در چهره آنان نشانههای درونی وجود دارد که برای افراد فهمیده آشکار است
قرآن به اهمیت خواندن دلالتهای چهره نیز اذعان دارد. چنان که در آیه سوره بقره ۲۷۳ میفرماید:در یاری رساندن به نیازمندان نباید ملاک عمل را صرفاً در خواست لفظی افراد قرارداد چرا که به دلیل حیا و شرم احتمال دارد افراد، نیاز خویش را بر زبان نیاورند؛ در اینجاست که خوانش ظاهر چهره افراد برای تشخیص نیازمندان اهمیت یافته و در نگاه قرآنی ناتوانی در این خوانش برابر با جهالت تلقی میشود: «للفقراء الذین احصروا فی سبیل الله لا یستطیعون ضربا فی الارض یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف تعرفهم بسیماهم لا یسئلون الناس الحافا و ما تنفقوا من خیر فان الله به علیم»
حق نیازمندانی است که در راه خدا [به سبب جنگ یا طلب دانش یا بیماری یا عوامل دیگر]در مضیقه و تنگنا افتاده اند [ و برای فراهم کردن هزینه زندگی]نمی توانند در زمین سفر کنند؛ فرد ناآگاه آنان را از شدت پارسایی وعفّتی که دارند توانگر و بی نیاز میپندارد. [توی رسول من!]آنان را از سیمایشان میشناسی آنان از مردم به اصرار چیزی نمیخواهند؛ و شمایی اهل ایمان! آنچه از مال [با ارزش و بی عیب]انفاق کنید، یقیناً خدا به آن داناست.) (بقره. ۲۷۳)
آنگونه که آیه اشاره میکند در چهره آنان نشانههای درونی وجود دارد که برای افراد فهمیده آشکار است چرا که فقر و گرسنگی چهره آنان را زرد و رنجور ساخته است. اینان کسانی هستند که هرگز به سان فقرای عادی از مردم چیزی نمی خواهند؛ یعنی اصولا از کسی گدایی نمیکنند،چه رسد که درخواست داشته باشند البته این احتمال نیز در معنای آیه وجود دارد که چنانچه درحال اضطرار شدید، مجبور به اظهار حال خود شوند، به شکل محترمانهای درخواست خود را مطرح و اصرار نمیکنند (مکارم شیرازى و همکاران، ۱۳۷۵، ج. ۲، صفحه ۲۶۵-۲۶۶) و امیر المونین (ع) میفرمایند: دلهای پاک بندگان مواضع نظر الهی است، هر کسی قلبش پاک باشد، خدا به قلب او نظر میکند.
ذلیل و خوار
قرآن به چهره هایی اشاره کرده است که ذلیل و خوارند و این ذلت در چهرهای هایشان نمایان شده است:
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ (چهرههایی که در آن روز خاشع و ذلت بارند.) (غاشیه:۲)
و َوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ (وچهرههایی عبوس و در هم کشیده است.) (قیامه: ۲۴)
چهره
عبوس در هم کشیده ای که یقین کرده عذاب برآن فرود خواهد آمد (ابن منظور،
۱۴۱۴، ج. ۴۵، ص. ۶۵) و یا چهرهای گرفته، سوخته و دگر گون شده (طبرسی ۱۴۰۶،
ج. ۱۰، ص. ۶۰) چهرههای تیره در هم شده بدبخت؛ چهرههایی که به دلیل فرو
رفتن در باتلاق گناهان در هم و بی فروغ شده و امکان نگریستن ندارند. (قطب،
۱۹۸۷ ج.، ۶ ص، ۳۷۷۲ (مبهوت و ترسیده حالت در چهره با نمودهای دهشت و ترس
آشکار میشود.
مبهوت شدن بدین معناست که فردی به دلیل غیر منتظره و ناگهانی بودن اتفاقی از هر گونه حرکتی درمانده شود و حداقل برای لحظاتی بی حرکت و میخکوب شود. این حالت در چهره با نمودهای دهشت و ترس آشکار میشود، حالت شدیدتر از وضعیت وصف شده آن را قرآن تحت عنوان «صعق» از آن نام برده است که حتی میتواند منجر به بیهوشی فرد شود و عقل انسان را بزداید. ابن منظور گوید: (صعق الانسان إذا غُشی علیه و ذهب عقله) (ابن منظور، ۱۴۱۴، ج. ۱۰، ص. ۱۹۸)
«وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ.» (و در صور دمیده میشود، پس هر که در آسمان و زمین است میمیرد، مگر کسی را که خدا بخواهد، آن گاه بار دیگر در صور دمیده ناگاه همه آنان بر پای ایستاده [مات و مبهوت به هر سو]مینگرند [که سرانجام کارشان چه خواهد شد!]) (زمر، ۶۸)
حالات خنده و گریه بعضاً به عنوان رفتاری فریبنده نیز به کار گرفته میشوند.قرآن کریم به یک حالت دیگری نیز اشاره دارد و آن استفاده از فریب در چهره است. ناگفته پیداست که حالات خنده و گریه بعضاً به عنوان رفتاری فریبنده نیز به کار گرفته می شوند؛ در چنین وضعیتی هیچگونه احساس و یا کنش واقعی در درون فرد متظاهر به خنده و یا گریه ایجاد نشده است بلکه او با این رفتارغیر واقعی سعی دارد یک پیام غیرکلامی فریبنده به بیننده ارسال کند.
قرآن کریم از چنین وضعیتی نیزگزارش می دهد و این همان کاری است که برادران یوسف (ع) به هنگام شامگاه و پس از به چاه افکندن برادر خویش و سپس فروش وی به عنوان برده به کاروانیان رهگذر انجام دادند. قرآن کریم بازگشت ایشان را به نزد پدر خویش چنین نقل میکند: «وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً یَبْکُونَ» (و شامگاهان، گریان نزد پدر خود (باز) آمدند.) (یوسف:۱۶)
به نظر میآید تصریح قرآن کریم به بازگشت ایشان به هنگام شامگاهان معنادار است و آن اینکه به هنگام شامگاه خصوصاً در آن روزگاران به دلیل کمی نور، از وضوح قدرت بینایی افراد کاسته میشود و لذا نمیتوان چهره افراد را به درستی دید ولی در خصوص صدای گریه قدرت شنوایی همچنان به قدرت خود باقی میماند. بنابراین آنها زمانی را برای کتمان حقیقت و فریب پدر خود را برگزینند که در آن امکان دیدن واضح و خوانش چهره ضعیف شده است تا این ارتباط غیرکلامی برقرار نشود ولی با رفتاری دیگر سعی کردند بر سخنان دروغ و فریب آمیز خود شاهد غیرکلامی دیگری (گریه) را ارائه دهند. در نتیجه ایشان در این رفتار خود از ارتباطات غیرکلامی با هدف فریب استفاده کرده اند.
طهارت قلب و حیات آن و راهکارهای استمرار بخشی به این حیات و رشد و تعالی حیات طیبه آن و احیاء و شکوفایی آن از اضطراب، غم و ناراحتی قلب و چرکین شدن آن به گناه و قساوت یا بی آن و سپس مرگ قلب از جمله موضوعات راهبردی در اخلاق و تربیت دینی است که از منظر قرآن کریم مورد بررسی قرار گرفته است.
مقصود از قلب از نظر اهل معرفت عالیترین مرتبه روح انسانی است آنچه در آیات و روایات آمده قلب یا دل را امری مجرد و مرتبهای عالی از نفس و روح دانسته که مرکز دریافت الهامات و فهم عواطفی، چون خوف، رجاء، عشق، محبت، غم و شادی و حیاء و... است، واضح است که انسان مرکب از عنصر جسمانی و عنصر روحانی است به اعتبار دیگر نفس را به دو قوه عامله و عالمه تقسیم میکنند.
در قرآن کریم قلب بر پنج وجه آمده است:
۱- آیاتی که به صفات روحی قلب اشاره دارد مانند: غلظت، خضوع، قساوت، اطمینان
۲- آیاتی که به حالات قلب اشاره دارد. مانند: رعب، وجل
۳- آیاتی که به افعال قلب اشاره دارد. مانند: اثم، کسب
۴- آیاتی که به ویژگیها، شناختی قلب اشاره دارد. مانند:ریب، تفقه، تعقل
۵-آیاتی که به خصیصههای قلب اشاره دارد. مانند: طبع
قساوت قلب یکی از بیماریهای روحی است که منشا بسیاری از آلودگیها و گناهان میشود.
عواملی که موجب مرگ قلب و یا سختی آن میشود طبق قرآن و روایات ائمه معصومین (ع) عبارتند از:
۱
ـ. تکذیب آیات الهی: قرآن کریم یکی از عوامل مهم مرگ قلب و قساوت آن را
تکذیب آیات الهی میداند که در سوره بقره میفرماید: پس سخت گشت دلهای شما
(یهود) بعد از این آیات الهی پس قلبهای شما مانند سنگ است در سختی بلکه
سختتر از سنگ است در قساوت (۲۰).
۲ ـ. انجام گناه: گناه بزرگترین سبب
مرگ و قساوت قلب است هر گناهی که از انسان سر میزند به تدریج باعث تیرگی
قلب شده مگر آنکه زودتر توبه کند تا پاک و تمیز شود.
امام علی (ع) میفرماید: قلبها قساوت دار نشد مگر به سبب بسیاری گناهان (۲۱) امام صادق (ع) میفرماید: پدرم همواره میفرمود:هیچ چیز، چون گناه قلب را تباه نکند قلب همچنان بر گناه اصرار ورزد تا اینکه بر آن غالب آید و آن را وارونه کند (۲۲). امام باقر (ع) میفرماید: هیچ بندهای نیست جز آنکه در دلش نقطه سفیدی است و هر گاه گناهی کند در آن نقطه سیاهی پدیدار شود اگر توبه کند آن سیاهی برود و اگر دنبال گناه رود سیاهی بیفزاید تا آنجا که همه سفیدی دل را فرو گیرد و چون این سفیدی از سیاهی گناهان پوشیده شود دیگر صاحب آن دل سیاه هرگز به خوبی و صلاح برنگردد. (۲۳)
۳ ـ. آرزوهای دراز: آرزوهای دراز و خواهشهای دنیوی و خواستههای نفسانی که برای رسیدن به آن خواستهها نهایتی پیدا نمیشود از دیگر عوامل مرگ قلب است. حضرت علی (ع) فرمود:به واسطهی دو چیز از شما میترسم یکی هوای پرستی و دوم آرزوی دراز. زیرا پیروی از هوای نفس شما را از حق باز میدارد و آرزوی دراز انسان را از آخرت به فراموشی میاندازد. (۲۴)
۴ ـ. پرخوری: رسول خدا (ص) فرموده است: نمیراند دلها را جزء زیاد خوردن و آشامیدن زیرا قلبها میمیرند همانند زراعتی که بیش از حد آبش دهند. (۲۵)
علی (ع) میفرماید: بپرهیزید از پرخوری که آن سبب قساوت دل و کسل کننده در نماز و خراب کننده بدن است. (۲۶)
۵ ـ. پرگویی: پرگویی و زیاد سخن گفتن اگر به حرام باشد مثل دروغ و غیبت و سخن چینی حتما موجب قساوت قلب میشود، چون گناه است و مراد از پرگویی یعنی سخنانی که هیچ نفعی نداشته باشد و سخنان لغو باشد که زیادی آن مکروه و موجب قساوت است.
امام صادق (ع) فرمود: حضرت عیسی (ع) فرموده است: زیاد سخن نگویید در غیر ذکر خداوند زیرا آنان که پرگویی میکنند در غیر ذکر خداوند دلهاشان قساوت دار است لکن خودشان نمیدانند. (۲۷)
۶ ـ. پرخوابی: علی (ع) فرموده است: بسیار خوردن و خوابیدن قلب را فاسد و آن را میکشد (۲۸)؛ و امام صادق (ع) فرموده است: زیاد خوابیدن قلب را از تفکر باز داشته و قسی میکند. (۲۹)
۷ ـ. ثروتمندی زیاد: علی (ع) فرموده است: مال زیاد دین شخص را فاسد میکند و باعث قساوت قلب میشود. (۳۰)
۸ ـ. غفلت: امام باقر (ع) به جابر جعفی فرموده است: پرهیز کن از غفلت که در غفلت قساوت قلب است. (۳۱)
غفلت یعنی ناآگاهی و در یاد خدا و آخرت نبودن و در روایتی رسول خدا میفرمایند: پنج چیز قلب را قساوت میدهد:
۱ ـ. گوش دادن به لهو ۲ ـ. درب خانه سلطان رفتن ۳ ـ. دوستی خواب ۴ ـ. دوستی راحتی (راحت طلبی) ۵ ـ. دوستی خوردن (۳۲).
در حدیث دیگر رسول خدا (ص) فرموده اند: پنج چیز دلها را میمیراند: ۱ ـ. گناه بالای گناه ۲ ـ. مجادله با احمق (نابخرد) ۳ ـ. هم صحبت و مجالست بیش از حد با زنان ۴ ـ. نشستن با مردگان، گفتند رسول الله (ص) مردگان چه کسانی هستند؟ فرمود:هر بنده خوش گذران سرکش که او مرده است. (۳۳)
۵ ـ. در مدت زیادی تنها در خانه ماندن باعث قساوت قلب میشود. (۳۴)
قساوت قلب یکی از بیماریهای روحی است که منشا بسیاری از آلودگیها و گناهان میشود و باید از آن پیشگیری کرد و اگر خدای ناکرده دچار آن شدیم باید آن را درمان کنیم.
مهمترین راههای درمان قساوت قلب:
۱- ذکر خدا و یاد خدا است:
زیرا
خود قرآن ذکر خدا را باعث آرامش قلبها میداند به طور مثال هوا برای ریه
خوب است اما آب خوب نیست بلعکس آب برای معده خوب است، اما هوا خوب نیست،
نفس انسان مثل معده است، که طالب محبت دنیا است.
دنیا برای نفس مطلوب است اما قلب انسان مثل ریه است که به هوا نیاز دارد. محتاج ذکر الله است چطور اگر انسان برای چند لحظهای هوا به ریه اش نرسد میمیرد از این رو اگر هوای ذکر خدا هم به قلب نرسد خواهد مرد از جمله ذکرهای مهم در جلای قلب که در بر طرف کردن قساوت خیلی موثر است ذکر استغفار (استغفرالله ربی و اتوب و الیه) ۲ ـ. ذکر لا اله الا الله ۳ ـ. و صلوات بر محمد و آل محمد است. (۳۵)
اول باید توبه کرد
زیرا قساوت دل مربوط به گناه است پس اول باید توبه کرد و هر روز با خدا عهد بست که گناه نکنیم و اگر مرتکب آن شده حتما و فوراً توبه کرده و عزم بر ترک گناه داشته باشیم و در این مورد توصیه میشود حتما مناجات تائبین از مناجات خمسه عشر از امام سجاد (ع) که در مفاتیح آمده را غفلت نکنیم و به قرائت و تدبر در آن بپردازیم. (۳۶)
یاد مرگ شکننده لذات نفسانی استکه باعث میشود دل انسان جلا پیدا کرده و غفلت را از بین میبرد.
علی (ع) میفرماید: رسول خدا (سفارش میکرد به اصحابشان به این که یاد مرگ باشید زیرا یاد مرگ شکننده لذات نفسانی و مانع از میلهای حیوانی است. (۳۷)
مطالعه کتابهای اخلاقی و احادیث ائمه
مطالعه این کتب و احادیث (تاثیر فوق العاده دارد و امام باقر (ع) فرموده است: ان حدیثنا یحیی القلوب یعنی احادیث ما قلب را زنده میکند). (۳۸)
۵- مهربانی با مستمندان و ایتام
روایت است شخصی به رسول خدا (ص) از قساوت دلش شکایت کرد، رسول خدا (ص) فرمود:هر گاه بخواهی دلت نرم شود پس اطعام کن مسکین را و دست بر سر یتیم بکش. (۳۹)