13 آذر 1400 29 ربیع الثانی 1443 - 36 : 17
کد خبر : ۱۰۱۹۰۰
تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱۳۹۷ - ۲۳:۴۴
شب اول ماه ربیع‌الاول مصادف با «لیلةالمبیت» یعنی قرار گرفتن امیرالمؤمنین(ع) در بستر پیامبر(ص) برای جلوگیری از ترور آن حضرت است.
عقیق: ماجرای شب اول ماه ربیع‌الاول مشهور به لیله‌المبیت از این قرار بود که مشرکان قریش بر شدت آزارشان علیه مسلمانان افزوده بودند و عرصه را برای پیامبر(ص) تا حدی تنگ کرده بودند که نتواند به وظیفه رسالت خویش بپردازد. پیامبر(ص) که این وضعیت را پیش‌بینی کرده بود، بر اساس پیمانی که با اهل یثرب(مدینه) داشت، به مسلمانان دستور هجرت به این شهر را داد؛‌ این پیمان‌نامه‌ها به نام پیمان عقبه اول و دوم در تاریخ اسلام شهرت دارد. لذا مسلمانان دسته دسته و به صورت پنهانی مکه را به سوی مدینه ترک کردند. 

حضور ابلیس در نقشه ترور پیامبر(ص)
قریش که از قصد پیامبر(ص) مطلع شدند، تصمیم به ترور آن حضرت گرفتند لذا در مکانی به نام «دار الندوه» دور هم جمع شدند. مرحوم طبرسى(ره) ماجرا را اینگونه نقل کرده و مى‌‏نویسد: «برای مشورت در این کار 40 نفر از بزرگان در دارالندوه جمع شدند و چون خواستند وارد شور و مذاکره شوند دربان دارالندوه پیرمردى را دید که با قیافه‌‏اى جالب و ظاهر الصلاح دم در آمده و اجازه ورود به مجلس را مى‌‏خواهد و چون از او پرسید: تو کیستى؟جواب داد: من پیرمردى از اهل نجد هستم که وقتى از اجتماع شما با خبر شدم براى همفکرى و مشورت با شما خود را به اینجا رساندم، شاید بتوانم کمک فکرى در این باره به شما کنم. دربان موضوع را به اطلاع اهل مجلس رسانده و اجازه ورود پیر نجدى به مجلس صادر شد و این پیرمرد کسى جز شیطان و ابلیس نبود که طبق روایت ‏به این صورت درآمده و خود را به مجلس رسانده بود؛ در ادامه وقتی نظرات مختلف درباره نحوه قتل پیامبر(ص) ارائه شد شیطان مجلس گفت: یک راه بیشتر نیست و جز آن نیز کار دیگرى نمى‏‌توان کرد و آن این است که از هر تیره و قبیله‌‏اى از قبایل و تیره‌‏هاى عرب حتى از بنى‎هاشم یک مرد را انتخاب کنید و هر کدام شمشیرى به دست گیرند و یک مرتبه بر او بتازند و همگى بر او شمشیر بزنند و در قتل او شرکت جویند و بدین ترتیب خون او در میان قبایل عرب پراکنده خواهد شد و بنى‎هاشم نیز که خود در قتل او شرکت داشته‌‏اند، نمى‌‏توانند مطالبه خونش را بکنند و به ناچار به گرفتن خون‎بها راضى مى‏‌شوند و در آن صورت به جاى یک خون‎بها سه خون‏بها مى‌‏دهید». لذا این تصمیم مورد پذیرش جمع قرار گرفت و بنا شد به این ترتیب پیامبر(ص) را از سر راه بردارند. 

علی(ع) در بستر پیامبر(ص) قرار گرفت

در چنین شرایطی پیامبر(ص) از طریق وحی از توطئه آن‌ها با خبر شد لذا همان شب قصد هجرت به سوی مدینه کرد. پیامبر به دستور خداوند به امیرالمؤمنین(ع) فرمود آن شب را در بسترش استراحت کند تا فرصت فرار راحت‌تر فراهم شود. مهاجمان در هنگام بامداد، به طور گروهى داخل اتاق رسول خدا صلی الله علیه و آله شده و به سوى رختخوابش هجوم آوردند. ناگهان امام على علیه‌السلام از میان رختخواب برخاست و بر آنان بانگ زد: واى بر شما، چه کار مى کنید؟ مهاجمان که ناباورانه، على علیه السلام را در رختخواب پیامبر صلی الله علیه و آله مى دیدند، از او پرسیدند: پس محمد صلی الله علیه و آله کجا است؟ على علیه السلام پاسخ داد: او را به من نسپرده بودید تا از من بخواهید. میان آنان و على علیه السلام سخنانى رد و بدل شد و چون چیزى دستگیرشان نگردید، با خشم تمام از خانه پیامبر صلی الله علیه و آله بیرون رفته و در پى آن حضرت به راه افتادند. 

نزول آیه207 بقره در حق امیرالمؤمنین(ع)

بسیاری از مفسران شیعه سنی شأن نزول آیه207 سوره بقره را درباره این شب و در حق امیرالمؤمنین(ع) دانسته‌اند آنجا که خداوند می‌فرماید: «وَ مِنَ الْنَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتغَآءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ؛ و از مردم کسی است که برای کسب خشنودی خدا، جان خود را می‌فروشد و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.» 

ابن ابی الحدید که از علمای قرن هفتم اهل سنّت است، در شرح نهج البلاغه خود آورده است: تمام مفسّران گفته‌اند این آیه درباره علی بن ابی طالب علیه‌السلام نازل شده است که در لیلةالمبیت در بستر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خوابید. و این موضوع در حدی از تواتر است که جز کافر یا دیوانه آنرا انکار نمی کند.«شرح نهج البلاغه، ج 13، ص 262»

بسیاری از علمای اهل سنّت، به این فضیلت علی علیه السلام اقرار کرده‌اند. صاحب تفسیر اطیب البیان می‌نویسد: در کتاب غایةالمرام، بیست حدیث آمده که نُه حدیث از علمای اهل سنّت و یازده حدیث از علمای شیعه است و این آیه را درباره فداکاری حضرت علی علیه‌السلام دانسته‌اند. همچنین در ادامه شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید (ج 4، ص 73)  آمده است: معاویه چهار هزار درهم پول داد تا بگویند این آیه در شأن ابن ملجم نازل شده است! »تفسیر نمونه، ج 2، ص 49»

پی نوشت:
بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج 19، ص 53
ألارشاد (شیخ مفید)، ص 45
تفسیر نور حجت‌الاسلام قرائتی

منبع:تسنیم

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: