(...)شما
بیایید میان شخصیت های انقلابی که با امام بودند. می دانید که مرحوم آیت
الله سعیدی تفکیکی بوده است، آیت الله خزعلی که از مبارزین بود و در دوران
تبعید ایشان من در دامغان بودم بسیار عالم نستوه و مبارز نستوه بودند،
تفکیکی بودند و مخالف فلسفه بودند، آقای مشکینی در همین زمره بودند اتفاقا
آنهایی که اهل فلسفه بودند کمتر انقلابی بودند مرحوم آقای طباطبایی که اصلا
انقلابی نبود ایشان با اندیشه انقلابی هم خالی از مشکل نبود به همین خاطر
هم حضرت امام در فوت ایشان هیچ بیانیه ای صادر نمی کنند فقط بعد از فوت
ایشان در یک دیداری با جمعی از خانواده شهدا یک اشاره ای می کنند(...).
در همین راستا خبرنگار رجانیوز به طرح همین سوال از آیت الله محمدباقر تحریری، تولیت مدرسه علمیه مروی تهران پرداخته است:
جناب استاد تحریری؛ اخیرا آقای مهدی نصیری در برنامه چهارسو گفته اند که اهالی فلسفه کمتر انقلابی هستند و بعد مثال زده اند که مرحوم علامه طباطبائی انقلابی نبودند و اتفاقا با اندیشه انقلابی هم خالی از مشکل نبودند. نظر شما به عنوان کسی که محضر علامه طباطبائی را درک کرده اید در این رابطه چیست؟
استاد حوزه علمیه در پاسخ به سوال خبرنگار رجانیوزمطرح کرد:
بسم الله الرحمن الرحیم؛ اولا به لحاظ نوشتاری؛ المیزان مخصوصا آیه آخر سوره مبارکه آل عمران بیانگر دیدگاه ایشان در حکومت اسلامی است و بعضی از مقالاتی که ایشان بصورت فارسی در کتاب بررسی های اسلامی دارند تحت موضوع ولایت این مطلب را می رساند که ما به هر حال حکومت داریم و این حکومت هم باید تحت حاکمیت کسی باشد که به احکام دین تسلط دارد. اصلا مسئله حکومت اسلامی را ایشان از دیدگاه قرآن اثبات کرده اند و تجلی آن در المیزان موجود است. مقام معظم رهبری حفظه الله هم بعد از رحلت ایشان در یکی از سخنرانی ها این مسئله را متذکر شده اند.
حضرت آیت الله تحریری ادامه داد:
دوما
اینکه شخص انقلابی باشد انقلابی بودن درجاتی دارد بعضی ها به طور خاص مثل
حضرت امام خمینی(ره) وارد شدند. اتفاقا این کلام را که فلسفی ها کمتر
انقلابی هستند همین حرکت حضرت امام خمینی(ره) نقض می کند چرا که امام
خمینی(ره) هم عارف هستند و هم فیلسوف و فقیه. پس اینکه خاصیت فلسفه انقلابی
نبودن و ارتباط کمتر با حکومت را ایجاب کند اینطور نیست.
تولیت حوزه علمیه مروی در ادامه افزود:
سوما
عده ای از کسانی که حامل پیام انقلاب و طرفدار امام و انقلابی خاص بودند و
اتفاقا از فلاسفه هم بودند از شاگردان حضرت علامه طباطبایی بودند که این
ها البته بصورت تایید است. آیت الله مصباح یزدی، آیت الله مطهری،
آیت الله بهشتی ، آیت الله جوادی آملی، آیت الله حسن زاده، آیت الله انصاری
شیرازی که چقدر ایشان زندان و تبعید کشیده اند، آیت الله دکتر احمدی، آیت
الله ابراهیم امینی اینها از اساتید فلسفه هستند و برخی شان صاحب نظر و
صاحب مکتب فلسفی هستند، نمونه هایی از کسانی هستند که هم شاگردان فلسفی
ایشان بودند و هم از انقلابی های خاص بودند.
استاد اخلاق حوزه علمیه در ادامه یاداوری کرد:
رابعا؛ قبل از انقلاب جلساتی تشکیل می شد از طرف بزرگان قم که حضرت امام خمینی(ره) بودند و مراجع تقلید در آن حاضر بودند و علامه طباطبایی هم در آن جلسات شرکت داشتند و بنده این را از آیت الله شبستری شنیده ام و نقل می کنم که مرحوم علامه در جلسات مشورتی بررسی مسائل حکومت شاه و برخورد با آن حضور جدی داشتند.
علاوه برآن، وقتی حضرت امام خمینی (ره) تشریف می آورند مرحوم علامه به دیدار حضرت امام خمینی(ره) می روند که کمتر کسی در این سن چنین حرکتی را می کند حتی در آن دیدار شلوغ در مدرسه علوی شنیده ام که عمامه ایشان هم بر زمین افتاده بود از شلوغی. اینها همه تاییداتی هستند که ایشان، هم امام را قبول داشتند و هم انقلاب را قبول داشتند البته خب هر کسی یک جایگاهی در فعالیت اجتماعی دارد. ایشان در فعالیت های حوزوی و اجتماعی شان در این حد به هر حال در اوج خودشان بودند . به آن مقداری که تشخیص داده بودند که مسائل فلسفی و حکمی رایج بشود به شبهات گوناگون که آن زمان ایشان با توده ای ها برخورد کرده بودند و شبهات آنان را پاسخ می دادند در اوج بودند.
مرحوم پدر بنده می فرمودند که مرحوم آیت الله العظمی حجت که یکی از مراجع سه گانه قبل از آیت الله العظمی بروجردی بودند، از نجف مرحوم علامه خدمت ایشان درس خوانده بودند اما وقتی که برگشتند دیدند که چقدر شبهات وجود دارد این شبهات را جمع می کردند و از علامه طباطبایی می خواستند که ایشان به شبهات جواب بدهند؛ خب هر کسی در یک جایگاه توان حمایت از اسلام و انقلاب اسلامی را دارد ایشان هم به طور خاص در زنده کردن تفسیر در حوزه ها و همین طور تربیت شاگردان انقلابی که هم در مسائل فلسفی و هم در مسائل اجتماعی وارد بودند همت داشتند و اینها همه از شاگردان مرحوم علامه بودند.
اگر مرحوم علامه با انقلاب مخالفتی داشت قطعا این آقایان از مرحوم علامه جدا می شدند و دور ایشان را خالی می کردند اینها از مسائل مسلمی است که نشان دهنده آن تایید اولیه است.