۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۴ : ۰۷
عقیق: در شصتمین سالگرد قیام خونین ۱۵ خرداد توسط حضرت امام خمینی(ره) هستیم. شاید به جرأت بتوان گفت، آیتالله خامنهای از معدود جانشینانی در جهان سیاست است که خط به خط و مو به مو از سیره و منهج سلف خود که امام خمینی(ره) باشد، پیروی کرده و خود را ملزم به تبیعت از خط امام میداند. در ادامه سخنان رهبری معظم درباره عظمت و جایگاه امام امت را میخوانیم.
روزه سکوت مدعیان حقوق بشر و مبارزه در قیام ۱۵خرداد
[نکتهای که] در قضیه ۱۵ خرداد وجود داشت که جوانهای ما، مردم عزیز ما باید به این نکات توجه کنند؛ اینها مهم است، این بود که در مقابل این کشتار بیرحمانهای که در تهران و برخی نقاط دیگر به وجود آمد، هیچ نهادی از نهادهای دنیا، از این سازمانهای به اصطلاح حقوق بشر، زبان به اعتراض نگشودند؛ هیچ کس اعتراض نکرد. مردم و روحانیت، در صحنه تنها ماندند. مارکسیستها و دولتهای چپ و گروههای چپ، حتّی حرکت مردم در پانزده خرداد را محکوم کردند؛ گفتند این یک حرکت فئودالیستی بود!
امام ماند و مردم
ملیگراهایی که دم از مبارزه میزدند، آنها هم این حرکت را محکوم کردند؛ گفتند یک حرکت کور و بیهدف بود، یک حرکت افراطی بود! هر جایی که مردمان عافیتطلب و راحتطلب، در وسط میدان مبارزه، جایی برای خود باز نمیکنند و خطرپذیری نمیکنند، انسانهای مؤمن و مبارز را به تندی و افراطیگری متهم میکنند؛ گفتند اینها افراطی بودند؛ حرکت، حرکت افراطی بود. امام به پشتوانه این مردم، تنها ماند در میدان؛ اما به معنای حقیقی کلمه، یک رهبر آسمانی و معنوىِ قاطع و مصمم را در چهرهی خود به همهی مردم و به تاریخ نشان داد.(۱۳۹۲/۰۳/۱۴)
بزرگترین حادثه قرن
قضیه پانزده خرداد بزرگترین حادثهای بود که در قرن حاضر در کشور ما، میان مردم و رژیم حاکم اتفاق افتاده بود. در پانزده خرداد، سخنرانی امام رضواناللَّهعلیه در قم و در روز عاشورا، آنچنان ولولهای ایجاد کرد که یک شورش عظیم مردمی، بدون هیچ گونه رهبری مشخّصی در تهران، فردا و پسفردای آن روز به راه افتاد. اسنادی هم چاپ شده که نشاندهنده مذاکرات هیأت دولت برای مقابله با این حادثه در همان روزهاست.
نقد جلال آلاحمد به روشنفکرانِ ساکت
شما ببینید، آن سخنرانی و آن حضور مردم، چه زلزلهای به وجود آورده بود. حرکت امام، با قویترین شکلی که ممکن بود انجام گیرد، انجام گرفت و مردم را به حرکت درآورد. بعد هم سربازان رژیم به خیابانها آمدند و مردم را به گلوله بستند. چند هزار نفر که البته آمار دقیقش را هرگز ما نتوانستیم بفهمیم در این ماجرا کشته شدند و خونها ریخته شد. آل احمد در همین کتاب «خدمت و خیانت روشنفکران» میگوید: روشنفکران ایرانی ما به نظرم چنین تعبیری دارد دست خودشان را با خون پانزده خرداد شستند! یعنی لب تر نکردند! همین روشنفکران معروف، همینهایی که شعر میگفتند، قصّه مینوشتند، مقاله مینوشتند، تحلیل سیاسی میکردند؛ همینهایی که داعیه رهبری مردم را داشتند؛ همینهایی که عقیده داشتند در هر قضیه از قضایای اجتماعی، وقتی آنها در یک روزنامه یا یک مقاله اظهارنظری میکنند، همه باید قبول کنند، اینها سکوت کردند! (۱۳۷۷/۰۲/۲۲)