۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۵ : ۱۰
به عنوان نمونه ما شاهد اینگونه رفتارها در عصر قاجار یعنی در اواخر قرن 14 و در قرن15 ه.ق از سوی حاکمان قاجار و نواندیشان این عصر و نیز رژیم شاهنشاهی پهلوی هستیم. این در حالی بود که عمده آنها خود را از محبان و تابعان اهلبیت(ع) معرفی میکردند، اما اندک بهرهای از شجاعت این انوار مقدس الهی نداشتند. شبهروشنفکران عصر قاجار که خود را از قافله علمی دنیا عقب میدیدند، با نوعی احساس حقارت آنچنان به سوی غرب و تمدن پوشالی غرب روی آوردند که عامل تمام بدبختیهای جامعه را در گرایش به آموزههای دینی معرفی کردند و همراستا با فلاسفه غرب دین را افیون ملتها معرفی کردند؛ لذا از آن زمان مکتب سکولار به سرعت بین اندیشمندان و بعد حکام جامعه ریشه دواند و در اعصار بعدی در قالب قانون «کشف حجاب» از سوی رضاشاه نمود یافت. این تزلزل تا حدی بود که بر اساس استنادات تاریخی شاهد بخشیدن بسیاری از امتیازات دستاوردها و حتی شهرهای کشور به بیگانگان هستیم.
این در حالی است که خداوند یکی از ویژگیهای مهم مؤمنین را عدم دوستی و مودت در قبال دشمنان معرفی میکند و میفرماید: «لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُم ...؛ هیچ قومى را نمىیابى که به خدا و قیامت مؤمن باشند و (در همان حال) با کسى که در برابر خدا و رسولش موضع گرفته است، مهرورزى کنند، حتّى اگر پدران یا پسران یا برادران یا خویشانشان باشند...»
همچنین خداوند یکی از ویژگیهای برتر قوم برگزیده خود را عزت و سرافرازی در قبال کافران و تواضع در قبال مؤمنان معرفی میکند و میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ؛ ای گروهی که ایمان آوردهاید، هر که از شما از دین خود مُرتَد شود به زودی خدا قومی را که بسیار دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند و نسبت به مؤمنان سرافکنده و فروتن و به کافران سرافراز و مقتدرند (به نصرت اسلام) برانگیزد که در راه خدا جهاد کنند و (در راه دین) از نکوهش و ملامت احدی باک ندارند. این است فضل خدا، به هر که خواهد عطا کند و خدا را رحمت وسیع بیمنتهاست و (به احوال همه) دانا است.»
امام رضا(ع) در یک روایت قابل توجه به معرفی تبعات دوستی با دشمنان پرداختند و فرمودند: «فتنه بعضی از کسانی که ادعای محبت ما را دارند بر شیعیان ما از فتنه دجال سختتر است. راوی پرسید چرا؟ فرمود: چون با دشمنان ما دوستی و با دوستان ما دشمنی میکنند. این کار باعث خلط حق و باطل شده و امر را بر ما مشتبه میکند تا جایی که مؤمن از منافق تشخیص داده نمیشود.» (صفاتالشیعه،ص8؛ وسایلالشیعه،ج16، ص179)
به نظر میرسد این روایت گویای بخشی از تاریخ سدههای معاصر ایران است؛ زیرا همان طور که اشاره شد، روشنفکران با لباس دیانت و شعار پیشرفت دین را عامل بازدارنده رشد جامعه معرفی کردند و در حد عبادات فردی تقلیل دادند و اینگونه بود که سکولاریسم در جامعه ایران رسوخ کرد و تاکنون این تفکر در برخی ردههای میانی جامعه وجود دارد به گونهای که به راحتی نمیتوان مرز نفاق و ایمان را تشخیص داد.
متن روایت: عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْخَزَّازِ قَالَ: سَمِعْتُ الرِّضَا ع یَقُولُ: ُ إِنَّ مِمَّنْ یَتَّخِذ [یَنْتَحِل] مَوَدَّتَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ فِتْنَةً [لَعْنَة] عَلَى شِیعَتِنَا مِنَ الدَّجَّالِ؛ فَقُلْتُ: بِمَا ذَا؟ قَالَ: بِمُوَالاةِ أَعْدَائِنَا وَ مُعَادَاةِ أَوْلِیَائِنَا، إِنَّهُ إِذَا کَانَ کَذَلِکَ اخْتَلَطَ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ وَ اشْتَبَهَ الْأَمْرُ فَلَمْ یُعْرَفْ مُؤْمِنٌ مِنْ مُنَافِقٍ.