22 بهمن 1400 10 رجب 1443 - 44 : 12
کد خبر : ۱۱۲۵۸۸
تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۲:۴۵
گفتاری از آیت الله میرباقری؛
امواجِ فتنه‌های ظلمانیِ طواغیت و شیاطین با شناگری و معلمِ‌اخلاق‌بودن و ریاضت‌کشیدن طی نمی‌شود، با سفینة‌النجاةِ امام حسین(ع) طی می‌شود.

عقیق:متن زیر گفتاری از آیت الله سیدمحمدمهدی میرباقری، رئیس فرهنگستان علوم اسلامی است که در ادامه از نظر شما می‌گذرد:

شیطان (که در ماه رمضان در غُل و زنجیر بود)، در بیرون از ماه رمضان منتظر است که ما را به نقطهٔ اول برگرداند. کسانی هستند که در ۳۰ شب ماه رمضان نماز شب خوانده‌اند؛ ولی در روز عید فطر، نماز صبح‌شان قضا می‌شود! اگر انسان از سرمایه‌اش غافل شد شیطان آن را می‌برد و انسان سر جای اولش بر می‌گرداند؛ دوباره روز از نو، روزی از نو! اینکه به درد نمی‌خورد!!

عبادت ما باید هم‌افزایی داشته باشد. بعضی از ما چهل سال است که نماز می‌خوانیم ولی آثار نماز در ما مشاهده نمی‌شود. معلوم است که هر نمازی که خواندیم هنوز به نماز دوم نرسیده، شیطان آثار آن را برده است و الا اگر این نمازها روی هم افزایش پیدا می‌کرد باید چیز دیگری از آن در می‌آمد.»

شیطان دو رکعت نماز را در چهارهزار سال خوانده است، اما ما نمی‌توانیم یک نماز یک‌ساعته بخوانیم! مثلاً نماز هزار «قل‌هوالله» در شب عید فطر را هرچه تلاش کنیم نمی‌توانیم با خشوع بخوانیم! نقشه‌های شیطان پیچیده است و آگاهی‌های فراوانی دارد و خیلی هم ریاضت کشیده.

مرتاض‌های هندی بیست سال ریاضت می‌کشند و واقعاً همه چیز انسان را می‌دانند، بعضی از اینها وقتی کسانی نزد آنها رفتند، گفته‌اند که: از کجا آمدید، چندساله هستید، پدر و مادرتان کیستند، اقوام‌تان چه کسانی هستند! حتی گاهی می‌گویند که چه حوادث بزرگی در سال‌های آینده اتفاق می‌افتد! اینها گوشه‌ای از آثاری است که مربوط به ریاضات اینهاست، و ریاضات آنان که چیزی نیست؛ در روایت هست که دو رکعت نمازِ شیطان، چهارهزار سال طول کشید. در حالی که ما نمی‌توانیم یک نماز یک ساعته بخوانیم! مثلاً نماز هزار «قل هو الله» در شب عید فطر را هر چه تلاش کنیم نمی‌توانیم با خشوع بخوانیم!

بنابراین ریاضات و توانایی‌های او بسیار زیاد است و امثال بنده توانا نیستیم، اگر خدا به ما حال بدهد و نماز شب بخوانیم و هفتاد استغفار بگوئیم، از دهم به بعد از حال خارج می‌شویم؛ اما شیطان در چهار هزار سال، دو رکعت نماز خواند. او فنون تصرف در ما را می‌داند، ما هم نمی‌توانیم در مقابل او بایستیم؛ اگر حمله کند ما خودمان نمی‌توانیم در مقابل او ایستادگی کنیم. این وجود مقدس نبی اکرم (ص) و امامان معصوم است که محیط به دستگاه شیطان است.

شیطان به طرف انبیا آمده و از آنها هم ترکِ اولیٰ گرفته است. ما غافلیم و نمی‌فهمیم گناه یعنی چه؟ آنها که می‌فهمیدند، اگر ترک اولی می‌کردند دویست سال گریه می‌کردند؛ حضرت آدم (ع) یک ترک اولی انجام داده، در بعضی روایات دارد که دویست سال گریه می‌کند. این عمل ایشان، گناه نبود؛ پیامبر خدا که گناه نمی‌کند؛ ترک اولی کرده. شیطان با اینکه می‌دانسته در مخلصین راه ندارد (إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ) [به سراغشان می‌آید.] مخلصین چه کسانی هستند؟ کسانی هستند که همه وجودشان پر از خداست؛ مخلصین آنهایی هستند که هیچ جای خالی در وجودشان نیست که دیگری بخواهد نفوذ کند؛ هر جا خالی بود خداوند متعال پر کرده.

ما صمد نیستیم، بلکه تُهی هستیم؛ منتها گاهی آنچه ما را پر می‌کند، بت‌ها هستند؛ دنیا ما را به جلوه‌های مختلف پر می‌کند، دوستمان، برادرمان، مال و ریاست همه در یک جای قلب ما هستند و همه هم با ما بازی می‌کنند…».

شیطان اطلاعات گسترده‌ای از خصوصیاتِ آبا و اجدادِ ما و از شهوات و غفلت‌های ما دارد. یکی از اساتید نقل کردند که آقایی اهل دل و اهل معنا، شیطان خودش را می‌دید. روزی شیطان به او گفته بود که بیا با هم بحث کنیم و ببینم که تو درست می‌گویی یا من؟ پاسخ داده بود که اینجا هم تکبّر می‌کنی؟ اگر می‌خواهی چیزی یاد بگیری بیا همین‌جا با هم بحث کنیم. مدتی طولانی با هم بحث کرده بودند و به حسب ظاهر، غالب بر شیطان خودش شده بود! بعد گفته بود که دیدی مغلوب شدی؟ شیطان خنده‌ای کرده بود و گفته بود که تو می‌خواهی من را هدایت کنی؟ من که هدایت نمی‌شوم! من می‌خواستم دو - سه ساعتی وقت تو را بگیرم که گرفتم!

شیطان زوایای دیدی دارد که ما از آن زاویه‌ها غافلیم. ما دشمنی داریم به نام شیطان که دستی در اخبار مخفی دارد. اطلاعات فراوان و گسترده‌ای از خصوصیات نسل‌های ما و اجدادمان دارد. به تاروپود وجود ما و به شهوات و غفلت‌های ما مسلط است. در روایات دارد که در رگ و پوست انسان مثل خون جاری می‌شود… شیطان این‌طور است. در همه زوایای وجود انسان می‌تواند نفوذ کند، تحلیل و وسوسه کند و اثر بگذارد. قرآن کریم قدرت‌هایی برایش تعریف می‌کند: «لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ»؛ او قدرت تزئین دارد و زیباسازی می‌کند. زیبا را زشت و زشتی‌ها را زیبا جلوه می‌دهد و در زیباشناسی ما هم می‌تواند نفوذ کند. اگر کسی تحت تصرف شیطان قرار گرفت همان‌گونه که دعا می‌کنیم که نگذار او بر عقل من مسلط شود («وَ لَا تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ عَلَی عَقْلِی سَبِیلا») او در عقل انسان که ترازوی انسان است و زیبایی و زشتی را درک می‌کند دست می‌برد. اگر عقل انسان تحت تصرف شیطان قرار گرفت زیباشناسی انسان را عوض می‌کند و در نتیجه، انسان بد را خوب و خوب را بد می‌داند. شیطان در این زمینه بسیار تواناست. یعنی هم از امور پنهانی آگاه است و هم ما را می‌شناسد و بسیاری از زوایای ما را آگاه است که چطور باید ما را تحریک کند و راه‌های شیطنت را هم خوب بلد است»

امواج ابلیسی از سر هزار عارف و عامی می‌گذرد. وادی عبودیت‌، وادی بسیار پیچیده و لطیفی است. این‌طور نیست که بگویید: به طرف خدا رفتن که کاری ندارد! سرم را زیر می‌اندازم و پیش می‌روم! هزار نکتۀ باریک‌تر زِ مو اینجاست. کسی که راهرو نیست و در این امواج نیفتاده، نمی‌داند که چه خبر است! خیال می‌کند که با شنا کردن می‌تواند به آن طرف برسد. یا حتی خودش را نجات‌غریق می‌داند! گرداب‌ها و موج‌های چهل متری را که کشتی را فرو می‌برد، ندیده است! چنین آدمی ممکن است بگوید پیغمبر یعنی چه و امام (ع) برای چه می‌خواهیم! ما با پای خودمان به طرف خدا می‌رویم! مگر او «أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ» نیست!

امواجی که ابلیس می‌فرستد از سَرِ غیرمُخلَصین (إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ) عبور می‌کند و همه را غرق می‌کند. همه باید متمسِّک به امام (ع) باشند؛ «مَثَلُ أَهْلِ بَیتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ، مَنْ دَخَلَهَا نَجَی، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ».چه بسیار عرفایی که سجادۀ عبادتشان لانۀ شیطان شده است («فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِی صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِی حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِأَعْیُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِم»)؛ از طریق اَلسنه آنها شکارگاه تاریخی برای خودش درست کرده. گاهی می‌بینید بعضی‌ها شکارگاه عظیم و تاریخی ابلیس هستند؛ از افق پانصدساله، افراد را جذب خودش می‌کند و به دهان و جهاز هاضمه ابلیس وارد می‌کند. اینها واقعیت‌های عالم تکوین است. کسی که این جریان‌های پیچیده را در عالم را نمی‌بیند، می‌گوید خدا هست و به ما هم نزدیک‌تر است؛ خودمان راه می‌افتیم و می‌رسیم! اگر کسی خیال کرد که خودش می‌تواند بایستد و با شیطان مقابله کند، تردید نکنید که تسخیر شیطان می‌شود.

اگر کسی خیال کرد که خودش می‌تواند بایستد و با شیطان مقابله کند، تردید نکنید که تسخیر شیطان می‌شود. خداوند متعال بر اساس مصلحتی او را آفریده و دستش هم در دنیا تا یک دوره‌ای باز گذاشته و این همه امکانات به او داده. او ما را کنترل می‌کند، همچون دستگاه‌های جاسوسی که بخواهند یک نفر را کنترل کنند. به او اجازه کنترل داده شده. به اندازه یک لشگر برای یک مؤمن می‌چیند. گاهی اوقات هم برای درگیری با مؤمن، لشگر می‌فرستد و وقتی حریف نمی‌شوند خودش به میدان می‌آید؛ آنجایی که کار سخت می‌شود لشگرها کنار می‌روند و خودش بی‌پرده می‌آید.

در مقابل این شیطان و دشمن توانا و ماهری که دو رکعت نمازِ چهارهزار ساله خوانده و بسیاری از زوایای وجود ما را هم می‌داند و می‌تواند در زوایای جسم ما و قلب ما نفوذ کند، خداوند متعال به ما چه چیز داده؟ چه پناهگاهی به ما داده که پناه ببریم تا دیگر شیطان در آنجا راه نداشته باشد؟ آن پناهگاه چیست که اگر کسی آنجا رفت دیگر مأمون است و شیطان نمی‌تواند درونش نفوذ کند؟

امواجِ فتنه‌های ظلمانیِ طواغیت و شیاطین، با سفینة‌النجاةِ امام حسین طی می‌شود؛ با شناگری و معلمِ‌اخلاق‌بودن و ریاضت‌کشیدن طی نمی‌شود. حاملان مأموریت‌های بزرگ، بیش از همه نیاز به تهذیب نفس دارند، چون شیاطین‌شان قوی‌ترند. اکنون که دشمنان اسلام برای گسترش و تثبیت فرهنگ مادی در همه ابعاد زندگی بشر برنامه‌ریزی کرده‌اند، عده‌ای باید خود را وقف مقابله با این تهاجم کنند و از دوستان اهل بیت (ع) پشتیبانی و دستگیری کنند.

بی‌شک کسانی که در این وادی قدم می‌گذارند با شیاطینی مواجه خواهند شد که موکل گمراهی آنها شده و به تناسب بالا بودن اهمیت کار آنها قوی‌ترند؛ بنابراین حاملان مأموریت‌های بزرگ، بیش از همه نیاز به تهذیب نفس دارند تا بتوانند با شیطان قدرتمندِ مربوط به خودشان مقابله کنند. شیاطینی که بعضی مؤمنین را وسوسه می‌کنند، تعدادشان به اندازه دو قبیله بزرگ عرب است.

در روایات هست گاهی یک مؤمن که در یک محله از دنیا می‌رود، شیاطینی که (موکّل به او بودند و) آزاد می‌شوند، تعدادشان به اندازهٔ قبیله رَبیعه و مُضَرّ است (که دو قبیله بزرگ در جزیره‌العرب بودند). این شیاطین آزاد می‌شوند و فرصت پیدا می‌کنند و مشغول دیگران می‌شوند، لذا از برکات مؤمن و از آثار پنهانش این است که تا زنده بود، شیاطین را از دیگران مشغول می‌کرد اما وقتی از دنیا می‌رود شیاطینش آزاد می‌شوند و به سراغ دیگران می‌روند.

شیطان گاهی اخبار مخفی را در اختیار بعضی افراد قرار می‌دهد. این شیطانی که دشمن ماست در نوع خود بسیار تواناست و از آگاهی‌های فراوانی برخوردار است. ۱۲۴ هزار پیامبر و امت‌های گذشته را درک کرده و از خیلی از افعال، بی‌خبر نیست. بسیاری از این اخباری که در دست کاهنان و مرتاض‌ها و خیلی از افرادی که ادعای مقامات می‌کنند قرار دارد، شیطانی است و از ناحیه شیطان به آنها می‌رسد. نمونه‌های زیادی هم دارد که اینها از طریق شیطان مطلع می‌شوند. شیطانِ فقها، فقیه‌ترین شیطان است و شیطان سیاستمداران، سیاستمدارترین شیطان‌هاست.

شیطان اگر خود نتواند توفیق ذکر را از انسان بگیرد، جنودی را به کار می‌گیرد تا توجه و ذکر انسان‌ها را مختل کنند. این جنود با توجه به افراد و موقعیت آنها، از نظر کثرت و کیفیت، متفاوت است، لذا گفته شده که «شیطانُ الفُقها أفقَه الشیاطین» و نیز شیطان سیاستمداران، سیاستمدارترین شیطان‌هاست. اگر انسان متقی شد، از نقشه‌های شیطان نجات پیدا می‌کند.

نقشه‌های شیطان خیلی بزرگ‌تر از قد و قوارۀ ماست، ولی اگر انسان متقی شد، نجات پیدا می‌کند. «إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ» و «وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا». به حسب ظاهر، بن‌بست را شیطان ایجاد می‌کند، ولی اگر متقی شدی، از این بن‌بست نجات پیدا می‌کنی. آدمی که تقوا پیدا می‌کند دیگر از بن‌بست غضب و شهوتش بیرون می‌رود و مهیمن بر آنها می‌شود؛ و این می‌شود آن «یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» باطنی. به تعبیر دیگر از محاصره اسباب و شرک اسباب نجات پیدا می‌کند.

آدمی که تا دیروز خیال می‌کرد که زور من، علم من، محاسبه من و زرنگی من است که زندگی من را تأمین می‌کند و می‌خواست با همین وسائط خودش را اداره کند خدای متعال او را در بن‌بست شرایط می‌گذارد و به او می‌گوید: این راه حرام، باز! راه شبهه‌ناک باز! راه حلال هم بسته! [ببینم چه می‌کنی!] حال اگر او ترسید الی‌الابد باید با خودش و حساب‌گری خودش در حرام غوطه بزند؛ ولی اگر نترسید و دست به مال حرام دراز نکرد، باب حلال به رویش باز می‌شود و زندگی‌اش در حلال قرار می‌گیرد. [درباره] «وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»، فرمود: مِنْ‏ شُبهات‏ الدنیا». آدمی که متقی نیست دائماً در شبهات غوطه‌ور است و مالش، فکرش، زندگی و رفتارش شبهه‌ناک است.

شیطان وادار می‌کند که برای تأمین نیازهای خودمان (خواب، خوراک، ثروت و …)، از خدا و اولیای الهی فاصله بگیریم. ما گرسنه می‌شویم، تشنه می‌شویم، خسته می‌شویم، ثروت می‌خواهیم، و در این دنیا نیازهای کوچک و بزرگ فراوانی داریم؛ اینها همان نقطه‌ضعف‌های ما هستند. اگر شیطان بخواهد در ما نفوذ کند از همین طریق نفوذ می‌کند.

شیطان به‌خاطر نیاز ما به ثروت است که در ما نفوذ می‌کند و ما وادار می‌کند که برای تأمین ثروت، از حقایق و خدا و اولیائش دست برداریم. اگر ما این نقطه‌ضعف‌ها را قطع کنیم و راه شیطان را ببندیم، این نقطه ضعف‌ها تبدیل به نقاط قوت خواهد شد… اگر ما یک پناهگاه و تکیه‌گاهی برای نیازهای خودمان فراهم نکنیم، بی‌شک شیطان از طریق نیازها بر ما تسلط پیدا می‌کند.

بعضی‌ها مثل پَر کاه هستند و همین‌که یک نسیم از طرف شیطان بیاید، از جا کنده می‌شوند! وسوسه‌های شیطان آنها را زیر و رو می‌کند! با یک خطور و با یک خاطره شهوت‌انگیز، قلبشان به هیجان می‌افتد! کافی است کسی یک کلمه پشت سرشان بد بگوید، آن‌وقت دودمان طرف را به باد می‌دهند! ترمز ندارند! اینها کسانی هستند که شیطان برای‌شان خیلی سرمایه‌گذاری نمی‌کند و با یک نسیم، آنها را می‌برد. برای چنین فردی، اگر یک اتفاقی در خیابان بیفتد، می‌ایستد و هر چه دلش می‌خواهد می‌گوید یا همسرش یک چیزی می‌گوید ترمزش بریده می‌شود. اینها کسانی هستند که پر کاه و دَم چوگان شیطان هستند.

در کتاب استعاذه شهید دستغیب [این قصه را] دیدم که یکی از علما کتابی نوشته بود و مفصلاً درباره مکاید و وسوسه‌های شیطان سخن گفته بود. در همان زمان، یکی از اخیار، شیطان را خواب دیده بود و گفته بود: دیدی که فلانی چطور تو را رسوا کرد؟! شیطان جواب داده بود که خودم وسوسه کردم که علمش را ظاهر کند و بنویسد! [اسم کتابش رد شیطان است ولی حقیقتش جلوه نفس است.] او اثبات نفس می‌کند و خودش را اثبات می‌کند و با من که کاری ندارد! ولایت طواغیت و شیاطین، دریای عمیق مواج طوفانی و تاریکی است که فقط با سفینة‌الحسین می‌توانی از آن نجات پیدا کنی، نه با غریق‌نجات شدن.

ولایت طواغیت و شیاطین، دریای عمیق مواج طوفانی تاریکی است که بر فرازش ابر است و آدمی که می‌افتد در این دریا، راه نجات ندارد و باید چراغی روشن بشود و کشتی‌ای باشد و الا نمی‌شود از این دریا نجات پیدا کرد. کشتی این دریا و چراغش معلوم است: «إنَّ الحُسَینَ مِصباحُ الهُدی وسَفینَةُ النَّجاةِ». اگر کسی اهل تقوا بود و با امام حسین (ع) راه رفت و اهل ایمان بود، نجات پیدا می‌کند. ما بقی همه غرق می‌شوند.

در مقابل این بحر مواج دنیایی که دشمنان حضرت درست کردند هیچ نجاتی نیست. نمی‌شود بگویی که خودم می‌روم غریق‌نجات می‌شوم و یاد می‌گیرم و شنا می‌کنم، چون وقتی طول موج، پنجاه متر است و گردابی که کشتی‌های بزرگ را می‌بلعد یک غریق‌نجات چه کار می‌خواهد بکند؟! فتنه‌هایی که درست می‌کنند، آنهایی را برده است که در احد و خیبر بودند. ما که جای خود داریم!

سیدالشهدا (ع) این کشتی را در این دریا انداختند. با خون حضرت، این کشتی حرکت می‌کند؛ «إنَّ الحُسَینَ مِصباحُ الهُدی وسَفینَةُ النَّجاةِ». یعنی تنها پناهی که در عالَم هست همین است و هیچ پناه دیگری نیست؛ فقط اینها می‌مانند و نسل‌ها می‌روند و مابقی در حال غرق شدن هستند.

مگر غرق شدن در دریا چیست؟ خدای متعال یک نسلی را به نفرین حضرت نوح (ع) در دریا غرق کرد. واقعاً این دنیایی هم که اینها درست کردند از آن دریا بدتر است و در آن یک نسل‌هایی غرق می‌شوند. «إِنَّ الدُّنْیَا بَحْرٌ عَمِیقٌ قَدْ غَرِقَ فِیهَا عَالَمٌ کَثِیر». آنها غرق شدند و رفتند و در لایه‌های تاریک این دریا هستند. یک عده که به امام حسین می‌رسند، نجات پیدا می‌کنند و نمی‌میرند و غرق نمی‌شوند و به حیات طیبه می‌رسند.

نماز که می‌خوانیم، گاهی تمامِ همّ‌وغم‌مان این است که شک سه‌وچهار نکنیم! نمازهای ما بعضی جان است، بعضی جان جان است و بعضی‌ها هم فقط پیکره است. اگر کسی با معصوم راه رفت و دعاهای معصومین را محورِ دعاهای خودش قرار داد، درواقع، معصوم نیازهایش را پالایش و آرایش می‌کند، شکل می‌دهد و کم‌وزیاد می‌کند. از پیکره دعا به ما می‌دهند تا روح دعا تا روحِ روح دعا. کمااین‌که نماز این‌طوری است؛ جسم دارد، روح دارد و روحِ روح دارد. نمازهای ما بعضی جان است، بعضی جانِ جان است و بعضی‌ها هم فقط پیکره است؛ مثل امثال بنده. ما وقتی یک نماز می‌خوانیم گاهی تمام همّ‌وغم‌مان این است که شکِ سه و چهار نکنیم، طیب الله انفاسکم! مواظب باشید شیطان شما را خرجِ سربازِ صفرِ خودش نکند!

یک طلبه ممکن است مجبور شود ازباب تکلیف، بیست سال بنشیند و کار عمیق علمی و عملی بر روی خود داشته باشد، تا در حد و مقیاس شهید مطهری و علامه طباطبایی بشود. یعنی نگاه این‌گونه به کار خود داشته باشد. امام از همان ابتدای شروع طلبگی، متوجه امر به معروف و نهی از منکر بزرگ بوده و برای آن، کار و فکر و تدبیر و خودسازی و نیروسازی می کرده است، تا توانست این مأموریت بزرگ الهی را به‌سامان کند.

مراقب باشید در بحث درگیری با باطل، شیطان شما را خرج سرباز صفر خودش نکند؛ مانند همان بلایی که می‌خواست بر سر حضرت موسی دربیاورد که قرآن می‌فرماید «وَ دَخَلَ الْمَدینَةَ عَلی‏ حینِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فیها رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شیعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذی مِنْ شیعَتِهِ عَلَی الَّذی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسی‏ فَقَضی‏ عَلَیْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبین» (قصص/۱۵). شیطان می‌خواست حضرت موسی را خرج آن سرباز صفر کند. امام رضا (ع) در مجلسی فرمودند که نه اینکه کار موسی کار شیطانی بود، بلکه این صحنه‌سازی، کار شیطان بود. این دعوا را اصلاً شیطان راه انداخت؛ دید موسی دارد می‌آید؛ چون حریف موسی نمی‌شد، او را کشاند در وسط یک دعوای پیش‌بینی نشده‌. نزدیک بود موسی خرج یک سرباز صفر شود. خدا نجاتش داد و رفت و شد موسای پیامبر و با ید بیضا و عصا و نبوت آمد. گاهی باید دندان سر جگر بگذاری تا بتوانی آن کار بزرگ را انجام بدهی.

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: