عقیق: از آن روزی که خداوند و خاندان اهل بیت(ع) به او نظر کردند و قدم در وادی عشق و عاشقی گذاشت، بیشتر از پنجاه سال می گذرد. پنجاه سالی که به او عزت و آبرو بخشید و نام این مداح و شاعر بنام اهل بیت(ع) را در زمره پیرغلامان خاندان عصمت و طهارت قرار داد اما این موضوع هیچ گاه باعث نشد که حاج مهدی آصفی خودش را برتر از دیگران دانسته و در این دستگاه به کسی فخر بفروشد. چه بساکه این پیرغلام اهل بیت به رغم نیم قرن ستایشگری، هنوز هم از آنچه برای امام حسین(ع) در طبق اخلاص گذاشته، راضی نیست و اعتقاد دارد که هرآنچه در این راه خرج کند، باز هم حقی بر گردن دارد. پای صحبت این پیرغلام که آرزویی جز عاقبت به خیری ندارد، می نشینیم تا برخی ناگفته ها را باهم مرور کنیم.
*حاج آقا آصفی! چه شد که به این وادی کشیده شدید و این همه سال است به ستایشگری و مداحی پرداختید؟
ورود به این عرصه مثل خیلی از چیزهای دیگر به دلخواه خود و یا به ذوق پدر و مادرها نیست و این خود ائمه معصومین هستند که خدمتگزاران و نوکرانشان انتخاب می کنند. این موضوع را همه آن هایی که دستی در دستگاه اهل بیت دارند به خوبی می دانند و از زبان بزرگان نیز شنیده اند. حاج ماشاله خان جلیلوند که از بزرگان عرصه مداحی هستند، در بستر بیماری و حالت احتضار خطاب به حاج اسماعیل شیرازی از وعاظ معروف گفتند:" آقای شیرازی فقط برایتان می گویم که سیدالشهدا(ع) نوکرانشان را خودشان انتخاب می کنند." باتوجه به چنین مسئولیت سنگینی و به قول حاج سیدمصطفی هاشمی دانا که مدت ها مدیریت جامعه مداحان را برعهده داشتند، آن ها(ائمه) اربابی که ما می خواهیم هستند حالا خدا کند ما نیز خادم و نوکری که آن ها می خواهند باشیم.
*این انتخاب از جانب خداوند و ائمه چطور صورت می گیرد و آن فردی که برای نوکری در دستگاه اباعبدالله(ع)انتخاب می شود، چه بایدها و نبایدهایی دارد؟
پاسخ به این سوال آسان نیست. این یک موهبت و عنایت الهی است. در پاسخ به این سوال که بگوییم چه شده و چه اتفاقی افتاده، شاید نتوان به بطور واضح توضیح داد اما باید بدانیم که این فقط و فقط یک موهبت الهی است. موهبتی مثل سیادت که نمی توان علت آن را توضیح داد و هیچ کس نمی تواند سید بودن را برای خودش بخرد، بلکه این عنایت فقط مختص به سادات است و مردم هم چه بدانند و چه ندانند، سر سفره سادات هستند که همین نیز یک موهبت الهی است. اما در مورد باید و نبایدها نیز موضوع کاملا مشخص است و کسی که در دستگاه اهل بیت خدمت می کند باید به یکسری اصول پایبند باشد. پایبندی به این اصول یعنی اینکه طبق فرمایش امام صادق(ع) فقط باید جوری باشیم که باعث سربلندی خاندان عصمت و طهارت باشیم، زیرا همه دنیا، شیعیان را به عنوان پیرو این خاندان می شناسند و هر رفتاری از شیعیان را به این بزرگواران نسبت می دهند، بنابراین باید درست رفتار کنیم تا خطاهایمان را به اسم شیعه و خاندان اهل بیت(ع) ننویسند.
*حاج آقا آصفی! طی پنجاه سال ستایشگری در دستگاه اهل بیت(ع)، چه چیزی از امام حسین(ع) دیده اید؟
همین که ما را انتخاب کردند، خودش یک موهبت و همان چیزی است که ایشان به ما داده اند. می گفتند سرهنگی از خادم و غلام خود بسیار گلایه داشت اما وقتی برای او خبر آوردند که آن نوکر درحال کتک خوردن است، بلافاصله لباس سرهنگیش را پوشید تا برای دفاع از او برود. به آن سرهنگ پرسیدند شما که از غلامتان خیلی گلایه داشتید. سرهنگ پاسخ داد درست است که گلایه دارم اما او به من وابستگی دارد و خدمتکار خانه ام است، پس نمی توانم نسبت به او حساس نباشم. این موضوع به نوعی حکایت ما و ارباب است و هرچقدر هم که بد باشیم بازهم موردعنایت ایشان هستیم، بنابراین باید شاکر نعمت حضرت حق و ائمه طاهرین باشیم که در این دنیای بزرگ، توانسته ایم در خدمت مکتب تشیع و نظر لطف خاندان اهل بیت(ع) باشیم.
*به نظر خودتان طی سال ها نوکری در آستان مقدس اهل بیت(ع) توانستید آنطور که می خواهید برای امام حسین(ع) کار کنید؟
هرگز. اگر هم کسی چنین ادعایی داشته باشد، شاید خلاف گفته باشد. کار، کار بسیار حساسی است و وقتی کسی همچون میثم تمار به عنوان مداح خاندان عصمت و طهارت وجود دارد، دیگر حساب بقیه پاک است. منتها با تمام این شرایط، کار کردن برای امام حسین(ع) هم درصد دارد و به هرحال برخی ها در حد بالا و در اوج نوکری و خدمت هستند و برخی ها صرفا در این دستگاه حضور دارند و بس.
* در صحبت هایتان از یکسری بزرگان نام بردید، می خواهیم خاطره یا حکایتی از این اساتید و بزرگان برایمان بگویید.
مرحوم حاج ماشاله خان جلیلوند که از ایشان یاد کردم کارمند وزارت امور خارجه بود و بنابر شهرت تا سن بالا روی منبر ننشست اما همیشه در هنگام خواندن، ادب حضوری را رعایت می کرد. چه بساکه مرحوم حاج علامه مداح نیز در کتاب خاطراتشان از ایشان یاد کرده اند. کتابی که توصیه می کنم کسانی که قصد ورود به این عرصه را دارند، حتما آن را بخوانند، زیرا هم برای خودشان مفید است و هم برای مخاطبانشان. مرحوم علامه در بخشی از کتاب خود که شامل خاطرات شصت سال نوکری است، در مورد حاج ماشاله خان جلیلوند نوشته اند:" روزی در خیابان اکباتان به یکی از حسینیه های هفت دری رفته و آنجا صدای حاج ماشاله خان را شنیدم. وارد شدم و دیدم که ایشان تکیه بر عصا ایستاده و می خوانند اما هیچ کس در آن حسینیه نیست. گفتم حاج آقا اینجا که کسی نیست اما شما بازهم درحالت ایستاده می خوانید که حاج ماشاله جواب دادند، آقای علامه شما می خواهید بگویید که یعنی حضرت زهرا(س) اینجا حضور ندارند؟" این خاطره به خوبی نشان می دهند که حاج ماشاله تا چه حد ادب حضوری را رعایت می کردند و آنقدر به این موضوع توجه داشتند که وقتی وارد مجلس می شدند، گویی به حرم امام حسین(ع) رفته اند.
*مگر حاج ماشاله جلیلوند به کجا رسیده بود که بدون تکیه به چشم سر، این را در ضمیر خودش می دید؟ اصلا قدیمی ها چه کار کردند که اینچنین ماندگار شدند؟
سرانجام تمام این چشم و دل باز شدن ها به بندگی برمی گردد.
بندگی کن تا که سلطانت کند
تن رها کن تا همه جانت کند
خوی حیوانی سزاوار تو نیست
ترک این خو کن که انسانت کند
حدیث قدسی هست که خدا می فرمایند:" من مطیع کسی هستم که از من اطاعات کند." مثل همین فرمایش را حضرت امیرالمومنین دارند و می فرمایند:" من امام کسی هستم که اطاعت مرا می کند." همچنین در حدیث قدسی دیگری می فرمایند:" بنده ای که گناه نکند، من خودم معلم او می شوم و هیچ نیازی به هیچ معلم دیگری نیست. بنده گناه نکند، من خودم راهنماییش می کنم و اصلا می گویم که از کجا برود و کجا نرود." بنابراین وقتی انسان به چنین جایی می رسد، تنها دلیلش بندگی کامل است. همانطور که خودتان هم گفتید این مطالب با چشم سر دیدنی نیست و باید با چشم دل دید. امیرالمومنین(ع) فرمودند:" خدایی که نبینم را عبادت نمی کنم." اما آیا این دیدن با چشم سر است یا باید با چشم دل آن را دید؟ به واقع بزرگان گناه نمی کنند و خداوند هم راه را برایشان باز می کند.
*حاج آقا مهدی آصفی بعد از تمام این سال هایی که در دستگاه امام حسین خدمت کردند، اگر بخواهند صحبت ماندگار یا توصیه ای و حکایتی بگویند، آن چیست؟
ممکن است خود من آن استعداد و لیاقت دیدن را نداشته باشم اما تمام کسانی که به مدارج بالا و والا رسیدند از این کانال رسیدند. در احوالات مرحوم آیت الله قاضی آمده که ایشان می گویند:" تمام عوالم بالا را به من نشان دادند؛ همه عالم دست سیدالشهدا(ع) است و راه ورودش هم آقا قمر بنی هاشم است." بنابراین باید بدانیم که هرچه داریم از سیدالشهدا(ع) داریم. البته منظور فقط مداحان نیستند و همه آن هایی که با سیدالشهدا(ع) درارتباط هستند، از این نعمت بهره مندند. همانطور که حضرت امام فرمودند هرچه داریم از محرم و صفر است، ما نیز هرچه داریم از سیدالشهدا(ع) است. بطورمثال ببینید امروز در دنیا چه خبر است و نسبت به ایران چه دشمنی هایی صورت می گیرد اما تمام نقشه های دشمنان با آمدن یک محرم، نقش برآب می شود؛ بنابراین همیشه مدیون ایشان هستیم. همین ایام اربعین را ببینید جه غوغایی می شود و مردم چطور سواره و پیاده، خودشان را به حرم سیدالشهدا(ع) می رسانند، به واقع همه آن ها می دانند که هرچه دارند از سیدالشهدا(ع) است و برای ارتباط و ارادت بیشتر به ایشان چنین راهی را برمی گزینند. ارادت شیعیان به امام حسین(ع) یک جور دیگری است و ایرادی هم ندارد. روزی به امام صادق(ع) گفتند آقا ما همه شما را دوست داریم اما حساسیت خاصی نسبت به جدتان امام حسین(ع) داریم که امام صادق در پاسخ فرمودند:" خود ما هم نسبت به جدمان این حساسیت را داریم."
*اگر قرار باشد بعد از این همه سال نوکری درخواستی از سیدالشهدا داشته باشید، آن درخواست چیست؟
انسان همیشه محتاج است اما اگر خصوصی و برای خودم باشد، عاقبت به خیری می خواهم. عاقبت به خیری یعنی اینکه این دورکعت نمازی که می خوانم را بتوانم به آن دنیا انتقال بدهم. خیلی ها بوده اند که مورد غبطه مردم بوده اند و به عنوان چهره های شاخص شناخته می شدند اما عاقبت به خیر نشدند و نتوانستند این دورکعت نماز را به آن طرف انتقال دهند اما خیلی ها هم مطرود بودند و حتی مردم جواب سلامشان را هم به اکراه می دادند اما فعل و انفعالاتی صورت گرفت و این افراد عاقبت به خیر شدند.
گوی سبقت را ربود از عاشقان با بردباری
آنکه راه عشق را پیمود با پای شکسته
بازهم حدیث قدسی داریم که خداوند به حضرت موسی خطاب می کند:" موسی گناهکاران را بشارت بده، ثوابکاران را هم بترسان." این حدیث را حضرت امیر در نهج البلاغه باز می کنند و می گویند که اگر کار خوبی کردی مغرور نباش. دو مطلب است که انسان را با مغز به زمین می زند، اولی غرور و دومی یاس و ناامیدی از پروردگار؛ بنابراین خوف و رجا از شرایط بندگی است و فرد، نه باید مغرور شود و نه مایوس. خیلی ها از غرور به جهنم می روند مثل کسانی که مدام می گویند من کربلا رفته ام، مکه رفته ام، هیات درست کرده ام و ... که این بسیار بد است و انسان نباید به این امور مغرور شود، بلکه باید تمام کارهای خوبش را نادیده بگیرد و بداند که خداوند اگر فقط یک شرط قبولی را بپذیرد، حتی کمش هم زیاد است.
*تا حالا شده پیش خود و در خلوت خودتان بگویید ای کاش شغل و حرفه دیگری را انتخاب می کردم؟
من یک نسخه کلی به شما بدهم. عزیزانی که می خواهند وارد عرصه مداحی شوند، اگر به صداقت وارد شوند، آن ها(ائمه اطهار) دنیا و آخرتشان را آباد می کنند. محال است کسی با صداقت وارد شود و چنین افکاری به سرش بزند.
*شاید برخی ها فکر کنند که این صحبت هایتان کمی شعارگونه است.
من به این حقیقت رسیدم و اصلا شعار معنایی ندارد. کافی است یکی از سرشناس ترین افراد تهران از لحاظ موقعیت مالی را بیاورید تا با او به مجلسی که خودش می خواهد برویم، مطمئن باشید مردم کمتر از اویی که تمام مدارج ثروت و مکنت و مقامات را داراست، به بنده احترام نمی گذارند که این نیز به برکت خود اهل بیت(ع) است. مردم برای این ساحت مقدس ارزش قائلند و ما باید قدر خودمان را بدانیم.
*یک ستایشگر چه قدر به حرف هایی که می زند باید عمل کند؟ آیا به صرف اینکه نقل روایت کند و مدح بگوید، کافی است؟
قطعا عمل به آنچه می گوییم از هرچیز دیگری مهم تر است. تجربه نشان داده آقایانی که اهل موعظه، بحث و خطابت هستند و یا مداحی می کنند، وقتی خودشان هم عمل کرده اند، نتیجه کارشان بیشتر بوده است.
* تا به امروز کدامیک از مجلس هایتان خیلی به دلتان نشسته است.
یکی از افتخاراتم خواندن در جلسات صنفی است. دو تا از جلسات قدیمی من، جلسات صنف بزاز و خیاط هستند و 50 سال است که در این جلسات با 138 سال قدمت، می خوانم. آن اوایل اینطور نبود که بشود منبر رفت بلکه پای ستون می خواندیم که این موضوع واقعا به دل آدم می نشست.
* حاج آقا! سال های سال در ثنای تک تک اهل بیت(ع) خوانده اید اما می خواهیم بدانیم بند دل شما و دخیل شما در آستان مقدس کدامیک از اهل بیت(ع) است؟
ساحت مقدس حضرت زهرا(س) موقعیتی است که ائمه معصومین(ع) همگی به آن توجه دارند و بااستناد به فرمایش معصوم که می گویند:" ما حجت خدا بر مردم هستیم و حضرت زهرا(س) حجت خدا برماست" می توان دریافت که خود ائمه نیز نسبت به ساحت مقدس مادرشان توجه دارند. همچنین بنابر اخبار وارده، در قیامت نیز پیامبر(ص) با آن همه عظمت می فرمایند:" دخترم حضرت زهرا(س) باید بیاید و امر شفاعت را به اتمام برساند." چه بسا که بنده هم متوسل به همین خانه هستم.