یکی از خلبان ها گفت من می دانم که در این کار دخالت داشتم و می دانم که اعدام خواهم شد. او حکم را قبول داشت و فقط از ما خواست نوع اجرای حکمش را در اختیار خودش قرار دهیم.
عقیق:به کاربردن عبارت فوق برای دو شهید ارزشمند انقلاب اسلامی اسباب شرمندگی
بوده و از ساحت آسمانی آن دو شهید عزیز عمیقا پوزش می طلبم. چرا که هدف،
تلنگری بر ساحت جان و روان و نیز اشاره به فرازهای پایانی سوره فرقان است
که در آیه 70 می فرماید: «... مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا
صَالِحًا فَأُوْلَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ
اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا» (- ترجمه مرحوم فولادوند- ...کسى که توبه کند
و ایمان آورد و کار شایسته کند. پس خداوند بدی هایشان را به نیکی ها
تبدیل مى کند، و خدا همواره آمرزنده مهربان است) :
1- لات محله کوکاکولا در خیابان پیروزی تهران بوده است. با سابقه
ای که خود نیز از گفتن آن شرم دارد... [1] در جلسه ای که ساواک برای
برخورد مستقیم با مردم و مبارزان انقلاب اسلامی ترتیب داده است بسیاری از
گنده لات های تهران حضور دارند: «شاهرخ ضرغام»، «اصغر ننه لیلا»، «حسین
فرزین»، «حبیب دولابی» و...، همه این افراد بعدها به جرم همکاری با ساواک و
کشتار مردم، بعد از پیروزی انقلاب اعدام شدند.
اما «شاهرخ ضرغام» در سفری که به همراه مادرش به زیارت ثامن
الحجج(علیه السلام) می رود، دگرگون می شود و از همکاری با ساواک خودداری
می کندو...او اکنون، «شهید شاهرخ ضرغام است» که به همراه جمعی از گروه
فدائیان اسلام در سال های نخستین دفاع مقدس به مقام رفیع شهادت نائل می
آید و داستان عجیبش را باید در شرح زندگانی اش خواند...
2 - در یک مستند تلویزیونی، جناب حجت الاسلام و المسلمین «ری
شهری» دادستان اسبق انقلاب شیرین ترین خاطره اش را اینگونه بیان می
نماید: «تنها خاطره شیرینی که دارم این بود که وقتی خلبان های
کودتای[پادگان شهید] نوژه را محاکمه می کردم، یکی از خلبان ها گفت من می
دانم که در این کار دخالت داشتم و می دانم که اعدام خواهم شد. او حکم را
قبول داشت و فقط از ما خواست نوع اجرای حکمش را در اختیار خودش قرار دهیم.
این خلبان گفت من را به یک هواپیما ببندید و مستقیم به کاخ صدام
بکوبید. من حس کردم او از ته دل این حرف را بیان می کند. نزد امام آمدم و
گفتم بعضی ها هستند که به اشتباه خود پی برده اند و به راستی توبه کرده
اند. امام فرمودند اگر خودت تشخیص می دهی توبه این افراد واقعی است، اختیار
تصمیم گیری داری.» وی افزود: «من برگشتم و نه تنها این فرد را آزاد کردم،
بلکه به او اجازه دادم به کار قبلی خود یعنی همان خلبانی مشغول شود. شاید
جالب باشد بدانید که این فرد در جنگ شرکت کرد و به مقام شهادت نائل شد و
امروز یکی از شهدای خوشنام نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی است.» تبارک
الله...
علامه طباطبایی(ره) در تفسیر شریف «المیزان» و شاگرد شایسته اش
حضرت آیت الله جوادی آملی در تفسیر گرانقدر «تسنیم»، بیانات حکیمانه ای را
در شرح و توضیح این آیه نگاشته اند که جای تأمل دارد. به عنوان مثال حضرت
علامه(ره) در فرازی می فرمایند: « و خلاصه: [این آیه] می خواهد بفهماند
که امر توبه آن قدر عظیم و اثرش آنچنان زیاد است که سیئات را مبدل به حسنات
مى کند و هیچ استبعادى ندارد، چون توبه عبارت است از رجوع خاص به سوى
خداى سبحان و خداى تعالى هر چه بخواهد مى کند.» [2]
از سوی دیگر، حضرت آیت الله جواد آملی(حفظه الله) در تفسیر این
آیه عجیب، می فرمایند: « در عالم طبیعت، مادامی که انسان در محدوده دنیا
زندگی میکند قابل تغییر و تبدیل است. «بد»، خوب میشود، «خوب»، بد میشود.
یک کود بدبویی میشود گل یاس. همین گل یاس امروز که معطّر است و دماغپرور
است بعد از اینکه پوسیده شد، بدبو میشود. گاهی «بدبو»، خوشبو میشود،
گاهی «خوشبو»، بدبو میشود. این دنیا، جای تغییر و تبدیل است. اگر یک کود
بدبو شده میوه شیرین یا یاس معطّر؛ یک انسانِ بدنیّتی، بد ارادهای با
توبه، طیّب و طاهر میشود یا ـ معاذالله ـ انسان بدعاقبت مثل این میوهای
است که میپوسد و متعفّن میشود. تبدیل در نظام خلقت وقتی به روح و نفس و
وجودات خارجی برگردد، کار روزانه عالم هستی است. اگر کسی خود را به باغبان
خوب بسپارد و هو الله بر اساس ﴿وَاللَّهُ أَنبَتَکُم مِنَ الْأَرْضِ
نَبَاتاً﴾[3] یک خبیثی را طیّب میکند و همین طور نگه میدارد.
اما اگر خود را به خبیث بسپارد به نام شیطان ﴿وَالَّذِینَ
کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ﴾ اولیایشان شیطان است
﴿یُخْرِجُونَهُم مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ﴾[4] این، یک میوه معطّر و
شیرینی را، یک گل یاس دماغپروری را، به صورتی بدبو در میآورد.نفس، قابل
تغییر است این نفس و این اراده که تغییرپذیر شد، منشأ تبدّل و گوناگونیِ
افعال است. وگرنه ما فعلی داشته باشیم در خارج، به نام «سیّئه»، نیست.
فعلی داشته باشیم به نام «حسنه»، نیست.
این کسی که دارد غذای حلال میخورد، آن کسی که دارد غذای حرام
میخورد، کارهای طبیعی و وجود خارجی هر دو یکی است. منتها یک کار، موافق با
شریعت است که از آن «حسنه» انتزاع میشود. یک کار، مخالف شریعت است که از
آن «سیّئه» انتزاع میشودو منشأ این وفاق و خلاف هم، آن اراده خوب و بد
است. منشأ اراده خوب و بد، آن خصوصیّت نفسانی است که یا طیّب است یا خبیث.
او اگر اصلاح بشود، ارادهها اصلاح میشود. ارادهها که اصلاح شد، افعال
اصلاح میشود، این نظر سیدناالاستاد(رضوان الله تعالی علیه) است.[5]
یا علی و یا عظیم یا غفور و یا رحیم...
پی نوشت:
[1] - گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، زندگی نامه شهید شاهرخ ضرغام،(تهران: نشر امینان ، 1390)، ص 28.