عقیق: امیرالمومنین امام علی علیه السلام به هنگام تلاوت آیه 6 سوره انفطار "یا ایها الانسان ماغرک بربک الکریم" فرمود:
اى انسان ، چه كسى تو را به گناهكارى دلير كرد و چه چيز تو را به پروردگارت مغرور نمود؟ و چه چيز تو را به هلاكت
خويش دلبسته ساخت؟ آيا دردت را درمانى نيست؟ آيا از اين خواب گران ديده
نمى گشايى؟ چرا آنسان،كه به ديگران مهر مى ورزى به خود مهربان نيستى؟
بسا كسى را در تابش آفتاب بينى و از سر ترحم بر او سايه افكنى يا بيمارى پيكرش را دردمند ساخته و بر او از سر دلسوزى بگريى.پس از چيست كه بر درد خويش شكيبا هستى و بر مصيبتهاى خود صبور و پايدارى؟
از
چيست كه بر جان خود، كه در نزد تو عزيزترين جانهاست، سرشكى نمىبارى ؟ چرا
شبيخون كيفر خداوندى از خواب غفلتت برنمى انگيزد و حال آنكه، نافرمانيهايت
تو را به ورطه قهر او افكنده است.
پس به نيروى عزم و تصميم، دردى را
كه بر دل تو سستى آورده، درمان كن و به بيدارى و هوشيارى خواب غفلت از
ديدگان بزداى. خدا را اطاعت كن و به ياد او انس بگير.
و در نظر آر، آن حالت را كه تو از او روى گردانيده اى و او به تو روى
آورده است. تو را به بخشايش خويش فرا مى خواند و فضل و نعمتش تو را در
برگرفته و تو از او به ديگرى روى نهاده اى.بلند و برتر است آن خداى توانا كه كريم و بزرگوار است.
و
تو اى بنده بيمقدار ناتوان در نافرمانى او، چه گستاخى و حال آنكه، در
پناه ستر و پوشش او غنوده اى و در فراخناى فضل و بخشايش او مى گردى. خداوند
نه فضل و بخشايش خود را از تو دريغ داشت و نه پرده از گناهانت برگرفت.
بلكه، چشم بر هم زدنى، از نعمتى كه بر تو ارزانى مى دارد و پرده اى كه بر
گناهان تو مىكشد يا بلايى كه از تو مى گرداند بى بهره نبوده اى.
پس، چه گمان برى به او، اگر فرمانش برى ؟
به
خدا سوگند، اگر اين حال ميان تو و ديگرى كه در قدرت و توان همسنگ تو مى
بود، پديد آمده بود، تو خود نخستين كسى بودى كه خود را به سبب سوء اخلاق و
زشتى رفتارت نكوهش مىكردى...
متن حدیث:
يا
اءَيُّهَا الْإِنْسانُ ما جَرَّاءَكَ عَلى ذَنْبِكَ، وَ ما غَرَّكَ
بِرَبِّكَ، وَ ما آنَسَكَ بَهَلَكَةِ نَفْسِكَ؟ اءَما مِنْ دائِكَ بُلُولٌ،
اءَمْ لَيْسَ مِنْ نَوْمَتِكَ يَقَظَةٌ؟ اءَما تَرْحَمُ مِنْ نَفْسِكَ ما
تَرْحَمُ مِنْ غَيْرِكَ؟ فَلَرُبَّما تَرَى الضَّاحِي مِنْ حَرِّ الشَّمْسِ
فَتُظِلُّهُ، اءَوْ تَرَى الْمُبْتَلَى بِاءَلَم يُمِضُّ جَسَدَهُ
فَتَبْكِي رَحْمَةً لَهُ.
فَما صَبَّرَكَ عَلى دائِكَ، وَ جَلَّدَكَ
بِمُصابِكَ، وَ عَزّاكَ عَنِ الْبُكاءِ عَلَى نَفْسِكَ وَ هِيَ اءَعَزُّ
الْاءَنْفُسِ عَلَيْكَ؟ وَ كَيْفَ لا يُوقِظُكَ خَوْفُ بَياتِ نِقْمَةٍ وَ
قَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعاصِيهِ مَدارِجَ سَطَواتِهِ.
فَتَداوَ مِنْ داءِ
الْفَتْرَةِ فِي قَلْبِكَ بِعَزِيمَةٍ، وَ مِنْ كَرَى الْغَفْلَةِ فِي
ناظِرِكَ بِيَقَظَةٍ، وَ كُنْ لِلَّهِ مُطِيعا، وَ بِذِكْرِهِ آنِسا، وَ
تَمَثَّلْ فِي حالِ تَوَلِّيكَ عَنْهُ إِقْبالَهُ عَلَيْكَ، يَدْعُوكَ
إِلَى عَفْوِهِ، وَ يَتَغَمَّدُكَ بِفَضْلِهِ، وَ اءَنْتَ مُتَوَلِّ عَنْهُ
إ لى غَيْرِهِ.
فَتَعالى مِنْ قَوِيٍّ مَا اءَكْرَمَهُ، وَ تَواضَعْتَ
مِنْ ضَعِيفٍ ما اءَجْرَاءَكَ عَلى مَعْصِيَتِهِ، وَ اءَنْتَ فِي كَنَفِ
سِتْرِهِ مُقِيمٌ، وَ فِي سَعَةِ فَضْلِهِ مُتَقَلِّبٌ، فَلَمْ يَمْنَعْكَ
فَضْلَهُ، وَ لَمْ يَهْتِكْ عَنْكَ سِتْرَهُ، بَلْ لَمْ تَخْلُ مِنْ
لُطْفِهِ مَطْرَفَ عَيْنٍ فِي نِعْمَةٍ يُحْدِثُها لَكَ، اءَوْ سَيِّئةٍ
يَسْتُرُها عَلَيْكَ، اءَوْ بَلِيَّةٍ يَصْرِفُها عَنْكَ، فَما ظَنُّكَ
بِهِ لَوْ اءَطَعْتَهُ
وَايْمُ اللَّهِ لَوْ اءَنَّ هذِهِ الصِّفَةَ كانَتْ فِي مُتَّفِقَيْنِ فِي
الْقُوَّةِ، مُتَوازِيَيْنِ فِي الْقُدْرَةِ، لَكُنْتَ اءَوَّلَ حاكِمٍ
عَلى نَفْسِكَ بِذَمِيمِ الْاءَخْلاقِ
«نهج البلاغه،خطبه 223»
منبع:مشرق
211001