۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۲ : ۱۵
* آيه
اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ وَ الَّذينَ کَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَي الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ
* ترجمه
خداوند دوست و سرپرست مؤمنان است، آنها را از تاریكى ها(ى گوناگون) بیرون و به سوى نور مى برد. لكن سرپرستان كفّار، طاغوت ها هستند كه آنان را از نور به تاریكى ها سوق مى دهند، آنها اهل آتشند و همانان همواره در آن خواهند بود.
* نکته ها
در آیه قبل خواندیم كه او مالك همه چیز است؛ «له ما فى السموات و...» و در این آیه مى خوانیم: نسبت او به مؤمنان، نسبت خاصّ و ولایى است. «ولىّ الذین آمنوا»
- گوشه اى از سیماى كسانى كه ولایت خدا را پذیرفته اند
* آنكه ولایت خدا را پذیرفت، كارهایش رنگ خدایى پیدا مى كند. «صبغة اللّه» [بقره، 138]
* براى خود رهبرى الهى بر مى گزیند. «ان اللّه قد بعث لكم طالوت ملكاً» [بقره، 247]
* راهش روشن، آینده اش معلوم و به كارهایش دلگرم است. «یهدیم ربّهم بایمانهم» [یونس، 9]، «انّا الیه راجعون» [بقره، 156] ، «لانضیع اجر المحسنین» [یوسف، 56]
* در جنگ ها و سختى ها به یارى خدا چشم دوخته و از قدرت هاى غیر خدایى نمى هراسد. «فزادهم ایماناً» [بقره، 173]
* از مرگ نمى ترسد و كشته شدن در تحت ولایت الهى راسعادت مى داند. امام حسین علیه السلام فرمود: «انّى لا ارى الموت الاّ السعادة». [بحار، ج44، ص192]
* تنهایى در زندگى براى او تلخ و ناگوار نیست، چون مى داند او زیر نظر خداوند است. «ان اللّه معنا» [توبه، 40]
* از انفاق و خرج كردن مال نگران نیست، چون مال خود را به ولى خود مى سپارد. «یقرض اللّه قرضاً حسناً» [بقره، 245]
* تبلیغات منفى در او بى اثر است، چون دل به وعده هاى حتمى الهى داده است: «والعاقبة للمتّقین» [اعراف، 128]
* غیر از خدا همه چیز در نظر او كوچك است. امام على علیه السلام فرمود: «عظم الخالق فى أنفسهم فصغر مادونه فى أعینهم...». [نهج البلاغه، خ 193]
* از قوانین و دستورات متعدّد متحیّر نمى شود، چون او تنها قانون خدا را پذیرفته و فقط به آن مى اندیشد. و اگر صدها راه درآمد برایش باز شود تنها با معیار الهى آن راهى را انتخاب مى كند كه خداوند معیّن كرده است. «ومن لم یحكم بماانزلاللّه» [مائده، 44 و 45]
* پيام ها
1- مؤمنان، یك سرپرست دارند كه خداست و كافران سرپرستان متعدّد دارند كه طاغوت ها باشند و پذیرش یك سرپرست آسان تر است. [*] درباره مؤمنان مى فرماید: «اللّه ولىّ» امّا درباره ى كفّار مى فرماید: «اولیائهم الطاغوت»
2- آیه قبل فرمود: «قد تبیّن الرّشد من الغى» این آیه نمونه اى از رشد و غىّ را بیان مى كند كه ولایت خداوند، رشد و ولایت طاغوت انحراف است. «اللّه ولىّ... اولیائهم الطاغوت»
3- راه حقّ یكى است، ولى راه هاى انحرافى متعدّد. قرآن درباره راه حقّ كلمه ى نور را به كار مى برد، ولى از راه هاى انحرافى و كج، به ظلمات و تاریكى ها تعبیر مى كند. «النور، الظلمات»
4- راه حقّ، نور است و در نور امكان حركت، رشد، امید و آرامش وجود دارد. «النور»
5 - مؤمن در بن بست قرار نمى گیرد. «یخرجهم من الظلمات»
6- طاغوت ها در فضاى كفر و شرك قدرت مانور دارند. «الذین كفروا اولیائهم الطاغوت»
7- هر كس تحت ولایت خداوند قرار نگیرد، خواه ناخواه طاغوت ها بر او ولایت مى یابند. «اللّه ولىّ... اولیائهم الطاغوت»
8 - هر ولایتى غیر از ولایت الهى، ولایت طاغوتى است. «اللّه ولىّ... اولیائهم الطاغوت»
9- توجّه به عاقبت طاغوت پذیرى، انسان را به حقّ پذیرى سوق مى دهد. «اولئك اصحاب النّار»
*) یوسف علیه السلام نیز در دعوت كفّار به همین معنا استدلال كرد: «ءأربابٌ
متفرّقون خیرٌ أم اللّه الواحد القهّار/ آیا صاحبان متعدّد و پراكنده
بهترند یا خداى یگانه و قدرتمند؟! یوسف، 39