خاطرات شهدا|
گونی سنگرها را برمیداشتیم و از همان دو سه متری، میپاشیدیم روی آتش جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت میسوخت، اصلاً ضجه و ناله نمیزد.
کد خبر: ۱۲۲۵۰۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۲۵
خاطرات شهدا:
مادر میپرسید آیا سیدی در بین اسرا هست که تو او را شکنجه کرده باشی؟ دیشب حضرت زینب (س) را در خواب دیدم که میگفت چرا فرزندت اذیت میکند؟
کد خبر: ۱۲۰۵۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۴