گفتگو با محمدرضا سنگری پژوهشگر تاریخ اسلام
عدد 40 و مسئلهای ناقص که به کمال خودش میرسد
وی معتقد است که در فرهنگ قرآنی وقتی عدد 40 مطرح میشود یعنی این که مسئلهای ناقص به اتمام و کمال خود میرسد. وقتی حضرت موسی(ع) به فرمان الهی به کوه طور رفته و قرار بوده 30 روز در آن جا باشد، خداوند میفرماید: «وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِینَ لَیْلَةً» ما به موسی 30 روز وعده کردیم. «وَ أَتْمَمْناها بِعَشْر»ٍ این وعده را با 10 روز افزایش، تمام کردیم. یعنی از نقص به کمال رسید. پس اربعین مفهوم کمال دارد.
مفهوم اربعین امام حسین(ع) بازگشت کاروان به کربلاست
حضرت امام محمد باقر (ع) میفرماید که هرکدام از این دورههای 40 روزه یک مرحله کمال و تمام است. بنابراین 40 عدد مهمی است در فرهنگ ما؛ حتی ما در روایات داریم هرکس 40 روز اخلاص بورزد خداوند چشمههای حکمت را از قلبش به زبانش جاری میکند. یعنی 40 روز خویشتنداری و حفظ خود برای خدا و تقوا ورزیدن یعنی بنده را به کمالی میرساند که نور و روشنی در قلب او ایجاد میشود که بازتاب این روشنیِدرونی بر زبان او تأثیر میگذارد که جز حق بر زبان او جاری نمیشود.
اما مفهوم اربعین امام حسین(ع) بازگشت کاروان به کربلاست. کاروانی که رنج و درد کشیده، روزی از همین زمین رفته در حالیکه خیمهها را آتش زدند، سرها را از بدن جدا کردند و جشن پیروزی در کربلا برگزار کردند.
پیروز روز اربعین همان کاروانی است که دشمن را رسوا کرده!
کاروانی که با این شرایط این زمین را ترک کرده اکنون پیروزمندانه به این زمین بازمیگردد. به پاسِ صبوری، ایستادگی، ثباتِقدم و روشنگری که توسط امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) به منصه ظهور رسید و دشمن را در هم شکست. یعنی پیروز روز اربعین، همین کاروانی است که روزی رفته ولی بر ایمان خودش باقیمانده، از خطرگاهها عبور کرده، بیتابی نکرده و دشمن را رسوا کرده است. حتی بزرگترین اشتباه را خود دشمن کرد؛ چون کسانی را که وجود آنها را متزلزل کردند و فروریختند را به کاخ خود آورد و تریبونهای رسمی حکومت را در اختیارشان قرار دادند. حضرت زینب(س) دقیقاً در درون کاخ یزید با قدرت و شجاعت برمیخیزد و علیوار سخن میگوید و یزید را درهم میشکند.مجلسی را که یزید به راه انداخته تا قدرتنمایی کند و قدرت خودش را به رخ بکشاند، سفرای کشورهای مختلف را دعوت کرده تا در جشن پیروزی شرکت کنند حضرت زینب همه را فروریخت.
بازگشت به کربلا با سر مبارک حضرت اباعبدالله(ع)
به عبارتی 42 سال تبلیغات معاویه علیه امیرالمومنین(ع) شکسته شد. این تبلیغات اموی که تأثیر ژرف بر جامعه گذاشته، به همت حضرت زینب کبری، روشنگری، خطبهخوانی، تحمل دشواری و مشکلات و به تعبیری که در روایات آمده اتقاع عمل داشتن که دشوارتر از خود انجام عمل است باعث شد پیروزمندانه به کربلا بازگردد. در بازگشت به کربلا ما قولی از ابوریحان بیرونی داریم در کتاب آثارالباقیه میگوید در بازگشت به کربلا سر مبارک حضرت اباعبدالله را هم همراه خودشان آوردند.
اربعین روز فروشکستن توطئههای بنیامیه علیه اهلبیت
در واقع در اربعین نهضت حسینی به کمال رسید چراکه یزیدی که میخواست دیگر نشانی از ردِّ پای پیامبر و فرهنگ دینی و اسلامی نباشد و حالا اتفاقاً اسلام فراگیرتر شد. چرا که شعاع اسلام به شام رسید و حضرت زینب(س) کامشان را تلخ کرد و همه این توطئهها را فروریخت و اسلام در زیباترین چهره خود، شکوفا شد. اربعین، از آن جهت ارزشمند است که روز فروشکستن توطئههای بنی امیه علیه اهل بیت است. پس به همین سبب مردم همه ساله دشواری سفر را میپذیرند و این مسیر را طی میکنند. تا آنجا که گاهاً در تاریخ قتل عام هم شدهاند اما رهسپار کربلا میشوند.
ماجرای اربعینِ اول و دوم چیست؟
موضوع بعدی این است که اسرا در اربعینِ اول بر سر تربت امام حسین(ع) حاضر شدند یا در سال دوم؟! چند استدلال وجود دارد که براساس این استدلالها به این نتیجه میرسیم که اربعین، اربعینِ اول بوده است. اولین استدلال این است که رفتن از کوفه تا شام حدود 13 روز به طول انجامیده است. چون همه مورخان نوشتهاند و حتی کسانی که با قاطعیت گفتهاند اربعین اول پذیرفتنی است، همه بالاتفاق اعتقاد دارند ورود کاروان به شام، اول صفر بوده است. پس اگر تصور کنیم هفدهم ماه محرم کاروان از کوفه حرکت کرد به سمت شام، 13 روز در راه بود تا به شام برسد، پس این مسیر را 13 روزه میتوان طی کرد. در حالیکه وقتی که به سمت شام میرفتند این اسرا را شهر به شهر می چرخاندند تا به مردم شهرها بگویند یزید پیروز شد و این پیام را القاء کنند که هرکس اندیشه قیام داشته باشد فرجام آن مثل همین سرها خواهد بود. بنابراین آرامتر حرکت میکردند و 13 روزه رسیدند. در بازگشت راههای میانبر را انتخاب کردند، اسبهای تیزرو و امکانات بیشتری که در اختیارشان بود، در نتیجه می توانستند با سرعت بیشتری به کربلا برسند. چون 13 روز رفتند، برگشت با 12، 13 روز ممکن است.
یزید نتوانست اهلبیت را در شام نگه دارد
زمان برگشت از شام را نوشتهاند حدود هشتم ماه صفر و اگر ما فکر کنیم هشتم ماه صفر کاروان حرکت کرده تا اربعین میشود 13 روز و این تعداد روز امکانپذیر است. در وهله دوم اگر کسی بگوید اربعینِ دوم بوده باید توضیح بدهد در طول این یک سال این کاروان اسرا در کجا بودهاند. اگر کسی بگوید یک سال آنها را در شام نگه داشتند، هیچ منبع تاریخی به این موضوع اشاره نکرده است. چون برخی گفتهاند یک ماه، دو ماه و حتی سه ماه. چون سخنرانی حضرت امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) در مسجد جامع، اوضاع شام را به هم ریخته بود. حتی در کاخ یزید نزدیکترین افراد به یزید اعتراض کردند. حتی نمایندگانی که از طرف دولت روم آمده بودند نیز به وی خرده گرفتند. یزید احساس کرد نمیتواند از آنها نگهداری کند.
نمیتوانیم اربعینِ دوم را بپذیریم
در نتیجه ما نمیتوانیم اربعینِ دوم را بپذیریم. حالا اگر کسی بگوید این کاروان را در شام نگه نداشتند، من سوال میکنم آن ها را به کجا بردند. اگر کسی بگوید آنها را به مدینه بردند، هیچ گزارشی مبنی بر اینکه کاروان اسرا از مدینه به کربلا آمده است، نداریم. پس خود به خود این موضوع منتفی میشود. استدلال سوم من این است که اگر اربعینِ دوم باشد، اربعین معنای خودش را از دست میدهد. چرا که به یک سال و 40 روز تبدیل میشود."
منبع:مشرق