کد خبر : ۸۰۳۲
تاریخ انتشار : ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۰

توصیه امام رضا(ع) به جوادالائمه(ع) هنگام ترک مدینه

مردی از اهالی سجستان خراسان در سفر حج به محضر امام جواد(ع) رسید و از بدهی خود در دیوان والی شهر خود صحبت کرد و اعلام کرد که والی سرزمین ما، شما خاندان پیامبر را دوست دارد، با نامه‏ای از او بخواهید در مالیات به من احسان کند!

عقیق: امام جواد(ع) پیشوای نهم شیعیان در سال 203 هجری قمری پس از شهادت پدر بزرگوارش امام رضا(ع) در سن هشت سالگی، به تصریح پیشوایان گذشته و با تعیین امام رضا(ع) عهده‏دار منصب امامت و خلافت خدا در زمین شد.

بیشتر عمر 25 ساله حضرت یعنی 17 سال دوران امامت او با زمامداری مأمون (218- 203) و معتصم (220- 218) مصادف بود.

به مناسبت میلاد سراسر نور جوادالائمه(ع) مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در یادداشتی به خصوص «فضائل و برخی کرامات امام جواد(ع)» پرداخته است:

چگونه شیعیان به مقام امامت جوادالائمه اقرار کردند

از آنجا که امام جواد(ع) در سن کودکی به امامت رسید، بعضی از شیعیان، در امامت آن جناب تأملی داشتند تا آنکه علما و افاضل و اشراف شیعه از اطراف عالم متوجه حج شدند و بعد از مناسک حج به خدمت آن حضرت شرفیاب شده و از مشاهده فضائل و معجزات و کرامات ایشان اقرار به امامت آن منبع سعادت کردند و رنگ شبهه از آیینه خاطرات خود زدودند، در اینجا به برخی از فضائل و کرامات آن حضرت اشاره می‏کنیم.

فضائل علمی

امام جواد(ع) از دو جهت به مناظرات علمی کشانده می‏شد:

نخست: از طرف شیعیان خود که با توجه به سن کم آن حضرت می‏خواستند علم الهی را دریابند،

دوم: از طرف حکومت، به ویژه مأمون و معتصم، دو خلیفه معاصر آن حضرت(ع)

خلفا می‏کوشیدند با تشکیل مناظره، شیعیان را مقابل برخی از دانشمندان به نام زمان قرار دهند تا شاید در پاسخ برخی از پرسش‌ها درمانده شوند و شیعیان از این رهگذر، در اعتقاد خود - وجود علم الهی نزد ائمه اهل بیت(ع)- دچار مشکل شده و از پیروی آن‌ها دست بردارند، ولی در همه این بحث‌ها و مناظرات علمی، حضرت جواد(ع) با پاسخ‌های قاطع و روشنگر، اعتقاد و اطمینان کامل شیعیان به امامت آن حضرت را تثبیت کرد و ابرهای تیره ابهام و شبهه را از فضای فکر و ذهن آنان کنار زد و خورشید حقیقت را آشکار ساخت.

- علم امام جواد(ع) به قصد و نیت اشخاص

محمد بن حمزه از محمد بن علی هاشمی نقل کرده که او گفت: صبح روز ازدواج امام جواد(ع) با ام‌الفضل بر او وارد شدم و به علت دارویی که شب قبل خورده بودم، عطش مرا فرا گرفته بود، ولی از حضرت خجالت کشیدم آب طلب کنم، امام به صورتم نگاهی کرد و فرمود: خیلی تشنه‏ای درست است؟ گفتم: بله!

حضرت(ع) به غلامش فرمود آب بیاور من با خودم فکر کردم، الان برایم آب زهرآلود می‏آورد و به همین جهت وقتی غلام آب را آورد، حضرت لبخندی زد، پس آب را از غلام گرفت و مقداری نوشید سپس به من داد و من نوشیدم، مدت زیادی نزد حضرت ماندم، دوباره تشنه‏ام شد، حضرت بار دیگر آب طلبید و همان کاری را که دفعه اول انجام داده بود انجام داد.

محمد بن حمزه گفت که محمد بن علی هاشمی به من گفت: به خدا سوگند ابوجعفر(ع) آنچه را در دل‌ها باشد می‏داند، همچنانکه شیعیان می‏گویند.

فضائل اخلاقی

از میان القاب امام جواد(ع) دو لقب «التقی» و «الجواد» مشهورترین القاب است که این خود دلیل بر این است که آن حضرت در دوران نوجوانی و دوران پذیرش مسئولیت امامت و جوان بودن در هنگام شهادت، به صفت پارسایی آراسته بوده و خدمت‏رسانی و سخاوتمندی نسبت به مردم و اطرافیان کار همیشگی او بوده است.

- کارنامه امام در 3 سال حاضر نبودن پدر در مدینه و ارجاع امور دینی و اجتماعی و خانوادگی توسط امام هشتم به وی، گواه کاردانی و جامعیت و فضیلت امام نهم هست، امام هشتم به آن حضرت(ع) توصیه کرد:

«ورود و خروج تو از درب بزرگ باشد، به همراه خود طلا و نقره داشته باش و کمتر از پنجاه دینار به عموهای خود عطا نکن، انفاق کن و از فقر هراسناک مباش که قدرت الهی با تو است» و امام جواد(ع) طبق توصیه پدر بزرگوارش عمل می‏کرد.

بهره‎گیری از فرصت برای رفع مشکلات مردم و گره‏گشایی ازکار آنان از مسلمات سیره امام جواد(ع) است:

مردی از اهالی سجستان خراسان در سفر حج به محضر امام رسید و از بدهی خود در دیوان والی شهر خود صحبت کرد و اعلام داشت که والی سرزمین ما، شما خاندان پیامبر را دوست دارد، با نامه‏ای از وی بخواهید در خراج (مالیات) به من احسان کند، حضرت کاغذی گرفت و مکتوب کرد:

«رساننده نامه مدعی است شما عقیده شایسته‏ای دارید، پس به وی احسان‎ کن»، با ورود به سجستان، والی به دلیل اطلاع از نامه امام به استقبال وی آمد و پس از پرسش از مشکل او، مالیات را بخشید و کمک مناسبی نیز به او کرد.

معجزات و کرامات حضرت جواد(ع)

- هنگامی که امام جواد(ع) با ام‌الفضل همسر خود از بغداد به مدینه مراجعت می‏فرمود در کوفه به خانه مسیّب رسید و آن هنگام غروب آفتاب بود پس حضرت داخل مسجد شد و در صحن مسجد درخت سدری بود که میوه نمی‏داد، حضرت کوزه آبی طلبید و در زیر آن درخت وضو گرفت و نماز مغرب را به صورت جماعت به جا آورد که در رکعت اول بعد از «حمد» سوره «نصر» و در رکعت دوم «توحید» را خواند و پیش از رکوع قنوت را خواند.

پس رکعت سوم را به جا آورد و تشهد و سلام گفت و از نماز فارغ شد و .... سپس وقتی که مردم کنار درخت آمدند و دیدند که میوه بسیار خوبی دارد تعجب کردند و از سدر آن خوردند، دیدند که شیرین است و دانه ندارد، سپس مردم با آن حضرت وداع کردند و ایشان به مدینه تشریف بردند.

-از حسین مکاری نقل شده که گفت: زمانی که امام محمد تقی(ع) در بغداد بود، وارد بغداد شدم، دیدم که حضرت نزد خلیفه در نهایت جلالت است با خودم گفتم: که حضرت جواد(ع) با این مقام و مرتبه‏ای که اینجا دارد و از حیث جلال و طعام‌های لذیذی که در اختیار دارد، دیگر به مدینه بر نخواهد گشت، همین که این خیال در خاطر من گذشت، دیدم آنجناب سر به زیر افکند، سپس سر بلند کرد، در حالی که رنگ مبارکش زرد شده بود، فرمود: ای حسین! نان جو با نمک نیم‏کوب در حرم رسول خدا(ص) نزد من  بهتر است از در آنچه که در اینجا مشاهده می‏کنی.

-از اسماعیل بن عباس هاشمی نقل شده که گفت: روز عیدی خدمت حضرت جواد(ع) رفتم و از تنگی معاش خود نزد حضرت شکایت کردم، آن حضرت از محل نماز خود یک مشت خاک برداشت، خاک به برکت دست آن حضرت پاره ‏طلایی گداخته شد، پس آن را به من عطا کرد و من به بازار بردم که 16 مثقال بود.

درباره فضائل و مناقب و کرامات امام جواد(ع) کتاب‌های زیادی نوشته شده است و به تعداد بیشتری اشاره شده که در این نوشته مجال ذکر آن‌ها نیست، برای اطلاع بیشتر به کتب تاریخی مراجعه شود.

منابع جهت مطالعه بیشتر:

1. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی(ره) ج 2

2. سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی

3. الامام الجواد من المهد الی الحد، محمد کاظم قزوینی



منبع:فارس

211001


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین