سفر تمدنسازشان به سوی ایران شبیه به وداع جانسوز امام حسین (ع) نزد قبر مطهر جدشان پیامبر اسلام (ص) است، آن هنگام که قصد خروج از مدینه به سوی کربلا داشتند. از ابوسعید مقبرى نقل شده است در مسجد مدینه حسین را دیدم در حالى که خرامان خرامان مىرفت .. شبانگاه کنار قبر جدّش رسول خدا رفت و عرض کرد «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللّهِ؛ أَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ فاطِمَةَ، أَنَا فَرْخُکَ وَابْنُ فَرْخَتِکَ وَ سِبْطُکَ فی الْخَلَفِ الَّذی خَلَّفْتَ عَلى أُمَّتِکَ، فَاشْهَدْ عَلَیْهِمْ یا نَبِىَّ اللّهِ. أَنَّهُمْ قَدْ خَذَلُونی وَ ضَیَّعُونی وَ أَنَّهُمْ لَمْ یَحْفِظُونی، وَ هذا شَکْواىَ إِلَیْکَ حَتّى أَلْقاکَ؛ سلام بر تو اى رسول خدا! من حسین پسر فاطمه ام؛ منم فرزند دلبند تو و فرزند دختر تو و من سبط تو هستم که مرا میان امّت به یادگار گذاشتى. اى پیامبر خدا، گواه باش که آنان دست از یارى من برداشتند و مقام مرا پاس نداشتند؛ این شِکوه من است نزد تو، تا آنگاه که تو را ملاقات کنم.» سپس امام برخاست و به نماز ایستاد و پیوسته در رکوع و سجود بود. (مقتل الحسین خوارزمى، ج 1، ص 186؛ فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 26)
راوی میگوید زمانی که شب دوم شد، امام بار دیگر کنار قبر پیامبر صلى الله علیه وآله سلم آمد و دو رکعت نماز گزارد و پس از آن عرضه داشت «اَللّهُمَّ؛ إِنَّ هذا قَبْرُ نَبِیِّکَ مُحَمَّد وَ أَنَا ابْنُ بِنْتِ مُحَمَّد وَ قَدْ حَضَرَنِی مِنَ الاَْمْرِ ما قَدْ عَلِمْتَ، اَللّهُمَّ وَ إِنِّی اُحِبُّ الْمَعْروُفَ وَ أَکْرَهُ الْمُنْکَرَ، وَ اَنَا أَسْأَلُکَ یا ذَالْجَلالِ وَ الاِکْرامِ بِحَقِّ هذَا الْقَبْرِ وَ مَنْ فیهِ مَا اخْتَرْتَ مِنْ أَمْری هذا ما هُوَ لَکَ رِضىً؛ بار الها، این قبر پیامبر تو محمّد صلى الله علیه و آله است و من فرزند دخت محمّدم. از آنچه براى من پیش آمده است آگاهى. خدایا، من معروف را دوست دارم و از منکر بیزارم. من از تو اى خداوند صاحب جلال و بزرگوارى مى خواهم به حقّ این قبر و کسى که در آن است راهى را که خشنودى تو در آن است برایم مقرّر دارى.»
بیشتر بخوانید
جالب است همانطور که نقل شد، امام رضا (ع) چندین بار به قبر مطهر جدشان بازگشتند و وداع گفتند. بر اساس این روایت نیز امام حسین (ع) در چند مرحله با جد بزرگوارشان پیامبر(ص) وداع داشتند.
شاید اینچنین رفتاری از دو امام معصوم علیهما السلام یادآور این آیه از قرآن باشد آنجا که فرمود «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوه إِنَّ الَّذینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُولئِکَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِه ... ؛ مؤمنان واقعی کسانیاند که به خدا و رسولش ایمان آوردهاند و هنگامی که در امر مهمی با او باشند، بیاجازه او جایی نمیروند؛ در حقیقت، کسانى که از تو کسب اجازه مىکنند؛ آنانند که به خدا و پیامبرش ایمان دارند.» (سوره نور آیه62)
از این جهت میتوان نتیجه گرفت ائمه علیهمالسلام که خود در اوج اهل ایمان هستند، در تمام اموراتِ مهم و جامع خویش، این رفتار قرآنی در اذن از رسول الله (ص) را پیشه میکردند و رفتاری جز خواست سیدالانبیاء انجام نمیدادند.
منبع:تسنیم