ما ملت ایران باید به این معنای انتظار، بیش از گذشته تکیه کنیم
ما منتظریم؛ یعنی این امید را داریم که با تلاش و مجاهدت و پیگیری، این دنیایی که به وسیله دشمنان خدا و شیاطین، از ظلمات جور و طغیان و ضعیف کشی و نکبت حاکمیت ستمگران و قلدران و زورگویان پر شده است، در سایه تلاش و فعالیت بی وقفه ما، یک روز به جهانی تبدیل خواهد شد که در آن، انسانیت و ارزش های انسانی محترم است و ستمگر و زورگو و ظالم و قلدر و متجاور به حقوق انسان ها، فرصت و جایی برای اقدام و انجام خواسته و هوی و هوس خود، پیدا نخواهد کرد.
این روشنایی در دیدگاه ما نسبت به آینده وجود دارد و ما ملت ایران باید به این معنای انتظار، بیش از گذشته تکیه کنیم؛ چون دنیای بشری، به انتظاری که ما داریم، محتاج است. این امیدی که در دل ملت ایران وجود داشت و در سایه آن توانست این کارهای بزرگ را انجام بدهد، ملت های ضعیف و مظلوم دنیا، امروز به این امید احتیاج دارند؛ آنها هم باید این امید را پیدا کنند. اگر پیدا کردند و نور امید در دل ملت ها تابید، کارهای دنیا اصلاح خواهد شد و مشکل ملت های مظلوم، اگر نگوییم به طور کامل، به صورت متنابهی ولو در در طول چند سال حل خواهد شد.(1)
در بعضی از روایات تشبیه شده است به حضرت یوسف(ع)...
انتظار یعنی این آینده حتمی و قطعی است؛ به خصوص انتظار یک موجود حی و حاضر؛ این خیلی مساله مهمی است. این جور نیست که بگویند کسی متولد خواهد شد، کسی به وجود خواهد آمد؛ نه! کسی است که هست، وجود دارد، حضور دارد، در بین مردم است. در روایت دارد که مردم او را می بینند، همچنانی که او مردم را می بیند، منتها نمی شناسند. در بعضی از روایات تشبیه شده است به حضرت یوسف(ع) که برادران او را می دیدند، بین آنها بود، در کنار آنها بود، روی فرش آنها راه می رفت، ولی نمی شناختند، یک چنین حقیقت بارز، واضح و بر انگیزاننده ای است.(2)
اعتماد، لازمه انتظار است
انتظار واقعی، با اطمینان و اعتماد ملازم است. اعتماد، لازمه انتظار است و این هر دو، ملازم با امید است و امروز این امید، امری لازم برای همه ملت ها و مردم دنیا است(3).
خودِ این عقیده (مهدویت) نیز آثار و خصوصیاتی دارد که این خصوصیات برای همه ملت ها و ملت مسلمان ما، حیاتبخش است و عمده این خصوصیات و آثار هم، عبارت است از امید به آینده. امروز هر فرد شیعه، می داند که در یک آینده ای- آن آینده، ممکن است خیلی نزدیک باشد، ممکن است دوردست باشد، به هرحال قطعی است- این بساط ظلم و بی عدالتی و زورگویی، که امروز در دنیا هست، برچیده خواهد شد.
می داند که این وضعی که مستکبران در دنیا به وجود آورده اند- که هر کسی حرف حقی بزند و راه حقی را دنبال کند، از طرف آنها مورد فشار قرار می گیرد و اراده فاسد خودشان را بر ملت ها تحمیل می کنند یک روزی از بین خواهد رفت و گردن کشان، طاغیان، یاغیان و قدرت های زورگوی عالم، ناگزیر خواهند شد که در مقابل حق، تسلیم بشوند یا از سر راه حرکت حق، برداشته بشوند هر فرد مسلمان- به خصوص هر فرد شیعه- این را می داند و به آن یقین دارد. این خیلی امیدبخش است. این موجب می شود که هر انسان خیرخواه و مصلح و علاقه مند به صلاح، کار و تلاش و مجاهدت خود را در راه صلاح، با امید به آینده انجام دهد. ببینید این عقیده چه قدر ارزشمند، دارای تاثیر و حیاتبخش است.(4)
می شود نقشه سیاسی دنیا را عوض کرد
مجموعه بزرگی از نخبگان که سررشته کار در دنیا در دست آنهاست، اسیر یاس و ناامیدی اند و این یاس و ناامیدی را به ملت های خود سرریز می کنند و آنها را از اینکه بتوان نقشه ظالمانه و شیطانی امروز دنیا را عوض کرد، مایوس می کنند. بدیهی است که انسان های مایوس نمی توانند هیچ حرکتی در راه اصلاح انجام دهند. آن چیزی که انسان ها را وادار به کار و حرکت می کند، نور و نیروی امید است. اعتقاد به مهدی موعود(ع) دل ها را سرشار از نور امید می کند. برای ما که معتقد به آینده حتمی ظهور مهدی موعود (ع) هستیم، این یأسی که گریبانگیر بسیاری از نخبگان دنیاست، بی معناست. ما می گوییم نخیر، می شود نقشه سیاسی دنیا را عوض کرد، می شود با ظلم و مراکز قدرت ظالمانه درگیر شد و در آینده نه فقط این معنا امکانپذیر است، بلکه حتمی است. وقتی ملتی معتقد است نقشه ظالمانه و شیطانی امروز در کل عالم قابل تغییر است، آن ملت شجاعت می یابد و احساس می کند دست تقدیر، تسلط ستمگران را برای همیشه به طور مسلم ننوشته است.(5)
پی نوشت ها:
1-سخنرانی در دیدار با اقشار مختلف مردم در سالروز میلاد امام عصر(عج)11/12/1369؛
2-سخنرانی مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) و مرکز تخصصی مهدویت قم،18/4/1390؛
3-بیانات در دیدار با جمعی از مسئولان و خانواده های معظم شهدا، در سالروز ولادت امام زمان(عج) 22/12/1368؛
4-سخنرانی رهبر معظم انقلاب، 15/9/1377؛
5- بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان در مصلای تهران، 30/7/1381.
منبع»شبستان