13 مرداد 1401 7 محرم 1444 - 34 : 03
کد خبر : ۱۰۶۸۶
تاریخ انتشار : ۰۶ مرداد ۱۳۹۲ - ۰۹:۰۰
عمليات رمضان از جمله عمليات‌های بزرگی بود که در سال 61 انجام شد. در اين عمليات بسياری از رزمندگان برای پيشروی سپاه اسلام، بر روی مين رفتند و جسم‌شان در حالی که زنده بودند، بر روی سيم‌خاردارهای کنار ميدان مين سوخت ولی ديگران را تشويق کردند که با پيشروی نگذارند عمليات شکست بخورد.
عقیق: رمضان سال 1361 بود، بچه‌ها با زبان روزه و لب‌هايی عطشناک مرحله سوم عمليات رمضان را آغاز کردند؛ زخم‌هايی بر تن و جان آنان جای گرفته بود، حاصل سيم‌های خارداری بود که در آتش و خون به تن رفيقانی که سفر کردند دوخته شد و شهادت که بچه‌ها عطش و شوق رسيدن شان را با آن افطار کردند.

 

علی محسن پور، جانشین گردان مسلم ابن عقیل(ع) لشکر 25 کربلا، يکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس که در عمليات رمضان نيز حضور داشته است، خاطراتش از مرحله سوم عمليات رمضان را اين گونه بيان می‌کند: عمليات رمضان در سال 1361 با رمز «يا علی بن ابی‌طالب(ع)» در منطقه شلمچه انجام شد و از جمله عمليات‌های بزرگی بود که شهدای زيادی هم تقديم انقلاب و اسلام کرديم.

 

اين عمليات، عملياتی بود که از کانال ماهی که قبلاً رزمندگان نتوانسته بودند از آن عبور کنند، انجام می‌شد؛ رزمندگان اين بار در عمليات رمضان موفق به عبور از آن شدند و همچنين از العماره بصره نيز عبور کردند و چون دستور پيشروی نداشتند، عقب‌نشينی کردند و به سمت شلمچه برگشتند و در پشت کانال ماهی موضع گرفتند و برای تثبيت موضع در آنجا ماندند.

 

دستور آمده بود که در مقابل حمله گروهی تانک‌ها، همه به صورت انتحاری به سمت دشمن يورش ببرند که خوشبختانه با مقاومت بچه‌ها، عمليات دشمن عقيم ماند و نتوانستند کاری را از پيش ببرند و اين يکی از عمليات‌هايی بود که اگر موقعيت ما به خطر می‌افتاد، به لحاظ مکانی و زمانی متضرر می‌شديم ولی با فداکاری و دليرمردی و رشادت‌های رزمندگان جان بر کف اسلام، توانستيم در اين عمليات موفق و پيروز بشويم.

 

اين عمليات سختی‌ها و دشواری‌های خود را داشت. ضمن اينکه بچه‌ها، ماه‌ها در عقبه انتظار روز عمليات را می‌کشيدند، در غروب عمليات باد تندی می‌وزيد و تمام منطقه پُر شده بود از گرد و خاک و همه به عينک مجهز بودند تا گرد و خاک آنها را اذيت نکند.

 

صحنه شهادت رزمندگان از جهتی غم‌انگيز و برخی از آن صحنه‌ها غير قابل وصف است و نحوه شهادت آنها به نوعی ويژه و خاص بود. عده‌ای از شهدا به روی سيم‌های خاردار در حال سوختن بودند و ما دست و پا زدن آنها را نظاره می‌کرديم.

 

همچنين برای اينکه بچه‌ها بتوانند خطوط را با موفقيت بشکنند، قبل از حرکت گردان‌های پشتيبان و خط‌شکن، مانند علی بن ابی‌طالب(ع)، اين رزمندگان پيش‌تر رفته بودند تا خط را بشکنند و برای عبور از ميدان مين، تعدادی از بچه‌ها روی مين‌ها می‌رفتند و با هر انفجار به روی سيم‌های خاردار می‌افتادند.

 

حماسه‌آفرينی‌ها و از خودگذشتگی‌ها را بايد طوری به تصوير کشيد که گوشه‌هايی از آن را بتوان درک کرد و ما شاهد صحنه‌هايی بوديم که عده‌ای از بچه‌ها هنوز نيمه‌جان بودند و شهيد نشده بودند و گوشت بدن‌شان بر روی سيم‌های خاردار در آتش می‌سوخت و با تکبير و «لا اله الا الله» و «محمد رسول‌الله(ص)» به استقبال شهادت می‌رفتند و بچه‌های ديگر را در آن شرايط تشويق می‌کردند که به سمت جلو پيشروی کنند و نگذارند که عمليات با شکست مواجه شود.

 

سرداران شهيد علی‌اکبر درويشی و شهيد حسن‌پور در اين عمليات به شهادت رسيدند. در مرحله اول عمليات، شهيد حسن‌پور توسط تک‌تيراندازها مورد اصابت گلوله قرار گرفت و شهيد شد و در همان منطقه بعد از شهادت او، دوست صميمی‌اش، علی‌اکبر درويشی نيز دقايقی بعد از آن به فيض شهادت نائل آمد.

 

محسن‌پور به عملکرد انعکاس وقايع دوران دفاع مقدس انتقاد کرد و گفت: متأسفانه ما در حال حاضر شاهد آن هستيم که چنين مواردی در جامعه رنگ و بو باخته است و به جای اينکه به اين موارد پرداخته شود و زوايای آن به نسل‌های بعد انتقال پيدا کند؛ می‌بينيم که هنوز نتوانسته‌اند واقعيت‌های جنگ و جبهه را ترسيم کنند، انتقال بدهند و از آن صحبت بکنند و آنچه که امروز در سينما و داستان‌های ما برای نسل آينده منعکس می‌شود، مواردی است که دور از واقعيت هستند و با آن حقيقت انطباقی ندارند. بايد به جايی برسيم که آن روايت‌ها را از کسانی نقل کنيم که واقعاً در صحنه بوده‌اند.


منبع:جنگ و گنج

211001

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: