عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

برچسب ها - خاطره
در منزل رو به سوی حرم نذر کردم و با گریه به ایشان گفتم: "ای آقایی که من شما را نمی‌شناسم اما می‌گویند به همه کمک می‌کنید، من تنها یک پسر دارم که تمامی پزشکان از وی قطع امید کرده‌اند. از شما می‌خواهم درمانش کنید تا از دستش ندهم. تنها امیدم به شماست کمکم کنید".
کد خبر: ۳۶۶۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۹

برادرمان اصرار کرد که «نه، اشتباه می‌کنی. من اذان گفتم». مأمور بعثی گفت: «خفه شو! بنشین فلان فلان شده! او اذان گفت، نه تو».
کد خبر: ۳۶۵۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۵

گفتم: من اگر بر این کتاب شرح بنویسم و با استفاده از قرآن و روایات، معارف اسلام را بیان کنم، این شرح در تمام دنیا کنار آن متن قرار خواهد گرفت.
کد خبر: ۳۶۴۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۲

همسرم چون روحانی‌زاده بودند، زندگی طلبگی و روحانی را پذیرفته بودند و می‌دانستند که یک طلبه‌ روحانی چگونه زندگی می‌کند.
کد خبر: ۳۶۳۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۱

پیر زنی در قم با نخ‏ ریسی خود، خمس و سهم امامش را نزد آیت‏ اللَّه حجّت می‏ آورد، وقتی می‏خواست از اتاق بیرون رود عقب عقب می‏رفت و خیره خیره به آقا نگاه می‏کرد، آقا دلیلش را پرسید؟
کد خبر: ۳۶۳۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۲

این روزها که به قول شهید نور علی شوشتری مواظبیم نام‌مان گم نشود و القاب دست‌سازی که دیگران چاهش را برایمان کنده‌اند از پس و پیش اسم‌مان جا نیافتد یادمان نرود که بودند افرادی که به یک الاحقر و العبد بسنده می‌کردند.
کد خبر: ۳۶۳۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۱

شب هاى جمعه - ياد شهداء
انروز ابراهيم بسيار خونسرد چايى ها ريخت امّا جاى همتون خالى .... يه مرتبه دور سفره خالى شد بچه ها همه به طرف كلمن اب يخ هجوم اوردن ، فكر ميكنين براچى ؟
کد خبر: ۳۶۰۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۸

«یک روز آفتابی با خاطرات بارانی» و 40خاطره از همسران شهید
روی سینه‌اش یک مهر گذاشته بود و مشغول خواندن نماز شب بود. اسمش را پرسیدم. گفت: صاحب الزمان دوست هستم. او می‌گفت: صدام کافر است، من عاشق امام خمینی (ره) هستم و با نیروهای سپاه پاسداران همکاری می‌کنم.
کد خبر: ۳۵۸۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۸

موقع خريد جهيزيه، مادرم ميخواست سنگ تمام بگذارد. فهرست عريض و طويلي تهيه كرده بود و هـر روز چنـد قلـم بـه آن اضافه ميكرد.
کد خبر: ۳۵۷۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۴

حضرت آیت‌الله‌ شبیری زنجانی در سلسله خاطرات خود با نقل خاطره ‌ای از دو مجتهد تراز اول شیعه، سبک زندگی متفاوت این دو عالم برجسته را تشریح نمودند.
کد خبر: ۳۵۷۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۴

خاطرات فرمانده سابق نیروی زمینی سپاه
حاج داود، اول جلسات به فرماندهان محورها می‌گفت مواظب باشید پیژامه تقوا بپوشید که اگر روزی لُنگ مسئولیت را برداشتند، رسوایی به بار نیاورد.
کد خبر: ۳۵۵۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۲

بیرون از سنگر را نگاه می کردم، ناگهان چیزی در میان باران توجهم جلب کرد، دقت که کردم دیدم یک نفر در حال نماز خواندن است! زیر باران؟!با دقت بیشتری که نگاه کردم از تعجب دهانم باز ماند.
کد خبر: ۳۵۴۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۳۰

خاطرات حج؛
يكي از مديران موفق كاروان حج در استان اردبيل نخستين ديدار زائر با خانه كعبه را جزو بهترين خاطرات خود دانست كه هر ساله آن را آرزو مي‌كند.
کد خبر: ۳۵۳۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۳۰

خداي سبحان مي ‏فرمايد: به ياد من باشيد تا من هم به ياد شما باشم؛ شما نيز به ياد خدا باش تا خدا به يادت باشد.
کد خبر: ۳۴۷۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۴

بعد مهدی را محكم بوسيد. چند دقيقه ای می شد كه رفته بود. ولی هنوز ماشـين راه نيفتـاده بـود.
کد خبر: ۳۴۵۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۹

وقتی بنی‌صدر فرمانده بود، کار مشکل‌تر بود. افرادی بودند که دل صافی نداشتند و ناسازگاری و اذیت می‌کردند؛ حرف می‌زدند، اما کار نمی‌کردند؛ اما او توانست همان‌ها را هم جذب کند.
کد خبر: ۳۴۴۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۸

شبهاى جمعه - ياد شهداء
وقتى بدن مطهرش رو از منطقه آوردن رفتيم معراج ديديم بدن كاملاً متلاشى شده ، برگشتيم منزل شهيد ، تا مادرش رو مجاب كنيم نياد معراج شهداء ولى ايشون راضى نشدند ، دل تو دل ما نبود مي گفتيم اگه بدن يه دونه پسرش رو با اين وضع ببينه چه حالى ميشه ؟
کد خبر: ۳۴۴۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۷

يكي از خاطرات شيرين و جذاب حجت الاسلام و المسلمين محسن قرائتي كه در سايت وي منتشر شده را با هم مرور مي كنيم:
کد خبر: ۳۲۷۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۲۳

حکایت مسلمان شدن راننده کامیون آسوری
آیت الله جاودان در جلسه روز هفتم ماه رمضان حکایاتی بیان کرده از جمله حکایت کمک کردن و خدمت به یک زائر توسط راننده کامیون آسوری سبب شفاعت امام زمان(عج)از او شد و امام(عج) به او فرمود: من باید از تو شفاعت کنم تو باید مسلمان شوی.
کد خبر: ۳۲۵۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۸

ماجرای مناظره علامه عسگری با "بن باز" مفتی اعظم عربستان /
فرزند علامه عسگری با بیان ماجرای مناظره علامه عسگری با "بن باز" مفتی اعظم عربستان گفت: پدر تمام زمان خود را برای حل مشکلات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مردم می‌گذراندند و می‌گفتند من از زمانی که وارد کارهای فرهنگی و سیاسی شده‌ام بر روی پیشانی خود نوشتم وقف اهل بیت(ع).
کد خبر: ۳۲۳۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۶