30 مهر 1400 16 (ربیع الاول 1443 - 58 : 02
کد خبر : ۱۰۰۴۶۸
تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۷ - ۲۲:۳۷
الهیاری:
مدیر بنیاد بین‌المللی تمدن ولایی معتقد است در ماجرای اربعینی شاهد تشکیل جبهه‌ای از نور و صف‌بندی آنان برای درو کردن نظام استبداد و بعد زمینه‌سازی برای تمدن وعده‌داده شده خداوندی در آخرالزمان هستیم. تسهیل زیارت اربعین وظیفه مهم مسئولان است.
عقیق:ایام پیاده‎روی اربعین امام حسین(ع) مقطعی است که می‌توان از آن به‌عنوان فرصتی برای رشد و ارتقای صفات اخلاقی و رفتاری در ابعاد فردی و اجتماعی, در پرتو انوار مقدس ائمه اطهار(ع)  یاد کرد. در نگاهی دیگر این همایش عظیم الهی ظرفیتی است که به‌مرور زمان باعث پیوند و اتحاد ملت‌های دنیا با هر نژاد و مذهب و قومیتی می‌شود.

حضور میلیون‌ها نفر از حدود 90 کشور با هر دین و آیینی در سال‌های گذشته گواهی بر این واقعیت است. از این رو می‌توان گفت خداوند در ایام پیاده‌روی اربعین فرصتی ایجاد کرده است که می‌توان از آن با عنوان الگوی تمدن عظیم الهی یاد کرد، همان تمدنی که مقصد اصلی انقلاب اسلامی ایران است؛ لذا هراندازه حضور مردم برای زیارت امام حسین(ع) در ایام اربعین تسهیل شود، به‌نفع اهداف عالی انقلاب اسلامی و تشیع است. 

حال که خداوند بستری بسیار مناسب در قالب پیاده‌روی اربعین حسینی در راستای تحقق هدف اصلی انقلاب اسلامی ایران یعنی تشکیل تمدن نوین اسلامی و نیز ظرفیتی برای رشد صفاتی و فرهنگی افراد تدارک دیده است، لازم است دولتمردان امکانات لازم برای تسهیل زیارت زائران اربعینی را فراهم کنند تا با کم‌ترین دغدغه در این همایش جهانی حضور یابند. 

در گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام مصطفی الهیاری، مدیر بنیاد بین‌المللی تمدن ولایی  اربعین را از منظر تمدن سازی مورد بحث قرار داده‌ایم. وی معتقد است «مطالعه جریان اربعینی از منظر جریان «نور الهی» در پهنه عالم، نقطۀ قوتی است که باید مورد مطالعه قرار گیرد و  دیده شود، اما متأسفانه از این جنبه به طور شایسته مورد توجه واقع نمی‌شود؛ لذا بزرگ‎ترین آفت جامعه ما در قبال اربعین، عدم نگرش عالمانه و عارفانه به جریان نورانی اربعین حسینی است». الهیاری مقصد نور اربعینی را تشکیل تمدن نوین اسلامی به امامت امام زمان(عج) معرفی می‌کند.  

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید. 

دست ولایت خداوند در جریان اربعینی

* آیا می‌توان جریاناتی مثل انقلاب اسلامی، بیداری اسلامی و اربعین حسینی را در اندیشه قرآنی حرکت به سوی نور مورد مطالعه قرار داد؟

معنای ولایت قرآنی صف‌بندی در مقابل جبهه مقابل است؛ هرچند ممکن است گروهی تصور کند مسیر اشتباهی که می‌پیمایند صحیح باشد. مثل داعشی‌ها که با فریب عده‌ای از مسلمانان آنان را برای مبارزه با همنوعان‌شان به جبهه نبرد می‌فرستند؛ به تعبیر قرآن اینها کسانی هستند که طاغوت ولیّ آنهاست که آنان را از نور به سوی ظلمات سوق می‌دهد «الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاوُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ؛ کسانی که کفر ورزیدند،‌ اولیای آن‌ها طاغوت است که آن‌ها را از نور به سوی ظلمات می‌کشاند». 

ولایت الهی در جبهه حق به گونه‌ای دیگر است. همان طور که در سئوال خود هم اشاره‌ای دارید،‌ به تعبیر خداوند در قرآن، ولایت الهی، اهل ایمان را از ظلمات جهل و ظلمات نفس به سوی نور سوق می‌دهد؛ «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ» نمود عینی اِعمال این ولایت را در دوران پیروزی انقلاب اسلامی، سپس در جریان بیداری اسلامی و اکنون در حد وسیع‌تر در جریان اربعین حسینی مشاهده می‌کنیم.

جالب است امام خمینی(ره) انقلاب را انفجار نور معرفی کردند که دقیقاً منطبق بر همین آیاتی است که عرض کردیم. همچنین رهبر انقلاب بارها انقلاب را یک جریان نورانی معرفی کردند که دشمنان می‌خواهند با فوت‌شان آن را خاموش کنند؛ همان آیه‌ای که خداوند می‌فرماید «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ؛ کافران می‌خواهند تا نور خدا را به گفتار باطل (و طعن و مسخره) خاموش کنند و البته خدا نور خود را هر چند کافران خوش ندارند کامل خواهد کرد».

شما وقتی جامعه قبل از انقلاب اسلامی با پس از آن را در خاطرات تاریخی و مصور نگاه می‌کنید، شاهد این تحول نورانی هستید. جوانانی که در ظلمت دوران طاغوت ستمشاهی بودند، پس از پیروزی انقلاب اسلامی تبدیل به افرادی نورانی و در عین حال برجسته شدند. همان‌ها فرماندهان اصلی دفاع مقدس شدند. این نور عظیم الهی در دفاع مقدس به اوج خود رسید و در رزمندگان چنان اثر گذاشت که هیچ ظلمتی یارای تقابل با آنان را نداشت. رزمندگان در نور انقلاب اسلامی سپاه کفر را درو کردند؛ این نور به جز از مجرای ولیّ زمانه یعنی امام خمینی(ره) قابلیت ورود به جامعه را نداشت.

دلیل عدم تسهیل زیارت اربعین، عدم نگرش عالمانه به اربعین است

* با این تعریف، جریان انقلاب و اربعین حسینی یک جریان نورانی است؛ به نظر شما چه رفتاری در قبال این حرکت پدید آمده باید صورت گیرد؟

مطالعه جریان اربعینی از منظر جریان «نور الهی» در پهنه عالم، نقطۀ قوتی است که باید مورد مطالعه قرار گیرد و  دیده شود، اما متأسفانه از این جنبه به طور شایسته مورد توجه واقع نمی‌شود؛ لذا بزرگ‎ترین آفت جامعه ما در قبال اربعین، عدم نگرش عالمانه و عارفانه به جریان نورانی اربعین حسینی است؛ به عنوان نمونه وقتی این خلأ معرفتی در بین برخی خواص جامعه وجود داشته باشد، نمی‌توانند به طرز شایسته زمینه‌های تسهیل زائران اربعینی را فراهم کنند چرا که صرفاً با نگاهی مادی به این جریان الهی و مردمی نگاه می‌کنند. بنابراین باید رسالت اصلی این نور مورد مطالعه قرار گیرد؛ همچنان که از همین منظر، مقداری از انقلاب و دفاع مقدس را مورد تحلیل قرار دادیم.

رهبر انقلاب اربعین را در پازل تمدن نوین اسلامی می‌داند

* شما به عنوان یک پژوهشگر دینی رسالت اصلی و مقصد نهایی جریان اربعین را در چه مواردی می‎دانید؟

رسالت اصلی جریان اربعین را در نابودی اسکتبار جهانی و اسرائیل و نیز تشکیل تمدن نوین اسلامی می‌دانم. مسأله‌ای که هر فردی اکنون می‌تواند به آن شهادت دهد. جالب است که رهبر معظم انقلاب سال‌ها قبل این نگرش را برای جامعه تبیین کردند. در این باره توجه شما را به این فراز از سخنان رهبری در خطبه‌های نماز جمعه سال 66 ارجاع می‌دهم.

رهبر معظم انقلاب فلسلفه بازگشت امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) در روز اربعین به کربلا را در یک پازل تمدنی مورد توجه قرار می‌دهند و معتقدند اهداف انسان‌هایی به این عظمت را باید در رازهای بزرگ‌تر جستجو کرد. معظم‌له در این باره می‌فرماید: «آمدن اهل‌بیت حسین‌بن علی(علیهم‌السلام) به سرزمین کربلا، که اصل این آمدن مورد قبول است، اما سال اول یا دوم بودن آن معلوم نیست، فقط برای این نبود که دلی خالی کنند یا تجدید عهدی بکنند؛ آنچنان که گاهی بر زبان‌ها جاری می‌شود. مسأله از این بسیار بالاتر بود، نمی‌شود کارهای شخصیتی مثل امام سجاد(علیه السلام) یا مثل زینب کبری(سلام الله علیها) را بر همین مسائل عادی رایج ظاهری حمل کرد، باید در کارها و تصمیمات شخصیت‌هایی به این عظمت، در جست‌وجوی رازهای بزرگتر بود.»

رهبر انقلاب در ادامه توضیح می‌دهند «مسأله آمدن بر سر مزار سیدالشّهدا علیه‌السلام، در حقیقت امتداد حرکت عاشورا بود، با این کار خواستند به پیروان حسین‌بن علی علیه‌السلام و دوستان خاندان پیغمبر و مسلمانانی که تحت تأثیر این حادثه قرار گرفته بودند تفهیم کنند، این حادثه تمام نشد؛ مسأله با کشته شدن، دفن کردن و اسارت گرفتن و بعد رها کردن اسیران خاتمه پیدا نکرد؛ مسأله ادامه دارد؛ به شیعیان یاد دادند اینجا محل اجتماع شماست؛ اینجا میعاد بزرگی است که با جمع شدن در این میعاد، هدف جامعه شیعی و هدف بزرگ اسلامی جامعه مسلمین را باید به یاد هم بیاورید، تشکیل نظام اسلامی و تلاش در راه آن حتی در حد شهادت، آن هم با آن وضع! این چیزی است که باید از یاد مسلمانان نمی‌رفت و خاطره آن برای همیشه زنده می‌ماند، آمدن خاندان پیغمبر، امام سجاد علیه السلام و زینب کبری سلام الله علیها به کربلا در اربعین به این مقصود بود.»

این نگاه عالمانه‌ و فقیهانه‌ای که رهبر انقلاب از سیره عترت(ع) دارند، حاوی یک نگاه بلند و تمدنی است. در واقع علت بازگشت امام سجاد(ع) به کربلا در روز اربعین را یادآوری هدف قیام امام حسین علیه‌السلام در راستای تشکیل تمدن نوین اسلامی معرفی می‌کنند؛ می‌فرمایند امام سجاد(ع) به شیعیان آموختند در جریان اربعین حسینی شیعیان باید هدف جامعه شیعی و هدف بزرگ اسلامی جامعه مسلمین را به یاد هم بیاورند که همان تشکیل نظام اسلامی و تلاش در راه آن، حتی در حد شهادت، آن هم با آن وضع است.

اربعین نشان از یک اعجاز خداوندی دارد که از ابتدای تاریخ بشریت تاکنون به این گستردگی سابقه نداشته است. یعنی در ماجرای اربعینی شاهد تشکیل یک جبهه عظیم و صف‌بندی آنان برای مبارزه و حذف ظلم و استبداد و بعد زمینه‌سازی برای آن تمدن وعده‌داده شده خداوندی در آخرالزمان هستیم. همان تمدنی که با ظهور منجی بشریت امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) تحقق می‌یابد. روشنایی اصلی و نور اصلی جریان اربعینی همین مسأله است.

هدف اربعین با تشکیل تمدن نوین اسلامی تحقق می‌یابد

البته تشکیل نظام اسلامی که رهبری به آن اشاره دارند، مسلماً نظام جمهوری اسلامی نیست زیرا این کار در سال 57 صورت گرفت. در ادبیات سخنان سال 66 رهبر انقلاب، تشکیل نظام اسلامی همان تشکیل نظام جهانی اسلام است که امروزه با عنوان «تمدن نوین اسلامی» مورد گفتمان قرار می‎گیرد. طلیعه‎های تشکیل این نظام جهانی را امروز در قالب ماجرای اربعین حسینی مشاهده می‌کنیم؛ لذا اربعین به دنبال این هدف است. اکنون که بیش از 35 سال از سخنان رهبر انقلاب می‌گذرد، مشاهده می‌کنیم مردم دنیا از بیش از 90 کشور با ادیان و مذاهب مختلف اما در عین حال با یک هدف و مقصد واحد در این راهپیمایی عظیم شرکت می‌کنند. این مسأله نشان از یک اعجاز خداوندی دارد که از ابتدای تاریخ بشریت تاکنون به این گستردگی سابقه نداشته است. یعنی در ماجرای اربعینی شاهد تشکیل یک جبهه عظیم و صف‌بندی آنان برای درو کردن ظلم و استبداد و بعد زمینه‌سازی برای آن تمدن وعده‌داده شده خداوندی در آخرالزمان هستیم. همان تمدنی که با ظهور منجی بشریت امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) تحقق می‌یابد. روشنایی اصلی و نور اصلی جریان اربعینی همین مسأله است.

نخبگان دینی باید مردم را با هدف اربعین آشنا کنند

 تمام مردمی که در جامعه اربعینی حضور می‌یابند خواه نا خواه در مسیر تحقق هدف اهل‌بیت(ع) که همان تحقق برنامه‌های الهی در راستای تشکیل آن جامعه آرمانی است، دور هم جمع می‌شوند. لذا دست خداوند قلوب پاک‌طینتان عالم را به سوی این هدف سوق می‌دهد. اگر مردم در ماجرای اربعین با این معرفت آشنا نشوند، هرچند در  پیاده‎روی اربعین حضور یابند و یک جبهه متحد شکل دهند، اما نمی‌توانند تشخیص دهند از کجا باید هدف را بزنند؛ لذا نیاز است جایگاه اربعین در راستای تحقق تمدن نوین اسلامی و یا کارکرد تمدن‌ساز اربعین برای جامعه تبیین شود. ما در بنیاد بین‌المللی تمدن ولایی به طور جدی در پی گفتمان‌سازی این جریان هستیم هرچند شاهدیم دشمنان و منافقان به شدت علیه جریان اربعین فعالیت می‌کنند.

تلاش دشمن جهت انحراف جریان اربعین

* به نظر شما عدم تبیین مناسب هدف اربعین که همان تحقق تمدن نوین اسلامی است، چه پیامدهایی منفی در پی خواهد داشت؟

اگر هدف اصلی اربعین برای جامعه تبیین نشود، این جریان را با خطراتی مواجه می‌کند؛ چرا که عنوان کردیم هدف اربعین، نابودی کفر و استکبار و تحقق تمدن نوین اسلامی است؛ از این جهت خلأ معرفتی نسبت به ماجرای اربعینی باعث نفوذ دشمن می‌شود؛ دشمنی که مطمئناً می‌داند این جریان به قیمت نابودی‌شان تمام خواهد شد. به عنوان نمونه دشمنان سعی دارند با معطوف کردن توجهات مردم به یکسری اعمال و آداب ظاهری اربعین، آن‌ها را از اصل قضیه دور کنند. چرا که آنها همواره سعی کرده‌اند ظواهر واقعه عاشورا آن هم به صورت کاملاً تحریف‌شده را بین شیعیان مرسوم کنند و در این راستا به موفقیت‌هایی دست یافتند.

هرچند ما معتقدیم نور اربعینی راه خودش را ادامه می‌دهد و به اهدافش دست می‌یابد. به تعبیر قرآن کافران می‌خواهند با فوتشان نور خدا را خاموش کنند، اما خداوند نورش را کامل می‌کند. در آیه8 سوره صف خداوند می‌فرماید: «یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُون‏؛ مى‏‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا -گر چه کافران را ناخوش اُفتد- نور خود را کامل خواهد کرد». یعنی با یکسری ابزارهای بشری و حیله‌های بشری می‌خواهند جلوی جریان آن نور عظیم الهی را که در اربعین جلوه‌گر است، بگیرند. جالب است که در روایتی از امام کاظم(ع) آمده است خداوند با ولایت قائم(عج)، نور خود را تام می‌کند. «وَ اللَّهُ‏ مُتِمُ‏ نُورِهِ‏ بوَلَایَةِ الْقَائِم‏». این مطلب همان هدف غایی نور اربعینی است که عرض کردیم تشکیل جامعه آرمانی و یا تمدن نوین اسلامی است.

تقلای دشمن برای بایکوت رسانه‌ای پیاده‌روی اربعین

* با این دیدگاه، علت بایکوت خبری پیاده‌روی اربعین مشخص می‌شود.

دقیقا؛رسانه‌های جهانی که عمدتاً دست لابی‌های صهیونیستی است، با توجه به روشنگری‌های اربعین و البته خطراتی که اربعین برایشان دارد، این شور جهانی را مورد بایکوت خبری قرار می‌دهند. اگر اربعین در دنیا صدا کند، ترس آن به جان دشمنان می‌افتد و پایه‌های سلطنت آنان را متزلزل می‌کند؛ لذا قصد دارند جایگاه اربعین و نور اربعین را مردم دنیا متوجه نشوند؛ اما مطمئناً برنامه خداوند محقق خواهد شد و بسیاری از مردم دنیا دیر یا زود به این کاروان عظیم می‌پیوندند.

* جریان سکولار همواره سعی دارد نقش مردم را بر اینگونه جنبش‌های مردمی پررنگ کند؛ همچنان که همین دیدگاه را درباره انقلاب اسلامی دارند. به عنوان نمونه ساموئل هانتینگتون و برنارد لوئیس دو شرق شناس مشهور غربی معتقدند اسلام‏گرایی مردم غرب آسیا و شمال آفریقا واکنشی در برابر تهاجم همه جانبه غرب به این منطقه بوده است. به نظر می‌رسد تنها چیزی که در این نوع تفکر دیده نمی‎شود، عدم تداخل فعل خدایی خداوند در جریانات جاری بر عالم و آدم است. این تفکر را اکنون شبه‌روشنفکران ما دنبال می‌کنند. نظر شما در این باره چیست؟

نقش مردم در تحقق آنچه اراده الهی استوار است، غیر قابل انکار است. خداوند از ابتدا انسان را مختار آفرید و تمام تغییرات دنیا را به اراده مردم پیوند داد. در جایی که حرف گوش دادند، خداوند به آن‌ها محبت کرد و در جایی که کج‌‌رفتاری کردند آنان را محروم و مورد عذاب قرار داد. لذا اراده خداوند بر این است که تا مردم تغییر نکنند، اتفاقی در پهنه عالم نیفتد همچنان که شاهدیم غیبت امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) تاکنون تداوم داشته است. دلیلی ندارد ظهور تا این حد عقب بیفتد جز اینکه بگوییم مردم آمادگی مواجه با آن را ندارند. البته پیروزی انقلاب اسلامی نقطه عطف آمادگی شیعیان برای استقبال از ظهور امام عصر(عجل ‌الله تعالی فرجه) بود؛ مردم در آنجا حرف‎شنوی و همراهی کردند. دعوت فطری خداوند را پذیرفتند و با ولیّ خدا همراهی کردند. امام خمینی(ره) بدون حضور مردم نمی‌توانست این انقلاب را پیش ببرد. بنابراین آمادگی مردم در پذیرش آنچه خداوند اراده کرده، بسیار ضروری است. اما معتقدیم این جریانات عالم را باید دو سویه دید که از یک طرف اراده خداوند قرار دارد و از سوی دیگر خواست مردم به تغییر. خداوند در بخشی از آیه53 سوره انفال می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏؛ در حقیقت، خدا حال قومى را تغییر نمى‏‌دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند.» نمونه‌های این مسأله را در طول تاریخ می‌توان مشاهده کرد.

* در این باره مثالی می‌زنید؟

 همان طور که می‌دانیم، پس از وفات شهادت‌گونه رسول گرامی اسلام(ص) امت اسلام ولایت و خلافت امیرالمؤمنین علیه‌السلام را انکار کردند لذا حکومت اسلامی تشکیل نشد. البته خداوند هم به مرور زمان آنان را به فتنه‌ بنی امیه دچار کرد.

با این حال پس از 25 سال که جامعه اسلامی با انواع فتنه‌ها مواجه شد، به ناچار رو به امیرالمؤمنین علیه‌السلام آورد. نکته عبرت‌آموز اینجاست که جامعه اسلامی با اینکه با امام علی(ع) بیعت کردند، اما باز هم حضرت را به عنوان امام برحق قبول نداشت و با ایشان در حد یک حاکم اسلامی و یک رهبر سیاسی برخورد کرد؛ رهبری که ممکن است خطایی هم بکند. لذا هیچ وقت نگفتند ما غلط کردیم که ولیّ خدا را تشخیص ندادیم و حال که متوجه شدیم، تو بیا بر ما حکومت ولایی کن. از این جهت وقتی برای بیعت مقابل درب منزل حضرت آمدند، امیرالمؤمنین علیه‌السلام با اکراه قبول کردند و فرمودند این حکومت از آب بینی بزغاله برایم اهمیتش کمتر است. دیگر این حکومت، حکومت ولایی نبود.

برای فهم این استدلال کافی است نوع برخورد مسلمانان در دوران خلافت علی علیه‌السلام را مطالعه کنید. کسانی جلوی امیرالمؤمنین علیه‌السلام صف‎بندی کردند که جلوداران سپاه پیامبر صلی الله علیه و آله بودند؛ چرا که منافع خودشان را در خطر دیدند. خواصی که به دنبال سهم‌خواهی از اسلام بودند و در زمان خلفای پیشین به نان و نوایی رسیده بودند، وقتی با عدالت علوی مواجه شدند، به گونه‌ای منحرف شدند که مقابل ولیّ خدا صف دشمنی بستند؛ هرچند عرض کردیم از ابتدا هم تقدسی برای امیرالمؤمنین علیه‌السلام قائل نبودند و در حد یک رهبر سیاسی قبول داشتند. جالب است بدانیم جنگ‎های امیرالمؤمنین علیه‌السلام با خود مسلمانان بود نه خارجی‌ها. قاسطین و خوارج و ناکثین سه دشمن اصلی حضرت بودند که از دل مسلمانان برخواستند. بنابراین حتماً باید ولایتمدارانی باشند تا امر ولیّ خدا تحقق یابد و جامعه آرمانی شکل بگیرد. لازمه شکل‌گیری تمدن اسلامی، حضور و پذیرش مردم و تسلیم آن‌ها در قبال اراده خداست.

منبع:تسنیم
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: