خاطرات شهدا

پایگاه اطلاع رسانی هیات‌ها و محافل مذهبی
خاطرات شهدا
خاطرات شهدا|

روایتی دردناک و شنیدنی از رزمنده‌ای که «زنده زنده» سوخت اما «آخ» نگفت

گونی سنگرها را برمی‌داشتیم و از همان دو سه متری، می‌پاشیدیم روی آتش جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می‌سوخت، اصلاً ضجه و ناله نمی‌زد.
کد خبر: ۱۲۲۵۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۲۵

خاطرات شهدا:

شکنجه‌‌گر بعثی که شهید مدافع حرم شد+ فیلم

مادر می‌پرسید آیا سیدی در بین اسرا هست که تو او را شکنجه کرده باشی؟ دیشب حضرت زینب (س) را در خواب دیدم که می‌گفت چرا فرزندت اذیت می‌کند؟
کد خبر: ۱۲۰۵۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۴

  • پربازدید ها
  • تازه ها