حکایت یک امامزاده رها شده در گیلان
توده پشه و حشرات مرده روی بخشهای مختلف فرش نمازخانه پخش بود، مطلقا کسی مراقب و متولی نبود، لامپها روشن و ساعتهای دیواری از کار افتاده و توی تاقچه، هم سطل زباله بود هم مجلد ادعیه و قرآن.
عقیق: "محمد
. م" در تابناک نوشت: اواخر خرداد گذشته، طی سفری به گیلان و مشخصا به قصد
دیدن زیباییهای ماسوله، برای ادای فریضه نماز و استراحتی کوتاه در جوار
امامزاده «عبدالله بن موسی» توقف کردیم. گذشته از آن که در طول عمرم سرویس
بهداشتی آلوده و چندشآورتر از آن چه آنجا بود ندیده بودم، صحن امامزاده
نیز بسیار کثیف و نامرتب بود.
توده پشه و حشرات مرده روی بخشهای مختلف فرش نمازخانه پخش بود، مطلقا کسی
مراقب و متولی نبود، لامپها روشن و ساعتهای دیواری از کار افتاده و توی
تاقچه، هم سطل زباله بود هم مجلد ادعیه و قرآن.
با این همه، کاشیکاری و آینهکاری از قلم نیفتاده
بود! این واقعا مایه تأسف و تأثر است. واضح است که این همه بیمبالاتی و
رها کردن یک مکان مقدس به حال خود، ربطی به بودجه ندارد؛ کمی غیرت و
مسئولیتپذیری میخواهد.