آنگاه طوری نشست که رویش به سوی مزار مادر باشد. گفت در آغوش گرفتن خاکت حسرتی همیشگی شد برای ما مادر جان. اکنون در سن سی و یکی دو سالگی میفهمم که چقدر در این دنیا کم بودی، هرچند هنوز هم در این سنوسال احساس میکنم تو در 18 سالگی چند برابر از آنچه من هستم، پختهتر بودی. این دنیا را اگر نخواستی، بحق نخواستی و اگر از آن بیزار بودی، بحق بیزار بودی. من هم چنینم، چنان که پدر، چنانکه حسن، چنان که حسین...» آنچه در این چند سطر خواندید بخشی کتاب احضاریه است. این کتاب را علی موذنی در قالب اثری مذهبی نوشته است که بین حال و گذشته در رفت و آمد است. در بخش مربوط به زمان حال این کتاب به روایت زندگی روزنامهنگاری به نام مسعود پرداخته شده است که سفرهای زیارتی و بویژه سفر کربلا را در گرو احضار شدن میداند؛ احضار به معنای طلبیده شدن که در ادبیات روزمره نیز به کار میرود. کشمکشهای بین مسعود و خواهرش عارفه بویژه پس از ماجرای خوابی که عارفه درباره پیادهروی اربعین میبیند، محور اصلی قصه کتاب است.
خوابی که باعث میشود شخصیت عارفه به تحقیق پیرامون زندگی حضرت زینب سلاماللهعلیها بپردازد. نتیجه این تحقیقات سفر به گذشته میشود که در قالب ستوننویسیهای روزنامه به مخاطب ارائه میشود؛ بخشی که سعی کرده با نگاهی تازه و متفاوت روایت زندگی اهلبیت(ع) را به مخاطب ارائه کند. قبل از این بیشتر به مصائب اهلبیت(ع) و جایگاه والای آنها پرداخته میشد اما علی موذنی نویسنده این کتاب تلاش کرده از بعد روابط انسانی و عاطفی میان خاندان عصمت و طهارت(ع) قصه خود را روایت کند و عظمت این خاندان بزرگ را به تصویر بکشد. هرچند عدهای این مساله را نقطه عطف این کتاب میدانند اما در بین مخاطبان هستند کسانی که به این رویکرد روی خوش نشان ندادهاند. با این همه «احضاریه» را حداقل در حوزه محتوایی و شیوه روایت قصه خود میتوان یکی از تجربههای جدید داستاننویسی مذهبی در کشورمان دانست. این کتاب را نشر اسم روانه بازار کرده است که با تخفیف پویش مطالعاتی روشنا با قیمت 14 هزار تومان در اختیار خوانندگان قرار گرفته است.
منبع:مشرق