شفاعت، واسطه شدن یک مخلوق میان خداوند و مخلوق دیگری است برای رساندن خیر یا دفع شر. شفاعت مفهومی دینی است که عموم مسلمانان به آن باور دارند. بر اساس عقاید شیعه، شفاعت به طور کامل از آن خداوند است و هیچ کس بیاذن او نمیتواند شفاعت کند. اگر خداوند از ایمان بندهای راضی باشد به شفیعان اذن میدهد تا در حق او شفاعت کنند. در منابع معتبر اهل سنت نیز به صراحت از شفاعت یاد و از جمله به شفاعت پیامبر اکرم(ص) از مؤمنان تصریح شده است.
در این گزارش به دو آیه درباره شرایط شفاعتکننده و شفاعت شونده اشاره میکنیم که البته آیات متعدد دیگری هم در این زمینه وجود دارد که در این خصوص چندی پیش به آیه ۱۰۹ سوره مبارکه طه اشاره کردیم که گزارش آن را میتوانید از اینجا مشاهده کنید.
شفاعتکننده
خداوند در آیه ۸۷ سوره مبارکه مریم درباره شفاعت کنندگان میفرماید:
«لَا یَمْلِکُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْداً»
ترجمه
آنان مالک شفاعت نیستند، مگر کسى که با خداى رحمان پیمانى بسته باشد.
قرآن، براى شفاعت شرایطى قائل است و چنین نیست که هر کس هر چه را خواست شفیع خود قرار دهد. در قیامت، کفّار به هر درى مىزنند و از هر کسى پناه مىخواهند، ولى جواب منفى مىشنوند.
ممکن است مراد از «عَهد»، همان عهد بندگى خدا و دورى از شیطان باشد که قرآن مىفرماید: «ألم اَعهَد الیکم یا بنى آدم أن لا تعبدوا الشیطان اِنّه لکم عدوّ مبین و أنِ اعبدونى هذا صراط مستقیم»(یس، ۶۰ - ۶۱) اى انسانها! آیا از شما پیمان نگرفتم که از شیطان اطاعت نکنید که او براى شما دشمنى آشکار است و اینکه تنها مرا پرستش کنید که این صراط مستقیم است.
و در جاى دیگرى مىخوانیم: «لا تَنفع الشفاعة الاّ مَن أذن له الرّحمن و رَضِى له قولا»(طه، ۱۹۰) در آن روز، شفاعت هیچ کس سودى نمىبخشد جز کسى که خداوند به او اجازه داده و به گفتار او راضى است.
در روایات، «عهد» به چند چیز تفسیر شده است از جمله:
الف: تعهّد به ولایت امیرالمؤمنین علىّبن ابیطالب علیهماالسلام و امامان پس از او.(تفسیر المیزان)
ب: وصیّت هنگام مرگ که انسان مردم را گرد خود جمع کند و بگوید: من متعهّدم
به «لا اله الاّ اللّه، محمّد رسول اللّه»، و حقانیّت بهشت و دوزخ.(تفسیر
مجمعالبیان)
ج: تعهّد ومواظبت بر نمازهاى شبانهروزى.(تفسیر المیزان)
پیامها
شفاعت، داراى نظامى قانونمند و تحت نظارت خداوند است. «لایملکون الشفاعة الاّ مَن...»
کسى خودسرانه و از پیش خود قدرت و حقّ شفاعت ندارد. «لا یملکون»
شفاعت، جلوهاى از رحمت گسترده الهى است. «عند الرّحمن عهدا»
افراد خاص و متعهّد از طرف خداوند حقّ شفاعت دارند. «الاّ مَن اتّخذ عند الرّحمن عهدا»
چه کسانی شفاعت میشوند؟
اما پس از مشاهده آیه در بیان شرایط شفاعت کننده و آشنایی با مفاهیم این آیه به سراغ آیه ۲۸ سوره انبیاء میرویم که در آن شرایط انسان شفاعت شونده بیان شده است.
یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَ هُم مِّنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ
ترجمه
(خداوند) آنچه را که در (آینده) پیش روى آنان و یا گذشته آنها است مىداند و آنان جز براى کسى که خداوند رضایت دهد، شفاعت نمىکنند و از ترس او (پروردگار) بیمناکند.
«خوف» یعنى ترس از گناه، ولى «خشیت» به معناى ترس از عظمت الهى است، ترسى که با تعظیم و احترام همراه باشد.
در روایات آمده است که مراد از «مَن ارتضى» یعنى کسى که دین او مورد رضایت
است، هر چند گناهکار باشد، زیرا شخص با ایمان به خاطر توبهاى که پس از
گناه مىکند، مورد لطف قرار گرفته و مشمول شفاعت واقع مىشود.(تفاسیر
صافى و نورالثقلین ؛ توحید صدوق ص ۴۰۸)
پیامها
تسلیم بىچون و چرا بودن، در برابر خدایى ارزش دارد که به همه چیز آگاه است. «بامره یعملون، یعلم» (توجّه به اینکه خداوند همه چیز را مىداند سبب تسلیم همراه با خشیت مىشود.)
علم خداوند نسبت به گذشته و آینده یکسان است، بخلاف علم انسان که فقط نسبت به گذشته است. «یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم»
بندگى و تسلیم در برابر خداوند، سببِ داشتن مقام شفاعت است. «عبادٌ مکرمون، لا یسبقونه، یشفعون»
فرشتگان نیز اهل شفاعت هستند. «لا یشفعون الاّ لمَن ارتضى»
شفاعت، لیاقت مىخواهد. کسانى مشمول شفاعت واقع مىشوند که خداوند از دین آنها راضى باشد. «الاّ لمَنِ ارتضى»
معرفت بیشتر به خداوند باید سبب خشیت فزونتر باشد. «و هم من خشیته مشفقون» (مقام عصمت، مانع از خشیت از خداوند نیست.)
نتیجه
بنابر این گزارش با توجه به دو آیه فوق درمییابیم که شفاعتکننده باید فردی خاص و متعهّد باشد که از طرف خداوند حقّ شفاعت به او اعطا شده و شفاعت شونده هم کسی است که خداوند از دین او راضی است و بندگی و تسلیم در برابر خدا را به درستی به جا میآورد.
منبع:فارس