* نظر شما راجع به جریان راهپیمایی اربعین که در سالهای اخیر شکل خاصی پیدا کرده و مردم با شور و شوق بسیاری به اربعین میروند، چیست؟
اگر تا 10 سال پیش میخواستیم یکی از موضوعات اساسی و اثرگذار شیعه را نام ببریم، نامی از اربعین برده نمیشد. این در حالی است که تقریباً از سال 90-91 جریان اربعین حسینی به پدیدهای عظیم تبدیل شد، طوری که در این سالها از راهپیمایی اربعین حسینی به عنوان یکی از پدیدههای بزرگ و نمادی از قدرت مسلمین و شیعیان جهان یاد میشود. این جریان هر سال در حال تشدید شدن است و حداقلترین چیزی که میتوان درباره آن گفت این است که یک ماجرای عجیبی در حال رخ دادن است. از طرفی دیگر، وقتی این وسعت و حجم از جمعیت را در اربعین با ویژگیهایی که مردم در این سفر دارند، مشاهده میکنیم، در مییابیم که این، اتفاقی عادی نیست. دقیقاً زمانی که امنیت منطقه به خاطر حضور داعش به خطر افتاد، حضور مردم و اشتیاق آنان برای شرکت در راهپیمایی اربعین مضاعف شده است. در راهپیمایی اربعین شاهد رفتارهای بسیار زیبایی از سوی زوّار و خادمان هستیم؛ فداکاری، ایثار، اخلاق زیبا، محبت، خود را فدای دیگری کردن، احترام و اکرام، بیرغبتی به دنیا و ظواهر رنگارنگ آن، احساس حضور و توجه به محضر امام و ...، این رفتارها به خاطر نوری است که خدا در این ایام قرار داده و چون مردم خود را بیشتر در محضر اهل بیت (ع) احساس میکنند، به چنین رفتارهای زیبایی کشیده میشوند، اینها و بسیاری دیگر، از ویژگیهای خاص و منحصر به فرد جریان اربعینی است. ویژگیهایی که چه بسا در سایر سفرهای زیارتی به کربلا هم مشاهده نمیشود.
این مسائل یک سوال اساسی برای ما ایجاد میکند و آن این است که واقعاً در راهپیمایی اربعین چه اتفاقی دارد میافتد و چه دستی پشت این ماجراست؟ این افراد چگونه در این ایجا جمع شدند و به این رفتارها و احساسات کشیده می شوند؟ این جاذبه و کشش افراد به سوی اربعین در سالهای اخیر طبیعی به نظر نمیآید. منظورم از اینکه طبیعی نیست این است که این، یک پدیده عجیب است، طوری که از پس توانِ بشر بر نمیآید. ما باید از زوایای مختلف و با ابزارهای گوناگون این پدیده را بررسی کنیم، با این کار در مییابیم که نه جمهوری اسلامی توان این را دارد که این همه جمعیت را به سوی مقصدی واحد آن هم با آن سطح از رفتارها و احساسات زیبا و اخلاقی حرکت دهد و نه این کار در توان کشور عراق و یا هر دولت و کشور دیگری است. اگر واقعاً این دو کشور، دولتها و سایر افراد توان برپایی چنین حماسهای را داشتند، خُب در خیلی از موضوعات دیگر که گریبانگیرشان است، چنین حرکتی را انجام میدادند. این پدیده جدید و منحصر به فرد از سال 90-91 به تدریج رشد کرد و تا امروز که حدود 6 سال از آن میگذرد، شوق مردم برای حضور و یا همراهی با جریان اربعین بیشتر و بیشتر شده است.
برپایی راهپیمایی اربعین با دست غیبی ولیّ خدا
* پس شما معتقدید راهپیمایی اربعین کار کشورها، دولتها و در یک کلمه کار بشریت نمیتواند باشد و باید دستی دیگر در کار باشد. درست است؟
بله، همینطور است. یکی از مهمترین موضوعاتی که در ارتباط با مقوله اربعین باید به آن توجه شود، این است که بدانیم فاعلیت این جریان با چه کسی است؟ برای اینکه این موضوع روشن شود باید ببینیم امروز در راهپیمایی اربعین چه اتفاقی دارد رخ میدهد تا با بررسی آن به پاسخ مورد نظر برسیم. پدیده اربعین به حدّی گسترده است و شواهد عینی آن به حدّی وسیع است که دست قدرت بشر از رقم زدن آن به این شکل عجیب ناتوان است؛ هر چند که انسانها هم در آن حضور و نقش دارند. امام خمینی (ره) وجودشان برای ما یک نعمت بزرگ بود، ما باید از ایشان درسهای زیادی بگیریم. وقتی آثار و بیانات ایشان را درباره خاستگاه اصلی شکلگیری جریان انقلاب اسلامی بررسی میکنیم، در مییابیم که ایشان پیوسته چشم به محبتها و اراده الهی داشتند و دست غیبی امام (ع) را نتیجه میگرفتند. با وجود اینکه مردم مدام حواسشان به امام (ره) بود تا منویات و اعلامیههای ایشان را عملیاتی کنند، ایشان بارها خود را از فاعلیت انقلاب اسلامی تنزیه میکردند و میفرمودند دست بشر چنین قدرتی ندارد، این را تعارف نمی کردند یا صرفاً به عنوان یک نکته عرفانی و ذوقی بیان نمیکردند، بلکه ایشان کُنه و ذات پدیده انقلاب را در قدرت الهی و نورافشانی خدا در زمین میدیدند. ایشان به درستی تشخیص دادند که جریان انقلاب اسلامی فعل و برنامه الهی است که باید فوراً خود را با آن همراه و منطبق کرد؛ همین همراهی به موقع و زیبا، باعث رقم خوردن آن معجزه در آن زمان در کمال ناباوری بسیاری از افراد و تحلیلگران شد.
چرا برخی گمان میکنند که اتفاقات بزرگ صرفاً در سطح مادی و توسط معادلات مادی و زمینی صورت میگیرد؟ خدا این عالم را رها نکرده است، بلکه بر عالم و عالمیان احاطه کامل دارد «إِنَّ رَبَّكَأَحَاطَ بِالنَّاسِ (30 اسراء)» خدا برای این عالم برنامه دارد، او مدبّر است و این تدبیر در پهنه آسمانها و زمین صورت میگیرد «یُدَبِّرُ الأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الأَرْضِ»؛ ما باید در این تدبیر الهی بیاندیشیم. اگر واقعاً فاعل جریان اربعین خداوند متعال است، وظیفه ما بسیار سنگین است. در قاموس قرآن و معارف اهل بیت(ع) به این نوع اثرگذاریها و پیامرسانیهای خداوندی، «آیه» میگویند، در حقیقت خداوند با پدیدههای آیهگونه با عموم بندگانش در سطحی وسیع و اثرگذار صحبت میکند.
* آیا شما میخواهید بگویید جریان اربعین حسینی در این برهه از زمان یک آیه الهی است؟
بله، اربعین آیهای الهی است. در ابتدا در تعریف مفهوم «آیه» باید بگویم آیه چیزی است که فاعل اصلیاش خودِ خداست و کسی نمیتواند ادعا کند که آیه را خلق کرده است. به عنوان مثال، در قرآن کریم از گردش شب و روز، وزش باد، احیای زمین بوسیله نزول باران از آسمان، در ماجراهای گذشتگان مانند خروج از ظلمات به سوی نور در مورد قوم موسی(ع)، ماجرای حضرت عیسی (ع) و ... با عنوان «آیه» یا «آیات» یاد شده است. «آیه» یعنی مجموعهای از قوانین و روابطی است که خداوند در عالم قرار داده و قابلیت تکرارپذیری را در شرایط مختلف زمانی و مکانی توسط خداوند داراست. پس وقتی فاعل جریان اربعین را خدا بدانیم، من و شما نمیتوانیم به راحتی از کنار آن عبور کنیم.
عواقب بیتوجهی به آیات الهی
* حال که راهپیمایی اربعین آیهای الهی است، ما چه وظیفهای در قبال آن داریم؟
خداوند بسیار در نحوه رفتار انسانها در قبال آیاتش حسّاس است و غیورانه هم رفتار میکند. وقتی این دسته از آیات را بررسی میکنیم میبینیم که خداوند پاداش ویژهای را برای کسانی که به آیاتش اعتنا کنند قرار داده است و در مقابل، برای افرادی که نسبت به آیاتش بیتوجه هستند و به تعبیری آنها را تکذیب میکنند، عقوبت شدیدی را درنظر گرفته است که این اهمیت توجه به آیات الهی را نشان میدهد. به عنوان مثال، خداوند در آیه 176 سوره مبارکه اعراف میفرماید: «وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ یَلْهَثْ ذَلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ كَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّرُونَ»؛ خداوند در این آیه، مثال تکذیب کنندگان آیاتش را مثال سگی میداند که اگر بر او حمله کنی یا او را به حال خود واگذاری به عوعو زبان کشد. همچنین خداوند در آیه 105 سوره یوسف (ع) پس از آنکه ماجرای یوسف (ع) را در ابتدای سوره به عنوان أحسن القصص و نیز آیاتی برای افرادی که در جستجوی حقیقتند (آیات للسائلین) یاد میکند، و بعد از آنکه کل داستان را در آیه 101 به اتمام میرساند، در این باره میفرماید: «وَكَأَیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ؛ چه بسیار آیات و نشانههایی در آسمانها و زمین میگذرند و از آن روی میگردانند». نکند ما، جامعه نخبگانی ما بخصوص، در دسته اعراض کنندگان از آیات قرار بگیرند.
* بنابراین بر اساس آنچه مطرح شد، آیا میتوان جریان انقلاب اسلامی را همچون راهپیمایی اربعین آیه الهی در این عصر دانست؟
بله، واقعاً باید خدا را شکر کرد که در این عصر دو آیه بزرگ خود را در معرض ما قرار داده است. انقلاب اسلامی هم یکی از آیات الهی بود، اما درسی که باید از آن فعل بزرگ خدا گرفته میشد، به درستی گرفته نشد، درس حرکت جمعی به سوی امام (ع). در عین حال، خدا محبت کرد و آیهای دیگر را بعد از انقلاب اسلامی در معرض ما قرار داد. پس بیاییم این بار نسبت به آن کوتاهی نکنیم و خودمان را با راهپیمایی اربعین حسینی همراه کنیم و درسهای آن را فرا گیریم و در مسیر حرکت به سوی خدا از آن استفاده کنیم. در اربعین بسیاری از آرمانهایی که در انقلاب اسلامی از سوی برخی صاحبنظران مدام بر آن تأکید میشود، به راحتی و زیبایی به تصویر کشیده میشود؛ بدون آنکه ما برای تحقق آن برنامهای از قبل تعیین شده یا الگویی آزمایش شده یا سندی مصوب و ابلاغی داشته باشیم! حتی فراتر از آن آرمانها را میبینیم، آزادی و رهایی انسانها در اربعین بسیار نمایان است طوری که انگار اصلاً در این دنیا نیستند و در آسمانها قرار دارند.
معنویت در اوج خود و در معنای حقیقی (و نه ساختگی آن) در اتصال به ولیّ عالم نمایان است؛ حتی از عدالت نیز فراتر میرویم. خدا با زبان آیاتی خود به ما نشان میدهد زمانی که محدودیتها، حصارها، تحریمها و بسیاری از غُل و زنجیرهای دیگر از میان شیعه برداشته شود، میشود این جامعه اربعینی که میبینید. جامعهای رها از دنیا و تعلقات دنیوی، معطوف و متوجه به امام و غرق در محبت و کرامت نسبت به یکدیگر و مؤمنان! نه در سطح یک ملت، در سطح ملل گوناگون و حتی مذاهب و ادیان مختلف. این بخشی از همان هدف و آرمان انقلاب اسلامی بود که مجددا با همان مکانیسم ازدیاد و اتمام نور در زمین دنیا در حال وقوع است. وقتی خدا را فاعل جریان اربعین بدانیم و از آنجایی که خداوند کار عبث و بیهودهای انجام نمیدهد، قطعاً از برپا کردن این پدیده هدف خاصی را دنبال میکند، همچنان که با برپا کردن انقلاب اسلامی اهدافی داشته است.
اربعین عرصه رو آمدن فطرت انسانها در این زمانه است
یکی از تفکرات منفی در این زمینه، تفکری برخاسته از آئین یهود است. آنان دست خدا را بسته میدانند، یعنی خدا کاری نمیتواند انجام بدهد. متأستفانه این تفکر در جامعه ما و در سطوح علمی ما نیز نفوذ کرده، اساس این تفکر بر خداناباوری است و هرچه هست را از زاییده تفکر و اقدام انسان و معادلات مادی میداند، در حقیقت فاعل تمام رویدادها را انسانها میدانند و گویی خدا، خدای ساعتساز است. پس خدا در حیات و زندگی جمعی ما در این زمانه چگونه حضور دارد؟! اما خدا میفرماید دست خودشان بسته است و لعنت بر آنها به خاطر این قول و فکرشان، بلکه دست خدا باز است: «وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ». علمی که نتواند تبیینی صحیح از ماجرای اربعین ارائه کند، به چکاری میآید؟! این علم لا ینفع است «إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنْ عِلْمٍ لَا یَنْفَعُ». اربعین عرصه رو آمدن فطرت انسانهاست.
* به نظر شما آیا میتوان پدیده اربعین را از منظر علمی مورد مطالعه قرار داد؟
بله، به نکته مهمی اشاره کردید. جامعه نخبگانی ما باید اربعین را در ابعاد مختلف مورد بررسی و مطالعه قرار دهند. وقتی افراد در این نور قرار میگیرند بروزاتی از فطرتشان نمایان میشود. دانشگاه ام آی تی به عنوان یکی از برترین دانشگاههای دنیا، در سال 2016 طرحی را با عنوان زیرکانه «به سوی کربلا» به سرپرستی یکی از اساتید رشته خطمشیگذاری و دانشجویان دکتری خود انجام داد. جریان از این قرار بود که پژوهشگران این دانشگاه با حدود چهار هزار شیعۀ عراقی و ایرانی در مسیر راهپیمایی اربعین مصاحبه کردند، این پژوهشگران به همراه مترجمهای عربی و فارسی در موکبهای اربعین مستقر شدند، نکته جالب اینجاست که آن پژوهشگران در مصاحبهها سؤالاتی غیر مرتبط با راهپیمایی اربعین با محوریت مسائل سیاسی و اجتماعی نظیر برجام، پوشش چادر، رابطه دین و سیاست، اشتغال زنان، تحریم، و مانند آن میپرسیدند، جالب این است که آنان هیچگونه سؤالی دربارۀ اینکه اصلاً چرا به این سفر آمدید؟ در این مسیر چه حسی دارید؟ چرا دست به این همه رفتارهای عجیب میزنید و ... نمیپرسیدند! قصد آنان این بود که روابط ملت ایران و عراق را مطالعه کنند، آنها نمیتوانستند چنین برنامهای را در ایران و حتی عراق به این صورت انجام دهند، وقتی متوجه جریان اربعین شدند آن را بهترین فرصت برای دستیابی به اهداف خود دانستند و البته طرح، به لحاظ تحلیلهای آماری و جمعیت شناختی و روش شناختی در سطح خودش قوی است اما چه ارتباطی به ماهیت و جریان اربعین دارد؟! عنوانی را هم برای پژوهش خود انتخاب کردند که اگر ما بر روی کارهای علمیمان در این خصوص در داخل بگذاریم، به سرعت، متهم به سوگیری و دخالت عُلقههای دینی و مذهبی در یافتههای پژوهشی خود میشویم.
تراز و میزان سنجش کیفیت و قدرت علوم انسانی اسلامی ما اربعین است
حرفم این نیست که محقق باید این کار را بکند، خیر، باید از آن بپرهزید حرفم این است که نمیتوان در روشهای علمی از مثلاً فهم همدلانه و کشف حقیقت دم زد اما در نتایج کار، هیچ اثر و بویی از کشش و جاذبه نورانی امام حسین(ع) که در زبان و دل افراد حاضر در میدان اربعین کاملاً بروز و ظهور دارد، نرسید و آن را در نتایج کار نشان نداد! از سوی دیگر، این را هم عرض کنم که امروز، تراز و میزان علوم انسانی اسلامی ما اربعین است. در واقع پدیده و جریان الهی اربعین، علم اسلامی ما را هم به چالش کشیده! باید دید آیا علوم انسانی اسلامی ما در تمام شاخههای آن اعم از علوم اجتماعی، روانشناسی، مدیریت، اقتصاد و ... توان تبیین و فهم این پدیده در لایههای پنهان و «حقیقی و اصیل آن» را دارد؟ اگر از پس این فهم بر نمیآید، چرا؟ اشکال کار کجاست؟ این همه زحمت و تلاش در علوم انسانی اسلامی چرا نتواند حقیقت این پدیده را تبیین کند؟! اگر بله، چقدر و تا چه سطحی؟ عرصه اربعین، عرصه نابی است برای تولید علم بدین معنا.
به عنوان مثال، واقعاً الگوی اقتصادی ماجرای اربعین چیست؟ چه نوع مدیریتی در آن جاری است؟ جریان اربعین از حیث جمیعتی که در آن ایام به سرزمین کربلا میآیند قابل مطالعه با روشهای گوناگون ریاضیاتی و آماری و اجتماعی و حتی ثبت رسمی در تاریخ است، همچنین بررسی گردش مالی و اقتصادی در این ایام نیز عجیب است، از حیث رفتارها و تعاملات زیبای انسانی و اجتماعی و بسیاری موارد دیگر، از طریق این موارد و مانند آن میتوان جریان اربعین حسینی را در لایههای پایینی و زمینی آن مورد مطالعه قرار داد؛ اما ضعیفترین منظرها در همین لایههای عمقی و نه ارتفاعی برای نگریستن به راهپیمایی اربعین، منظر تاریخی است! چراکه راهپیمایی اربعین یک اتفاق جدید و بی سابقه در عالم است! درست است که در طول تاریخ به شکلی دیگر وجود داشته، اما هیچ وقت به این شکل نبوده است، عرض شد که حاکی از فاعلیت خدای حیّ و زنده است؛ خدایی که در اداره عالم، نه تنها دست بسته نیست که دستانش باز است! پس باید آن را یک جریان جدید الهی دانست.
رهبر انقلاب اسلامی، در همین خصوص نظرشان این است: «خدای متعال منت گذاشته بر ما و این حادثه را برای ما خلق کرده است، این شد یک نماد. همیشه اربعین پیادهروی بود اما این حرکت عظیم که یک نماد بسیار زیبا و پرشکوهی از حضور پیروان اهلبیت و علاقهمندان به اهلبیت(ع) هست؛ این نبود، ما این را نداشتیم، این را خدای متعال در اختیار ما گذاشت، خدا را بایستی شاکر باشیم». جالب است که با نگرش تاریخی و یا رجوع به برخی روایات، عدهای درست در مقابل امام خمینی ایستادند و حرکت ایشان را در انقلاب اسلامی منحرف خواندند. آنان از قصد و برنامه الهی غافل بودند درست از همان چیز که امام خمینی متوجه آن شد. در این برهه زمانی نیز باید به سرعت متوجه قصد و برنامه الهی در خلال آیه اربعین شد و در سطحی عمومی و جمعی خود را همراه جریان الهی کرد. اساساً این نیاز، مطالبه و سؤال باید در ما به طور جدّی شکل بگیرد که خدا از طریق آیه اربعین چه پیام و برنامهای دارد و ما باید چه رفتاری نشان دهیم و چگونه برای آینده آن آماده شویم؟ امیدواریم که دست کم جامعه نخبگانی ما بتواند قدمی درخور در یافتن پاسخ این سؤال مهم و راهبردی بردارد و اینبار در آزمونی دیگر پس از انقلاب اسلامی از آن سربلند بیرون آید.
بصیرت، شگرد اختصاصی رسول الله(ص) و راه شناخت پدیده اربعین و آینده آن در این زمان
* بر این اساس، به نظر شما جریان راهپیمایی اربعین را چطور میشود مطالعه کرد و از ظرفیتها و امکانهای آینده آن مطلع شد؟
البته پاسخ به این سوال خود مجال دیگری را میطلبد، ما تا اینجا بر روی نوع نگاه و منظر دقیق و صحیح و مرتفع به اربعین و جنبههای الهی بودن و فاعلیت خدا در آن تأکید داشتیم. جنبهای که اگر از آن غافل شویم، توان تبیین این پدیده را در لایههای بالاتر و اصیل آن نخواهیم داشت و در نتیجه فهم ما نیز از این پدیده ناقص خواهد بود، اما کشف ظرفیتها و امکانهای آینده این پدیده از پیچیدهترین ابعاد آن است؛ چراکه فاعل جریان اربعین، خودِ خداست، لذا باید در کتاب خدا و با هدایت معارف اهل بیت (ع) به سراغ پاسخ این سوال آمد.
مسیری که خداوند برای کشف و فهم بهتر این قبیل پدیدههای آیاتی و شناخت آینده از طریق آن در قرآن معرفی میکند، مسیر و شگرد اختصاصی رسول الله(ص) یعنی «بصیرت» است. خداوند در جمعبندی ماجرای یوسف(ع) که خود ماهیتی آیاتی دارد (یوسف، آیه 7) در اواخر سوره در سیاق آیات 105 تا 108 سبیل یا شگرد اختصاصی رسول الله(ص) برای حرکت به سوی خدا و تابعان و پیروان ایشان را در این مسیر معرفی میکند: «قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَاْ وَ مَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِینَ؛ بگو: این راه من است من و پیروانم، همگان را در عین بصیرت به سوی خدا میخوانیم منزه است خدا و من از مشرکان نیستم». در آیات 105 تا 108، بصیرت، رفتاری است که درست در مقابل اعراض از آیات قرار میگیرد و در واقع بصیرت یعنی «نوعی شناخت و اشراف از درون بر صحنه»، تا چه حدی؟ تا جایی که در آیه دیگر داریم: «بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ»! یعنی همان اشرافی که انسان به خود دارد باید تلاش کند تا به آیات الهی نیز پیدا کند.
تلاش انسان برای قدم گذاشتن در این مسیر و توجه پیوسته و بصیرتمند نسبت به آیات الهی، سبیل اختصاصی رسول الله (ص) است و این راهی است که به برکت وجود ایشان به سوی آسمان باز شده و در دیگر ادیان آسمانی رسولان اولوالعزم نیز مطرح نیست. بیاییم در این زمان در سبیل ایشان قرار بگیریم و جزو پیروان ایشان باشیم و برای بصیرت نسبت به اربعین تلاش کنیم تا شاید خداوند نیز ظرفیتها و بشارتهای آینده و پیش روی آن را نیز به ما نشان دهد و هر چه سریعتر بتوانیم خود و جامعه را برای بهره بردن از آن بشارتهای آینده اربعینی آماده کنیم. بیاییم بپذیریم که راه نجات امروز جامعه ما از این همه گرفتاری و فشار توجه کامل دقیق و بصیرتمند نسبت به آیه اربعین است و گرنه عذاب فراگیر در پیش است؛ خدا پیش از آن، نسخه نجات را به ما نشان داده و ما را به سوی آن فراخوانده است.