15 ارديبهشت 1401 4 شوال 1443 - 42 : 22
کد خبر : ۱۰۳۲۱۱
تاریخ انتشار : ۰۸ دی ۱۳۹۷ - ۱۳:۲۸
فرزند عبدالرحیم حائری گفت: پدرم به شاه سعودی گفت اجازه دهید حدود قبور ائمه بقیع را مشخص کنم. پدرم که این ماجرا را برای مادرم تعریف می‌کرد، گفت: وقتی این مطلب را به شاه سعودی گفتم، رگ‌های پیشانی‌اش ورم کرد و اطرافیانش واکنش نشان دادند.
عقیق:محمدمهدی حائری صاحب الفصول فرزند علامه عبدالرحیم دار فانی را وداع گفت. علامه عبدالرحیم اولین فردی بود که با استفاده از رایزنی‌های سیاسی موفق به تعمیر قبور ائمه بقیع(ع) سپس نصب دیواره در اطراف این قبور مطهر شد. فرزند مرحوم ایشان یعنی محمد مهدی حائری که از 6 سالگی از نعمت پدر محروم شد، از اصلی‌ترین راویان این ماجرا شناخته می‌شد. ایشان برای اولین بار اسناد متعلق به ماجرای رفت و آمد پدر بزرگوار خویش با شاه عربستان برای اجازه تعمیر قبور ائمه بقیع(ع) را منتشر کرد. 

شرح ماجرای بازسازی و ترمیم قبور ائمه بقیع(ع) را از زبان «محمدمهدی حائری» می‌خوانید. 
 

* ما متوجه شدیم پدر بزرگوار شما علامه عبدالرحیم حائری اولین نفری بودند که محدوده قبر بقیع را مشخص کردند و توانستند اطراف آن را سنگچین کنند. سنگ‌هایی که اکنون هم وجود دارد. ماجرای آن را توضیح می‌دهید.

بقیع که در اصل خانه عقیل برادر مولا امیرالمومنین(ع) است، همواره محل و جایگاه علاقه شیعیان بود و برای زیارتش از مکان‌های دور و با زحمت فراوان حضور می‌یافتند. ریشه عداوت با ائمه بقیع سبقه‌ای طولانی داشت که اصل آن به زمانی باز می‌گردد که رسول خدا(ص) برای اعلان اسلام، مخالفت‌هایی را در جلوی خودش می‌بیند و اختلافاتی ایجاد می‌شود.  اما زمانی که قبور ائمه بقیع(ع) تخریب شد خبرش به عالم می‌رسد و مردم عزادار می‌شوند. اکثر شهرهای ایران و مساجدش سیاهپوش می‌شوند و مردم در دسته‌های زیاد به عزا می‌نشینند و راجع به این موضوع گفتمان‌هایی صورت می‎گیرد. در زمانی که مردم اینچنین به عزاداری می‌پرداختند، افرادی بودند که دغدغه بالایی برای اصلاح وضع موجود آن زمان داشتند. در بین اینها شخصیتی بود که به لحاظ مقام علمی و معنوی، احساس مسئولیت بیشتری می‌کند که مرحوم پدرم علامه «حاج شیخ عبدالرحیم حائری صاحب الفصول» بود. این شخصیت محترم دغدغه بسیاری درباره چرایی تخریب قبور ائمه بقیع داشت و این مسأله او را آزار می‌داد که اگر این تخریب ادامه پیدا کند و زمین صافکاری شود، هیچ آثاری از قبور مطهر معصومین(ع) نخواهد بود و این غم سال‌ها همواره بر پیشانی شیعه باقی خواهد ماند. لذا ایشان تصمیم می‌گیرد اقدامی انجام دهد.

* تا آن زمان هیچ کس اقدام مؤثری در مقابله با تخریب بقیع انجام نداده بود؟
در آن زمان دولتمندان و بزرگان دین از کشورهای مختلف جهان مثل ایران، پاکستان، ترکیه و ... برای آبادی، احیا و ترمیم بقیع تقاضاهایی را از پادشاه سعودی می‌کنند، ولی هربار با جواب منفی آنها مواجه می‌شدند. حکام و علمای عربستان کلاً ساخت و ترمیم مقبره را حرام معرفی کرده بودند. به هر حال هیچ کس نتوانست اقدام مؤثری برای معلوم شدن قبور ائمه مطهر بقیع انجام دهد. مسأله‌ای که در آن زمان وجود داشت این بود که از یک طرف عربستان اجازه نمی‌داد که زوار وارد عربستان شوند و از سوی دیگر نمی‌خواست از در آمد حاصل از سفر زوار به کشور خود عبور کند؛ ضمن اینکه در آن زمان وضعیت نفت آن قدر وسیع نبود که عرب‌ها را بی نیاز کند؛ لذا اعراب نیازمند پول‌های مسافران و زائرانی بود که قصد زیارت مکه و مدینه را داشتند.

سخنرانی صاحب‌الفصول در کربلا
مرحوم پدرم در آن زمان به کربلا می‌روند، در جایی که احساسات مؤمنین بیشتر تحریک می‌شود. مردم در حرم امام حسین علیه‌السلام برای پدرم منبری درست کردند تا از ایشان کسب تکلیف کنند. نقل است جمعیت بسیار زیادی در حرم حضرت جمع شدند، از سوی دیگر ایام حج نزدیک شده بود و سؤالات متعددی برای مردم ایجاد شده بود. پدر مرحومم، علامه صاحب الفصول به مردم گفت آیا شما قصد دارید به حج بروید؟ همه گفتند بله؛ علامه فرمود چرا اینجا معطل هستید و در حالی که دستشان را با یک حالت خاصی به سمت درب حرم نشانه رفتند، گفتند برای گرفتن جواز(ویزا) به سمت سفارت‌ عربستان بروید و هر کدامتان به آنجا تلگراف کنید و بنویسید آیا آنجا امنیت هست؟ آیا برای خانواده و اموال ما امنیت وجود دارد؟ مرحوم پدر از مردم خواسته بودند هر کدام به صورت جداگانه تلگراف کنند. مردم نیز حرف علامه را گوش دادند و یک به یک با عربستان تلگراف کردند. از این رو صف زیادی برای انجام تلگراف تشکیل شد.

دریافت جواز ورود به عربستان
فردای آن روز از پادشاه عربستان پاسخ آمد من امنیت را برای شما تضمین می‌کنم و شما می‌توانید به زیارت مشرف شوید. مردم نتیجه را به علامه اطلاع دادند و مجدداً در صحن مقدس امام حسین علیه‌السلام با حضور خیل فراوانی از مردم منبری شکل دادند. مردم نیز دلهره داشتند به اعمال حج نرسند. پدرم با هیبت خاصی که همراه با آرامش و وقار بود و با یک قدرت خدایی رو به جمعیت می‌کند و به مردم می‌گوید نتیجه چه شد؟ مردم گفتند آقا نتیجه را گرفتیم. پدرم مجدد سؤال کرد آیا همه گرفتند؟ همه مردم دستشان را بلند کردند. بعد فرمود همگی برای دریافت جواز عبور به اداره مربوطه بروید. از این رو صف بسیار طولانی مقابل اداره سفارت عربستان ایجاد شد. بالاخره با یک عنایت الهی همه مردم جوازشان برای ورود به عربستان جهت زیارت را دریافت کردند و در دسته‌های بالا به این سرزمین سفر کردند. این نفوذ کلام علامه صاحب‌الفصول برای سیاستمداران آن زمان بسیار مورد توجه قرار گرفت.

دیدار علامه حائری با پادشاه عربستان
اما خود مرحوم پدرم همراه با تعدادی از شیعیان از طریق سوریه حرکت می‌کنند و بعد  برای انجام  مناسک حج وارد خاک عربستان می‌شوند. در آنجا اختلاف زمانی بود و در آن زمان رؤیت ماه دقیق صورت نگرفته بود و برای شیعیان محرز نشده بود. ایشان می‌فرماید برای من تا ثابت نشود، در جای خودم می‌مانم و مناسک را انجام نمی‌دهم. نماینده سعودی نزد ایشان می‌آید و می‌گوید شما در امان هستید، اختیار عمل دارید، حق با شماست. وقتی اعمال حج انجام می‌شود، نماینده پادشاه سعودی خدمت آقا می‌آید و سلام و تبریک شاه را می‌رساند و می‌گوید پادشاه شما را دعوت به قصر خود کرده است. علامه هم این دعوت را قبول می‌کنند و به قصر عبدالعزیز، پادشاه عربستان می‌روند. البته این را هم یادآور شوم که یک هیئتی از علما با پدر همراه بودند، حتی به نظرم رئیس مجلس آن زمان هم حضور داشت. این هیئت همراه با پدرم وارد قصر می‌شوند و با پادشاه دیدار می‌کنند.یکی از ویژگی‌های ممتاز علامه حائری تسلط ایشان به عربی فصیح بود. حتی به زبان آنها نیز خیلی تسلط داشت. از این رو مورد توجه زیاد اعراب قرار گرفت طوری که محبوب قلب پادشاه عربستان می‌شود.



پادشاه سعودی که تحت تأثیر علامه حائری قرار می‎گیرد، به ایشان می‌گوید من دلم می‌خواهد شما که مهمانم هستید، از من درخواستی کنید تا من برآورده کنم. پدر که با پیش‌زمینه ذهنی نزد پادشاه عربستان حضور یافته بود، موضوع تخریب بقیع را در ذهن خود پرورش می‌داد. در این حالت یکی از افراد حاضر که نمی‎خواهم نام او را افشا کنم، به علامه حائری گفت آقا شما از او سیاره (ماشین) بخواهید. آن زمان بیشتر ترددها با اسب و شتر بود و کمتر از اتومبیل استفاده می‌کردند. آن شخص البته به فکر راحتی علامه بود. پدر که این حرف را از آن شخص محترم می‌شنوند، بر افروخته می‌شوند و می‌فرمایند من بلدم آنطوری که آمدم به همان صورت برگردم و احتیاجی به سیاره ندارم و بعد بر می‌خیزد.  پادشاه سعودی دست روی شانه ایشان می‌گذارد و می‌گوید مهمانی ما امروز خوب برگزار نشد. فردا شما را دعوت می‌کنم تا دوباره اینجا تشریف بیاورید. علامه حائری گفت با کمال میل خواهم آمد.

درخواست اصلاح قبور ائمه بقیع(ع) و رفع منع زیارت
همان طور که عرض کردم پدرم هدف والایی بر سر داشت که حاضر به پذیرش درخواست‌های پادشاه عربستان می‌شد. فردا که نزد پادشاه می‌رود، می‌فرماید پادشاهان همیشه تمایل دارند یک چیزی را از خودشان باقی گذارند تا سال‌ها مردم نسبت به آن یادگار، یادی از آن پادشاه کنند. پادشاه مجدد به پدرم می‌گوید باز من میل دارم شما از من چیزی بخواهید. پدرم مجدد می‌گوید آیا من چیزی را بخواهم، یقین دارم شما به آن حرف خودتان پایبند هستید و حالتی دارید که آن را وفادار هستید؟ آقا این صحبت را مدام تکرار می‌کند. مجدد از پادشاه سؤال می‌کند آیا تقاضای خود را مطرح کنم؟ پادشاه سعودی می‌گوید من که عرض کردم تقضا کنید تا برآورده کنم. سپس فرمودند پس درخواست دارم اجازه دهید من حدود قبور ائمه بقیع را مشخص کنم. همچنین منع زیارت را بردارید.پدرم که این ماجرا را برای مادرم تعریف می‌کرد، فرمود: وقتی این درخواست را به پادشاه سعودی مطرح کردم، دیدم رگ‌های پیشانی‌اش ورم کرد طوری که تمام سیستم اعصابش به کلی به هم ریخت. حتی اطرافیان و محافظان او یک حالت جدی‌تری به خود گرفتند، ولی در نهایت به آقا نگاهی انداخت و به تبسم آمد و گفت آن چیزی که به شما وعده دادم، وفادار خواهم بود. آقا نیز خیلی خوشحال شد و گفت احسنت، من هم این کار را انجام می‌دهم. عبدالعزیز بعد از آنکه دست پدرم را بوسه زد، دستور داد تا متن آنچه بر آن توافق شده است روی کاغذی بنویسند تا ثبت شود.

متن توافق‌نامه پادشاه عربستان با علامه حائری

از عبدالعزیز پسر عبدالرحمن آل فیصل به حضرت فاضل محترم شیخ عبدالرحیم صاحب الفصول سلام و رحمت و برکات خدا بر شما. بعد ما تأکید می‌کنیم که قبه پیغمبر(ص)را احدی به بدی لمس نکند و چنین چیزی هرگز به خاطر ما خطور نکرده است که آن را به بدی مس نماییم (منظور اینکه قبه قبر پیغمبر(ص) را خراب نخواهیم کرد) و برای پیغمبر نزد ما احترامی است که با هیچ حرمتی برابری نمی‌کند. اما مسائل قبور بقیع و آنچه متعلق به آن است از بنا پس ما چنانچه به شما خبر دادیم تابع شریعت اسلامیم و نه اهل بدعت و ما آماده‌ایم که اوامر علمای مسلمین را از هر مذهب که باشد محترم بشماریم؛ و اما راجع به مذاکرات دیگر به ‌زودی نظر خود را برای شما بیان خواهیم کرد و امر خواهیم کرد که قبور بقیع را نظیف کرده و تسطیح کنند. مطابق آنچه در شرع جایز است با کشیدن دیواری در اطراف آنکه از پلیدی حفظ شوند و برای شما تأکید می‌کنیم که ما منع نمی‌کنیم هیچ‌کس را از زیارت قبور بقیع، اگر زائران در زیارت خود متابعت کنند طریقه شریعه و آداب دینی را و به تحقیق امر نمودیم به نوشتن این سند تا شما آن را برای مردم منتشر کنید. این بود آنچه لازم بود بیان آن و خدا حفظ کند شما را.

علامه حائری نیز با کسانی که همراهش بودند به سمت قبور بقیع می‌روند. آنجا گویی مانند یک خانه‌ای مخروبه‌ای بود که جای در و لوازم آنجا معلوم بود. قبور مطهر ائمه(ع) با وجود اینکه تخریب شده بود، اما جایگاه قبور و آثارشان کاملاً معلوم بود؛ یعنی قبور هر کدام از ائمه(ع) و قبر عباس عموی پیامبر(ص) مشخص و قابل تفکیک بود. بنابراین شروع به ترمیم و بازسازی آنجا می‌کنند.  اول از همه با کمک گروهی که رفته بود دور مزار چهار امام را سنگ‌چین گذاشت تا حریمش مشخص شود و بعد هم دور تا دور بقیع را مرزبندی کرد. الان شما سنگ‌هایی که دور قبور ائمه بقیع(ع) مشاهده می‌کنید، از یادگارهای مرحوم پدرم علامه حاج شیخ عبدالرحیم صاحب الفوصل حائری است. بالاخره به محبت خدا منع زیارت هم از مردم برداشته می‌شود. پس از این ماجرا، علامه به تهران بازگشتند و فرمودند جشن بگیرید. مع الاسف عده‌ای بودند که با این حرکت مشکل داشتند و این کار را سست گرفتند.

* اگر این حرکت صورت نمی‌گرفت چه تبعه‌ای در پی داشت؟
تا قبل از آن تمام شیعیان جهان سرگردان بودند که جایگاه واقعی ائمه بقیع(ع) کجاست. فقط از روی حدس هر کدام از ائمه را زیارت می‌کردند و نمی‌دانستند کدام قبر مطهر مربوط به چه معصومی است و الحمدالله با کوشش‌های علامه الان این مکان‌ها کاملاً معلوم است. در حقیقت بقیع اصالت خود را با کوشش‌های پدرم و عنایات خاصه الهی در راستای بازسازی آنجا حفظ کرد و این کار مقدور نبود مگر اینکه پادشاه عربستان ملک فیصل راضی می‌شد. درایت و هیبت این عالم بزرگوار مثال‌زدنی است که وهابیت کوردل را مجبور به چنین کاری کرد. اکنون شیعیان با بادلگرمی و با اطمینان خاطر به هر کدام از ائمه بقیع(ع) سلام عرض می‌کنند. بنابراین ما معتقدیم خدا هر کسی را که دوست دارد او را وسیله خیر می‌کند. والسلام علی رسول الله و اله.


منبع:تسنیم

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: