خاطرات - صفحه 113

پایگاه اطلاع رسانی هیات‌ها و محافل مذهبی
خاطرات
خاطراتی خواندنی از همسر و فرزند شهید صیاد شیرازی؛

محبتش را اینگونه نشان می داد

یک روز جمعه صبح دیدم پایین شلوارش را تا کرده، زده بالا. پرسیدم حاج آقا چرا اینطور کردید؟ رفت طرف آشپزخانه. گفت« به خاطر خدا و برای کمک به شما» رفت توی آشپزخانه و وضو گرفت. آشپزخانه را مرتب کرد. ظرف ها را سرجایش چید. روی اجاق گاز را مرتب کرد،کف آشپزخانه را شست و در را باز کرد، آشپزخانه مثل دسته گل شده بود.
کد خبر: ۲۵۶۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۲۱

شهادت را از قنوت هایش گرفت

سید جواد پاکدل: همیشه در قنوت نمازهایش از خدا شهادت می خواست. به من می گفت : دیگر صبرم تمام شده است . نمی دانم بالاخره در شهادت به رویم باز می شود یا نه؟
کد خبر: ۲۵۶۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۲۲

  • پربازدید ها
  • تازه ها