کد خبر : ۵۳۰۱
تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۷:۴۵
دیدن «رسوایی» مرا به فکر محاسبه نفس انداخت

نامه یک مداح به یک کارگردان سینما

آهنگران در نامه‌ ای خطاب به ده‌نمکی گفت: با دیدن فیلم رسوایی به فکر محاسبه نفس خویش افتادم و پیش از آنکه به حسابم رسیدگی کنند در این اندیشه بودم که آیا به کسی ظلم کرده‌ام؟

محمد صادق آهنگران؛ مداح اهل بیت نامه‌ای را خطاب به مسعود ده‌نمکی نوشته که متن کامل آن در ادامه می‌آید:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

برادر هنرمند متعهد و انقلابی‌ام

جناب آقای حاج‌مسعود ده‌نمکی

سلام علیکم بما صبرتم و نعم عقبی الدار

شب شنبه توفیق یافتم تا در جریان برگزاری سی‌ و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر و در کنار یکدیگر به تماشای فیلم رسوایی بنشینیم. البته توجه من به این فیلم از نوروز امسال و در جریان سفرمان به عتبات عالیات و در کربلای معلی آنجا که از مضمون فیلم و برنامه‌هایی که برای تولید آن در نظر گرفته بودی و برایم گفتی جلب شده بود و من مشتاق بودم که ماحصل تلاش و کوشش تو و همکارانت را به چشم ببینم.

خاطرم هست آن شبی که در جوار سیدالشهدا علیه‌السلام برای ساخت این فیلم متوسل شدی و اولین برگه‌های فیلمنامه را در آنجا نوشتی، بر همین اساس و در خلال تولید و تصویربرداری هم بنا به دعوتی که کرده بودی شبی را در کنارت و سایر عوامل فیلم به صبح رساندیم و من شاهد تلاش خستگی ناپذیر و مخلصانه تو و همکارانت برای خلق اثر ماندگار و ارزشمند بودم.

امشب که بحمد و سپاس الهی ثمر و نتیجه آن زحمات را دیدم لازم دانستم تا نکاتی چند پیرامون فیلم رسوایی این اثر زیبا و دوست داشتنی مسعود ده‌نمکی مرقوم کنم.

1- ورود تو به حوزه هنر هفتم و استفاده از زبان مقدس سینما به نظرم یکی از توفیقات بزرگی بوده که خدای مهربان شامل حالت کرده و فکر می‌کنم ناشی از همان حس بصیرت و تشخیص صحیح انقلابی و حضور در عرصه‌های خطیر و خطرساز بوده که ویژگی بارز فرزندان انقلابی روح‌الله است.

روزی که ضرورت ایجاب کرد، سلاح برداشتیم و به مصاف دشمن متجاوز رفتیم و امروز ضرورت است که قلم و دوربین برداریم و به مصاف دشمنانی برویم که از دشمن بعثی دیروز در دشمنی خود با انقلاب و این ملت به مراتب مهیاتر و پیچیده‌تر و کینه‌جو ترند. زبان سینما و تئاتر زبان گویا و روشن و مؤثری است که می‌توان مضامین توحیدی و اخلاقی و عرفانی را از این طریق به مخاطب منتقل کرد و تو در این فیلم مبلغ ارزش‌های نهفته در باورهای دینی ملت ایران شدی و نشان دادی ظرفیت هنر و هنرمندی ایرانی و اسلامی بسیار غنی و ارزشمند است.

این سرمایه بزرگ را باید قدر شناخت و مراقبت کرد. بودند هنرمندانی که بر سر سفره انقلاب و شهیدان نشسته بودند و با هم عهد بسته بودیم که سرباز انقلاب باقی بمانیم، اما بی‌تقوایی و بی‌اخلاقی و فقدان مراقبه امروز از آنان دشمنان قسم خورده‌ای ساخته که به جنگ با اسلام و ارزش‌های انسانی برخاسته‌اند. خداوند هم ما را هدایت کند و لحظه‌ای به خود وانگذارد و العاقبت للمتقین.

2- آنچه که در این‌جا بیان می‌کنم از دیدگاه یک بیننده علاقه‌مند و غیرکارشناس در حوزه سینماست. البته مسلما نقد بهترین هدیه‌ای است که می‌تواند باعث بلوغ هنرمند و آثارش باشد. صرف‌نظر از رای محترم منتقدان جشنواره به گمان من آنچه حائز اهمیت است بیان ساده و صادقانه فیلم و ارتباط صریح و صمیمی با مخاطب عام می‌باشد. خاطرم هست در دوران هشت سال دفاع مقدس برخی عزیزان با مراجعه به من نسبت به اشعاری که می‌خواندم که عمدتا توسط استاد حبیب‌الله معلمی سروده می‌شد، نقد داشتند.

معتقد بودند اشعار فاقد مؤلفه‌های جدی هنری است آنها پیشنهاد می‌کردند به جای این اشعار ساده از اشعار شعرایی که از نظر قوت شعر در سطح بالا باشند بخوانم تا مثلاً فخامت و صناعات و بدایع شعر در خوانده‌هایم بیشتر نمایان شود. شاید از نظر اصول ادبی حرف آنها درست هم بود.

اما شاعر اشعار من حبیب الله معلمی یک کشاورز ساده‌ای در اهواز بود و زبان شعر او همچون رسم و پیشه‌اش یک زبان ساده و همه فهم و بدور از صناعات پیچیده ادبی داشت و این بیان با ذهن و دل مخاطبی که بعضا از دور افتاده‌ترین روستاها و از پایین‌ترین اقشار به جبهه آمده بود سخت نزدیک و آمیخته و قابل‌پذیرش بود و به سرعت مفهوم و منظور شاعر و خواننده به مخاطب القا می‌شد. این بیان برگرفته از ادبیات و گفتمان امام راحل عظیم‌الشانمان بود و امروز به هنگام تماشای فیلم رسوایی به این می‌اندیشیدم که چقدر زبان و بیان بکار گرفته شده در این فیلم به زبان ساده انقلاب و امام و دفاع مقدس نزدیک و پیام ارزشمند این فیلم و روش بیان آن چقدر خواستنی و دوست داشتنی است و به ادبیات و هنر انقلاب اسلامی مانوس می‌باشد.

3- وقتی که از سینما بیرون می‌آمدم حس عجیبی داشتم. فیلم رسوایی مرا به فکر وادار کرده بود. به فکر محاسبه نفس خویش افتاده بودم و پیش از آنکه به حسابم رسیدگی کنند. در این اندیشه بودم که آیا به کسی ظلم کرده‌ام؟ آیا ابروی کسی را به خطر انداخته‌ام؟ آیا پشت کسی حرف زده‌ام؟ آیا مرتکب گناه زشت تهمت شده‌ام؟ این دلشوره اما برایم ارزشمند بود چون مرا به حرکت و امید واداشت و مرا بیش از پیش مشتاق عاقبت بخیری می‌کرد. فیلم رسوایی اگر هیچ اثری نداشته باشد این‌که مخاطبی مثل من را متحول کرده و به استغفار و پشیمانی از گناه واداشته به هدف خود دست یافته است.

گاهی اوقات در خلال فیلم به تماشاچیان که از اقشار گوناگون بودند نگاه می‌کردم و اشک‌هایشان گویای این حس مشترک بین همه مخاطبان بود. باید ایجاد این نوع تحول یعنی سازنده و رو به جلو رسالت همه فیلمسازان و هنرمندان ما باشد.

4- مضمون اصلی فیلم بیان درد امروز ماست. ریختن آبروی برادران مؤمن و بی‌توجهی به حرمت اجتماعی اشخاص در سطوح مختلف از بداخلاقی‌هایی است که این روزها دامن بسیاری را گرفته است، قضاوتهای نابجا و عجولانه، تهمتهای زشت، سند سازیهایی بی‌مبنا و بی‌توجهی به این مسئله که گاهی یک تهمت کیان خانواده فردی را منهدم می‌کند، اینها مشکلات امروز جامعه ماست و با کمال تأثر در رفتار و گفتار برخی از صاحبان قدرت و مسئولیت شاهد آن هستیم.

این بلای بزرگ مخصوص به این روزهای ما نیست رسول گرامی اسلام نیز از این قبیل تهمتها در امان نبود و در این فیلم بخوبی شاهد زشتی این گناه بزرگ و زیبایی پرده‌پوشی و تقوا و استعانت از خدا و اخلاص بودیم.

فردا عازم سفر عتبات عالیات هستم. تنها کاری که از دستم برمی‌آید این است که برای تو و همه دست‌اندرکاران این اثر گرانمایه در جوار حرم نورانی امیرالمومنین و امام حسین (ع) و ابالفضل‌ العباس علیهم‌السلام و سایر مشاهد مشرفه دعاگو باشم و توفیق روز افزون شما را در این راه سخت و خطیر مسالت نمایم.

محمدصادق آهنگران


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین