ابراهیم خندید و گفت : ای بابا ،همیشه کاری کن که اگه خدا تو رو دید ،خوشش بیاد ؛ نه مردم !
                                کد خبر: ۷۴۵۱۳   تاریخ انتشار                    : ۱۳۹۵/۰۳/۰۴
                        
                            
            
            توپ مستقیم به صورت ابراهیم خورد. به طوری که ابراهیم لحظه ای روی زمین نشست. صورتش سرخ سرخ شده بود. خیلی عصبانی شده بوم. به سمت بچهها نگاه کردم. همه در حال فرار بودند تا از ما کتک نخورند. ابراهیم همینطور که نشسته بود...
                                کد خبر: ۷۴۴۷۱   تاریخ انتشار                    : ۱۳۹۵/۰۳/۰۵