میثم، میثم خرمافروش، آن عاشقی که برای نوشتن عشقاش با خون، لحظهشماری میکرد، یک تنه، تنها، با عمامهای از جنس لیف خرما و سری که به خدا سپرده بود در برابر پسر ابن مرجانه ایستاد، بیآنکه واهمهای از جان سپردن در راه حقیقت داشته باشد.
کد خبر: ۱۳۰۲۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۹
شیخ حسین انصاریان مطرح کرد:
حجتالاسلام انصاریان گفت: روزی امیرالمومنین(ع) به میثم تمار گفت بیا با هم قدمی بزنیم. با هم کنار نخلی رفتند و حضرت به میثم گفت: به جرم باور کردن علی(ع)، تو را از همین نخل دار میزنند.
کد خبر: ۱۲۸۴۶۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۹