پیکى از سوى یزید بن معاویه آمد که به عبیدالله فرمان مىداد تا اثاث حسین (ع) و باقىماندگان خاندان و فرزندان و زنان او را به سوى یزید روانه کند. پس از آن عبیدالله فرمان داد که زنان حسین (ع) و کودکانش را آماده کنند و على بن الحسین (ع) را تا گردن در زنجیر کنند، سپس آنان را با مُحفِّز بن ثَعلَبه عائِذى (از تیره عائذه قریش) و شمر بن ذىالجوشن، روانه کرد، آن دو، کاروان را آوردند تا نزد یزید آمدند، امام سجاد (ع) در طول راه، با آن دو، کلمهاى سخن نگفت تا [به شام] رسیدند.
اما اینکه آیا سرهای شهدا همراه کاروان بوده است، بر پایه گزارش تاریخ طبرى، تاریخ دمشق و الإرشاد مفید، پس از واقعه کربلا، ابتدا سر مقدس سیدالشهدا (ع) و سایر شهیدان را به شام فرستادند و پس از آن، اسیران را اعزام کردند؛ لیکن طبق شمارى دیگر از گزارشها، سرهاى شهدا، همراه با اسیران به شام فرستاده شدهاند، برخى گزارشها هم حاکى از آن است که سرهاى شهیدان، همراه اسیران اعزام شدند؛ ولی سر مقدس سیدالشهدا(ع)، پیش از کاروان به دمشق رسید.
امام زینالعابدین (ع) درباره نحوه انتقال کاروان اسرا به دمشق فرمود: «مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز، سوار کردند و سر حسین(ع) بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان، پشت سر من بر اَسترانى بدون پالان، سوار بودند، کسانى که ما را مىبردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نیزه ما را احاطه کرده بودند و آزار مىدادند، اگر اشکى از دیده یکى از ما فرو مىچکید، با نیزه به سرش مىکوبیدند تا آنکه وارد شام شدیم، جارچى جار زد: اى شامیان! اینان، اسیران اهل بیت ملعوناند».
*مسیر حرکت کاروان اسیران کربلا از کوفه به شام
۱ـ راه بادیه
کوفه، در عرض جغرافیایىِ حدود ۳۲ درجه و دمشق، در عرض جغرافیایىِ حدود ۳۳ واقع است. این، بدان معناست که مسیر طبیعى میان این دو شهر، تقریبا روى یک مدار قرار دارد و نیازى به بالا رفتن و پایین آمدن روى زمین، جز در حدّ کسرى از یک درجه نیست. روى این مدار، راهى واقع بوده که به «راه بادیه» مشهور بوده است. این مسیر، کوتاهترین راه بین این دو شهر است و حدود ۹۲۳ کیلومتر مسافت داشته است.
مشکل اصلى این راه کوتاه، گذشتن آن از صحراى بزرگ میان عراق و شام است که از روزگاران کهن، به «بادیة الشام» مشهور بوده است. این مسیر، براى افرادى قابل استفاده بوده که امکانات کافى (به ویژه آب) براى پیمودن مسافتهاى طولانى میان منزلهاى دور از همِ صحرا را داشته اند، هر چند، گاهى شتاب مسافر، او را وادار به پیمودن این مسیر مىکرده است.
گفتنى است در صحراها، شهرهاى بزرگ، وجود ندارند؛ اما این به معناى نبودن راه یا چند آبادى کوچک نیست.
۲ـ راه کناره فرات
فرات، یکى از دو رود بزرگ عراق است که از ترکیه سرچشمه مىگیرد و پس از گذشتن از سوریه و عراق، به خلیج فارس مى پیوندد. کوفیان، براى مسافرت به شمال عراق و شام، از کناره این رود، حرکت مىکردند تا هم به آب، دسترس داشته باشند و هم از امکانات شهرهاى ساخته شده در کناره فرات، استفاده کنند. گفتنى است لشکرهاى انبوه و کاروانهاى بزرگ که به آب فراوان نیاز داشتند، ناگزیر از پیمودن این مسیر بودند.
این مسیر، ابتدا از کوفه به مقدار زیادى به سوى شمال غرب مى رود و سپس از آن جا به سوى جنوب، بر مى گردد و با گذر از بسیارى از شهرهاى شام، به دمشق مى رسد. این راه، انشعابهاى متعدّد داشته و با طول تقریبى۱۱۹۰ تا ۱۳۳۳ کیلومتر، جایگزین مناسبى براى راه کوتاه، اما سختِ بادیه بوده است. مجموع این راه و راه بادیه را مىتوان به یک مثلث، تشبیه کرد که قاعده آن، راه بادیه است.
۳ـ راه کناره دجله
دجله،
دیگر رود بزرگ عراق است و آن نیز مانند فرات، از ترکیه سرچشمه مىگیرد؛
اما از شام نمىگذرد و درگذشته، براى رفتن به شمال شرق عراق، از مسیر کناره
آن، استفاده مىکردهاند. این راه، مسیر اصلى میان کوفه و دمشق، نبوده است
و باید پس از پیمودن مقدار کوتاهى از آن، کم کم به سمت غرب پیچید و پس از
طى مسیر نه چندان کوتاهى، به راه کناره فرات پیوست و از آن طریق، وارد دمشق
شد. این مسیر را مى توان سه ضلع از یک مستطیل دانست که ضلع دیگر طولى آن
را راه بادیه و سه ضلع یاد شده آن را: مسافت پیموده شده از کوفه به سمت
شمال، راه پیموده شده به سمت غرب، و راه پیموده شده به سمت جنوب ـ که
بازگشت به بخشى از مسیر پیموده شده قبلى است ـ، تشکیل مى دهند. از این رو،
از همه راههاى دیگر، طولانىتر است و طول آن، حدود ۱۵۴۵ کیلومتر است. این
راه را «راه سلطانى» نامیدهاند.
چند نکته قابل توجه
ما دلیل روشن و گزارش تاریخى معتبر و کهنى براى اثبات عبور کاروان اسیران
کربلا از یکى از این سه راه، در دست نداریم و حدیثى نیز از اهل بیت (ع) در
این باره به ما نرسیده است. آنچه در دسترس ماست، برخى نشانههاى جزیى و
ناکافىاند که به صورت پراکنده، در برخى کتابها آمده اند و نیز
قصهپردازىها و شرح حالهاى بىسند و نامعتبرى که در کتابهاى غیر قابل
استناد (مانند مقتل ساختگى منسوب به ابو مِخنَف)، آمده و سپس در کتابهاى
دیگر، تکرار شدهاند.
برخى شواهد که مىتوانند موجب ترجیح راه بادیه بر دو راه دیگر شوند، عبارتند از:
۱ـ راه کناره فرات و راه سلطانى، هر دو، داراى شهرهاى بسیارى بودهاند و اگر این راهها، مسیر حرکت اسیران مىبود، بایستى نقلهایى از مواجهه مردم این شهرها با کاروانیان یا مشاهده شدن آنان در آن شهرها، در منابع معتبر مىآمد ـ چنان که در کربلا و کوفه و شام، چنین گزارشهایى وجود دارد ـ در حالى که در این باره، هیچ نقلى نیامده است. بنابراین به نظر مىرسد که مسیر حرکت اسیران، از جایى بوده که کمترین حضور مردمى را داشته که همان مسیر بادیه است.
۲ـ اعتراضهایى که از لحظه شهادت امام حسین (ع) علیه حکومت اموى، حتى به وسیله برخى طرفداران حکومت و خانواده جنایتکاران، انجام یافت و بازتابى که واقعه عاشورا در کوفه به وجود آورد، قاعدتاً حکومت را از این که اسیران و سر مطهر امام (ع) را از مسیر شهرها و آبادىهاى پُرجمعیت عبور دهند، باز مىداشت.
۳ـ سرعت انجام گرفتن کار، در کارهاى حکومتى، یک اصل است. لازمه رعایت این اصل، گذر از کوتاهترین و سریعترین مسیر بوده است.
به
دلیل نبود دلایل روشن و قابل اعتماد نمىتوان اظهار نظر قطعى کرد؛ با این
وجود عبور کاروان اسیران کربلا از مسیر بادیه احتمال بیشترى را به خود
اختصاص مىدهد.
برای دیدن نقشه «خط سیر کاروان حسینی از مدینه به مدینه» میتوانید از اینجا اقدام کنید.