چرا این پول ها به دست فقرا نمی رسد ؟ چرا خرج جهیزیه و برگزاری عروسی برای جوانان مستحق نمی شود ؟ آیا خود امام حسین (ع) راضی به این همه هزینه هستند ؟ این میزان روضه خوانی و عزاداری تاثیر بدی روی روح و روان جامعه دارد . علت افسردگی ها ، خود کشی ها و شاد نبودن جامعه افزایش روز های عزاداری و جلسات روضه است. به جای این همه بر سر و سینه زدن به فلسفه قیام عاشورا فکر کنیم و توصیه های امام حسین (ع) عمل کنیم.
آیا بهتر نیست به جای صرف این مقدار هزینه و انرژی برای برپایی پیاده روی اربعین ، همین پول ها خرج فقرای ایران و عراق شود؟
شنیدن این حرف ها دیگر به یک عادت هر ساله تبدیل شده است. اینکه در ماه ها و روزهای منتهی به محرم عده ای با ژست روشنفکری و در پوشش دغدغه های اجتماعی وکمک به محرومین و ... شروع به زیر سوال بردن عزاداری ها و نذری ها وهیئت ها می کنند.
واکنش ها صریح و بعضا تند امام خمینی(ره) از ابتدای مبارزات نشان می دهد این جماعت روشنفکر مآب در آن روزگار هم مشغول شبهه افکنی درباره عزاداری عاشورا بوده اند:
این مطلبی که الآن القا کرده اند به جوانهای ما که تا کیْ گریه و تا کیْ روضه و اینها؟! بیایید تظاهر کنیم. اینها نمی فهمند روضه چیست؛ و این اساسی [را] کی تا حالا نگه داشته است، این را نمی فهمند، و نمی شود هم بهشان بفهمانیم. اینها نمی فهمند که این روضه و این گریه آدم ساز است؛ انسان درست می کند. این مجالس روضه، این مجالس عزای سیدالشهدا این آن تبلیغات بر ضد ظلم، این تبلیغ بر ضد طاغوت است. بیان ظلمی که به مظلوم شده تا آخر باید باشد.
اینهایی که تزریق می کنند به شما «ملت گریه»، «ملت گریه»، اینها خیانت می کنند. بزرگهایشان و اربابهایشان از این گریه ها می ترسند.
هر مکتبی هیاهو می خواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمی شود.
در این روزگار هم با گسترش رسانه ها و شبکه های اجتماعی ، برای عده ای همچنان در بر همان پاشنه می چرخد. باز هم همان حر ف ها این بار در تریبونی جدید . توئیتر ، اینستاگرام، تلگرام و هر ابزار دیگری در دست این جماعت مثل شمشیری است برای زدن ریشه جلسات روضه و عزاداری برای اهل بیت(ع). اما نکته شگفت ماجرا اینجاست که با همه این تلاش ها برای کم فروغ نمودن این محافل ، شور و اشتیاق مردم به خصوص جوانان برای برپایی بیرق عزای سالار شهیدان هر سال بیشتر از گذشته می شود.
بیشتر از یک ماه به محرم امسال مانده بود که وزیر بهداشت در سخنانی با اشاره به گسترش افسردگی و خشونت های اجتماعی در جامعه ، گریزی هم به تعداد شهادت ها و ولادت های معصومین در تشیع زد و گفت : «ما ۱۴ تولد در شیعه داریم با ۱۳ وفات، اما همیشه دلمان میخواهد گریه کنیم و ضجه بزنیم. باید این فضای غم انگیز را شکست و آن را تعدیل و تلطیف کرد. این افسردگی عامل خودکشی و بسیاری از خشونتهای اجتماعی است. باید روانهای پریشان را در یابیم. »
انتشاراین سخنان کافی بود تا موجی از واکنش ها و اعتراضات از سوی مردم هیئت ها ، مداحان و سخنرانان را درپی داشته باشد. سیل واکنش ها به حدی بود سعید نمکی در گفت وگویی با اشاره به اینکه از سخنانش سوء تعبیر شده است گفت : « ممکن است از سخنان من سوء تعبیری به وجود آمده باشد یا به هرحال تصوری اشتباه از صحبتهای من شده باشد و عدهای تصور کنند که من گفتهام« روضه سیدالشهدا(ع) تاثیری در شیوع افسردگی داشته باشد. من متولد کاشان هستم و در زمان کودکی و وقتی شیر مادر را خوردیم، در مجلس امام حسین (ع) اشکهای ما روی صورتمان ریخته است و از بچگی منزل ما محفلی برای روضه حضرت اباعبدالله (ع) بوده و فرحبخشترین ایام در زمانی بوده که در روضه امام حسین (ع) بودهام و با مراسم حسینی بزرگ شدهایم. اینکه فرحبخشی بکاء در مجلس امام سوم شیعیان را بخواهیم نفی کنیم درست نیست و هرگز چنین چیزی نبوده است. اگر در این بین سخنان من موجب رنجش خاطر، سوء تعبیر و دلشکستگی جوانان و نوجوانان پاکباخته و عاشق اهل بیت شده است از یکایک این عزیزان دلجویی و اعلام میکنم مطلقا چنین ذهنیتی وجود ندارد که خدایی نکرده بخواهیم به روضه سیدالشهدا(ع) نگاه متفاوتی داشته باشیم.»
هرچند این عذرخواهی کمی فضا را آرام کرد اما محرم در پیش بود و گویا باید پاسخ چنین حرف هایی در دل هیئت داده می شد.
در نخستین روزهای محرم 98 اتفاق ویژه ای افتاد . با انتشار صوت و فیلم هیئت ها نقطه اشتراکی در تعدادی از مداحی ها خودنمایی می کرد.
شعری با مطلع "میگن روضه دلمُردیگه" تبدیل شد به فصل مشترک هیئت هایی در استان های مختلف کشور. هیئت هایی با سلیقه ها و حال و هوایی متفاوت از هم دیگر . اما این شعر حلقه اتحاد این هییئت ها با هم شد.
مهدی سلحشور در قم ، حمید علیمی و سید رضا نریمانی در اصفهان ، مهدی رسولی در زنجان ، امیر کمانشاهی در مشهد ، حبیب عبدالهی در تبریز و حسین خلجی در تهران با خواندن این شور پاسخی زیبا به همه شبهه افکنی ها و تبلیغات مسموم علیه هیئت ها ، عزاداری ها و حماسه اربعین دادند.
شاعر این شعر حمید رمی از شعرای آئینی اهل دزفول است . آن طور که خودش درباره سرایش این شعر گفته انگیزه اصلی به مدت ها پیش از سخنان یکی ازمسئولین درباره ارتباط روضه ها و افسردگی جامعه برمی گردد . اما شنیدن این اظهارات آن هم در آستانه محرم انگیزه ای شد که با تکمیل این اثر آن را به دست تعدادی از مداحان برساند تا پاسخ مشترکی از سوی همه هیئت ها به کسانی باشد که هر سال جاهلانه و عامدانه به تخریب شور و عشق و ارادت مردم به آستان اهل بیت مشغولند.
شعر از سه بند تشکیل شده که ابتدای هر بند شبهه ها مطرح و در ادامه پاسخ زیبایی به این شبهات داده می شود و در پایان هر بند با ترجیع بند لاتبرد ابدا آتش عشق و محبت بد سیدالشهدا را خاموش نشدنی توصیف می کند.
شاعر در ابتدای این اثر پاسخی به شبهه ارتباط افسردگی به روضه ها می دهد و پس از آن گریه بر مظلومیت عاشورا را زمینه ساز ظهور می داند.
میگن روضه دل مردگیه
میگن گریه افسردگیه
نمی دونم خبر ندارن
حسین آغاز زندگیه
اتفاقا روضه
نور میده دلارو
اتفاقا گریه
می بره بلا رو
اتفاقا حسین حسین
زنده کرده مارو
ما پای همین پرچم
دلخوش به تولاییم
با گریه به ثارالله
ما فاتح دنیاییم
در بند دوم نیز شاعر وجه ظلم ستیزی و حماسی عاشورا را پررنگ می کند و روضه ها و عزاداری را عامل رهایی از زیر بار و ظلم و ستم می داند.
میگن بسه غصه بسه غم
میگن بازیه شال و علم
نمی دونن با روضه شدیم
رها از زیر بار ستم
اتفاقا این غم
باعث نشاظه
اتفاقا این شال
پرچم حیاته
اتفاقا حسین حسین
کشتی نجاته
هرکی با حسین باشه
سرزنده و آزاده است
شیعه تا حسین داره
یه لشکر آماده است
این شعله های عزا
لا تبرد ابدا
بند آخر این شعر نیز پاسخی است به طعنه زنندگان به زیارت اربعین
میگن انقد عزا واسه چی
سفر تا کربلا واسه چی
میگیم اصلا بدون حسین
تپش تو قلب ما واسه چی
اتفاقا این شور
مملو از شعوره
اتفاقا این راه
منتهی به نوره
اتفاقا حسین حسین
پرچم ظهوره
دلبسته دنیا نه
ما دل به حرم بستیم
طعنه بزنن بازم
ما پای حسین هستیم
این اتش دل ما
لاتبرد ابدا
روزنامه قدس
۹۸/۶/۱۷