23 مهر 1400 9 (ربیع الاول 1443 - 47 : 14
کد خبر : ۱۰۲۱۴
تاریخ انتشار : ۰۱ مرداد ۱۳۹۲ - ۲۱:۰۰
آنچه دلت می خواهد بدون اینکه شرمی و بیمی به خود راه دهی از ما بخواه و اندیشه نداشته باش، همانا من که خدای تو هستم به تو مهربانم.

عقیق: حسن بصری گوید: شبی گذارم به مسجدالحرام افتاد، صدای گریه ای شنیدم و دیدم لعمه ی نوری در آن تاریکی شب بر خانه ی خدا تابیده و ندایی مانند سروش غیبی در مسجدالحرام پیچیده که از آن نور، بیت الله الحرام رشگ وادی طور گردیده بود!

گوش فرا دادم، آوازی شنیدم چون نوای اهل راز، سراپا عجز و نیاز، با خدای خویش به این مقام مترنم بود:

یا ذالمعالی علیک معتمدی      طوبی لعبد تکون  مولاه

طوبی لمن بات خائفاً وجلاً       یشکو الی ذی الجلال بلواه

اذا خلافی الظالم مبتهلاً         اکرمه ربه و لباه

ای صاحب مقامات رفعت و شرف، اعتمادم بر تو می باشد و بس،خوشا حال آن بنده ای که تو مولا و آقای او باشی، خوشا آن که در شبها، از بیم حق تعالی بیتوته کرده و از گرفتاریهای خود به جواب( لبیک)اکرام می فرماید.

حسن بصری گوید: به خدای کعبه قسم! به مجرد اینکه آخرین کلمات از دهان او خارج شد، صدایی را شنیدم که در مسجدالحرام پیچیده بود:

لبیک لبیک انت فی کنفی                    و کلما قلت قد سمعناه

صوتک تشتاقه ملائکتی                       و عذرک اللیل قد قبلناه

سل ما تشاء بلا خوف و لا خجل            و لا تخف اننی انا الله

آری، آری! بنده ی من، بدان که تو در تحت حمایت من هستی و آنچه گفتی همه را شنیدم، فرشتگان من، صدای تو را مشتاقند و آنچه معذرت خواهی کردی همه را پذیرفتم.

آنچه دلت می خواهد بدون اینکه شرمی و بیمی به خود راه دهی از ما بخواه و اندیشه نداشته باش، همانا من که خدای تو هستم به تو مهربانم.

حسن گوید: مرا وحشت عظیمی گرفت و مدتی بیهوش بودم و ندانستم که بین آن بزرگوار و حضرت پروردگار چه گذشت، همه ی شب با خود در گفتگو بودم و خودم را ظاهر نمی کردم تا هوا روشن شد، دیدم گوشواره ی عرش خدا حضرت سیدالشهدا(ع) است.(1)

 

پی نوشت ها:

1_(آیین نیایش، ص80، به نقل از عدة الداعی)

 211008

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: