وی با اشاره به لحن انتقادآمیز امام علی علیهالسلام در خطبه شقشقیه نسبت به زمامداران پیش از خود، گفت: لحن انتقادآمیز امیرمومنان در این خطبه، حتی برخی از علمای شیعه را به ابراز تردید در اصالت آن واداشته است؛ زیرا آن را مغایر با روش و منش امام و مخالف وارستگی و بیرغبتیاش به دنیا دانستهاند. اما این تردید روا نیست چراکه انتقاد امام از مشروعیت و کارآمدی پیشینیان، ادای یک وظیفه شرعی و انجام تکلیف شهروندی بوده است.
وی در ادامه در تشریح آداب انتقاد صحیح و دینی، اظهار داشت: از جمله آدابی که شرع برای انتقاد معین کرده، این است که نقد به قصد اصلاح و کمک صورت پذیرد. انتقاد نباید به قصد انتقام و انتقاص باشد و با آن دو اشتباه گرفته شود. انتقاد بر مبنای احساس مسئولیت و محبت و به قصد اصلاح است؛ در حالی که انتقام بر مبنای احساس خشم و خصومت و به قصد تشفی خاطر است؛ یعنی آنچه که خنک شدن دل مینامند! انتقاص نیز بر مبنای احساس کبر و خودبزرگبینی و به قصد تحقیر و خوار کردن دیگران صورت میگیرد.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران با یادآوری اینکه معمولاً از نقد زمامداران در ادبیات دینی با دو تعبیر «نصیحت ائمه مسلمین» و «امر به معروف و نهی از منکر» یاد میشود، گفت: نصیحت از ریشه نُصح به معنای اخلاص و پاک کردن است. پس «النَّصیحةُ لِائمةِ المسلمین» یعنی نقد دلسوزانه و خیرخواهانه زمامداران. امر به معروف و نهی از منکر نیز همین مفهوم را در بطن خود دارد. در آنجا هم گفتهاند که ادای این تکلیف شرعی باید همراه با نهایت ظرافت و محبت باشد و خالی از هرگونه غرضورزی و خودمحوری.
محسن اسماعیلی خاطرنشان کرد: چنین نقدی نه تنها تضعیف حکومت نیست، که حق زمامدار است نه حق مردم! و لذا امیرمومنان علیهالسلام با صراحت به عموم مردم میگفت: «... و أَمَّا حَقِّی عَلَیْکُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَیْعَةِ وَ النَّصِیحَةُ فِی الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِیبِ»؛ حقّ من بر شما این است که به بیعت خود وفادار و در حضور و غیاب ناصح من باشید؛ یعنی ناقد مشفق!
نقد زمامدار؛ بهترین نوع همکاری
عضو مجلس خبرگان رهبری افزود: نقد زمامداران به معنا و با شرایطی که اشاره شد، مبرمترین نیاز صاحبان منصب و بهترین کمکی است که شهروندان میتوانند به آنان داشته باشند؛ چنانکه امام علی(ع) هم به هنگام خلافت میفرمود: «مرا با انتقادهای خالی از هر گونه خیانت و سالم از هر گونه شک و تردید، یاری کنید.» دنیای امروز اگر شعار نقد هم میدهد، آن را حق صاحبان منزلت، قدرت یا ثروت میداند. اما علی علیهالسلام از یکایک شهروندان درخواست نصیحت و مطالبه نقد دلسوزانه میکرد.
وی در بخش دیگر این جلسه شرح و تفسیر نهجالبلاغه به سخن دیگری از امیرالمومنین که پس از توجه به حقوق متقابل مردم و حاکمان، میفرمایند: «نه فقط افراد شناخته شده، بلکه بر همه شما لازم است یکدیگر را در ادای این حقوق نصیحت و نقد کنید و در انجام آن به نیکی یکدیگر را کمک نمایید.» اشاره کرد و گفت: امام(ع) سپس دلیل این نیاز مبرم را اینگونه تبیین فرمودهاند: اولاً؛ نه زمامدار خوب بودن آسان است و نه شهروند خوب بودن. زمامدار و شهروند، هر کدام وظایف دشواری در برابر یکدیگر دارند که جز با نقد دلسوزانه متقابل قابل انجام نیست. ثانیاً؛ کسی فکر نکند که زمامدار، حتی اگر در مرتبت و منزلتی مانند مرتبت و منزلت علی علیهالسلام باشد، از این اصل مستثنا و بینیاز از نقد و کمک است. ثالثاً؛ کسی نپندارد که از دست او کمکی برنمیآید. یکایک بندگان خدا و شهروندان عادی هم باید در این راه خود را مسئول بدانند.
انتقادهای امام؛ ادای تکلیف به قصد یاری
محسن اسماعیلی در پایان خاطرنشان کرد: نقدهای امام نه رنگ انتقام داشته است و نه رنگ انتقاص و عیبجویی. نه رقابت بر سر قدرت بوده است و نه مسابقه ثروت. امام هیچگاه نقدهای خویش را به گونهای مطرح نکرد که رنگ انتقام شخصی به خود بگیرد و موجب آسیب به اصل نظام و دین شود. تا توانست به همین کسانی که از آنان انتقاد میکند، کمک میکرد. هیچ کس، چه خود خلفا و چه دیگران ادعا نکردهاند که امام به آنان آسیبی رسانده یا از کمکی دریغ کرده یا چوب لای چرخ کار آنان نهاده است. حتی وقتی خلیفه دوم با وی مشورت کرد که آیا شخصاً در جنگ شرکت کند یا نه، فرصت را برای انتقامگیری غنیمت نشمرد، بلکه مشفقانه او را از این کار نهی کرد.
منبع:مهر