عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۲۵۶۶۵
تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۶:۳۲
خاطراتی خواندنی از همسر و فرزند شهید صیاد شیرازی؛
یک روز جمعه صبح دیدم پایین شلوارش را تا کرده، زده بالا. پرسیدم حاج آقا چرا اینطور کردید؟ رفت طرف آشپزخانه. گفت« به خاطر خدا و برای کمک به شما» رفت توی آشپزخانه و وضو گرفت. آشپزخانه را مرتب کرد. ظرف ها را سرجایش چید. روی اجاق گاز را مرتب کرد،کف آشپزخانه را شست و در را باز کرد، آشپزخانه مثل دسته گل شده بود.

عقیق:

محبتش را اینگونه به من نشان می داد

همسر شهید سپهبد علی صیاد شیرازی: زندگی با علی زندگی راحتی نبود سخت بود، ولی به سختیش می ارزید. خیلی وقت نمی کرد که در خانه درکنار من و بچه هایش باشد، اما وجودش، مهربانیش، ایمانش و قدرشناسیش.به ما آرامش می داد.

یک روز جمعه صبح دیدم پایین شلوارش را تا کرده، زده بالا. پرسیدم حاج آقا چرا اینطور کردید؟ رفت طرف آشپزخانه. گفت« به خاطر خدا و برای کمک به شما» رفت توی آشپزخانه و وضو گرفت. آشپزخانه را مرتب کرد. ظرف ها را سرجایش چید. روی اجاق گاز را مرتب کرد،کف آشپزخانه را شست و در را باز کرد، آشپزخانه مثل دسته گل شده بود.

وقتی کار اشتباهی می کردم

مریم صیاد شیرازی: من که فرزندش بودم یک بار عصبانیتش را ندیدم. همیشه مسائل کاریش را همان جا سر کار می گذاشت و سرحال و با لبخند به خانه می آمد.

وقتی کار اشتباهی می کردم، صدایم می کرد و به اتاقش می برد. می نشستیم و بابا سوره والعصر را می خواند و بعد تذکر می داد. بیشتر هم به خاطر مامان به ما تذکرمی داد. خیلی روی احترام گذاشتن به مادرمان حساس بود.

شبی که دست من و بهروز را در دست هم قرار داد گفت« همیشه از هم گذشت کنید. به خاطر مسائل کوچک و بزرگ، به خاطر مسائل مالی و چیزهای بی اهمیت زندگی تان را خراب نکنید. همیشه خدا را در نظر داشته باشید و نگذارید این مسائل شما را را از هدف اصلی تان دور کند.»


منبع:فرهنگ


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین