سفرنامه اربعین:
نوبت او شده بود هر چه منتظر ماندم حرکتی نکرد، لبخند بر صورتش ماسیده بود، سر به زیر انداخته بود و کاری نمیکرد. گمان کردم ناراحت شده، با حرکات صورت دلیلش را پرسیدم سرش را بالا آورد و با اقتدار و هیبت چشم در چشمان من دوخت و گفت: لا، لا لعب. نمیخواست ...
کد خبر: ۱۰۰۹۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۸
کد خبر: ۱۰۰۹۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۸