۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۰ : ۱۱
یازدهم ذیالقعده مصادف است با ولادت "عالم آل محمد" و شاه کرم ایران زمین" شمسالشموس" امام رضا (ع)؛ کنیه، حضرت ابوالحسن وابوعلی است و القاب این بزرگوار؛ صابر، زکی، ولی، فاضل، وفی، صدیق، رضی، سراج الله، نورالهدی، قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحدین، کفوالملک، کافی الخلق، رب السریر، و رئاب التدبیر و مشهورترین آن رضا است و از این روی به این بزرگوار" رضا" میگویند که در آسمان خوشایند و در زمین مورد خشنودی پیامبران خدا و امامان پس از او بود. از آن روی که همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند.
یکی دیگر از القاب مشهور حضرت " عالم آل محمد" است. این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان است. جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش، به ویژه علمای ادیان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بیرون آمد دلیل کوچکی بر این سخن است، که قسمتی از این مناظرات در بخش " جنبه علمی امام " آمده است. این توانایی و برتری امام، در تسلط بر علوم یکی از دلایل امامت ایشان است و با تأمل در سخنان امام در این مناظرات، کاملا این مطلب روشن میشود که این علوم جز از یک منبع وابسته به الهام و وحی نمیتواند سرچشمه گرفته باشد.
در جلد یک الکافی صفحه ۵۲۸؛ و الاختصاص، صفحه۲۱۲ در وصف مقام امام رضا (ع) آمده است: «که علیبنموسیالرضا علیهماالسلام کسی است که خداوند عزوجل او را، ولی و یاور خود خوانده و تمام مقامات و مسئولیتهای نبوت انبیا را بر دوش او نهاده است.
او کسی است که در اثر کمال عبودیت و تقدیر خدا حق قَدره و تقوای خدا حق تقاته و با عقلی منور به نور ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالاْرْضِ﴾ و اراده فانی در اراده حی قیوم، شایسته لقب «سراج الله» شد.»
حدیث سلسلة الذهب
در طول سفر امام به مرو، هر کجا توقف میفرمودند، برکات زیادی شامل حال مردم آن منطقه میشد. از جمله هنگامی که امام در مسیر حرکت خود وارد نیشابور شدند و در حالی که در محملی قرار داشتند از وسط شهر نیشابور عبور کردند. مردم زیادی که خبر ورود امام به نیشابور را شنیده بودند، همگی به استقبال حضرت آمدند. در این هنگام دو تن از علما و حافظان حدیث نبوی، به همراه گروههای بیشماری از طالبان علم و اهل حدیث و درایت، مهار مرکب را گرفته و عرضه داشتند: "ای امام بزرگ وای فرزند امامان بزرگوار، تو را به حق پدران پاک و اجداد بزرگوارت سوگند میدهیم که رخسار فرخنده خویش را به ما نشان دهی و حدیثی از پدران و جد بزرگوارتان پیامبر خدا برای ما بیان فرمایی تا یادگاری نزد ما باشد". امام دستور توقف مرکب را دادند و دیدگان مردم به مشاهده طلعت مبارک امام روشن شد. مردم از مشاهده جمال حضرت بسیار شاد شدند به طوری که بعضی از شدت شوق میگریستند و آنهایی که نزدیک ایشان بودند، بر مرکب امام بوسه میزدند. ولوله عظیمی در شهر طنین افکنده بود به طوری که بزرگان شهر با صدای بلند از مردم میخواستند که سکوت کنند تا حدیثی از آن حضرت بشنوند. تا اینکه پس از مدتی مردم ساکت شدند و حضرت حدیث ذیل را کلمه به کلمه از قول پدر گرامیشان و از قول اجداد طاهرینشان به نقل از رسول خدا و به نقل از جبرائیل از سوی حضرت حق سبحانه و تعالی املاء فرمودند: " کلمه لا اله الا الله حصار من است پس هرکس آن را بگوید داخل حصار من شده و کسی که داخل حصار من گردد ایمن از عذاب من خواهد بود. " سپس امام فرمودند: "، اما این شروطی دارد و من خود از جمله آن شروط هستم".
این حدیث بیانگر این است که از شروط اقرار به کلمه "لاالهالاالله" که مقوم اصل توحید در دین است، اقرار به امامت آن حضرت و اطاعت و پذیرش گفتار و رفتار امام است که از جانب خداوند تعالی تعیین شده است. در حقیقت امام شرط رهایی از عذاب الهی را توحید و شرط توحید را قبول ولایت و امامت میدانند.
مختصری از رویدادهای مهم:
زندانی و مسموم شدن امام کاظم (ع)، پدر امامرضا (ع)، به دستور هارونالرشید.
وادار کردن امام رضا (ع)، توسط مأمون برای پذیرش ولایتعهدی.
پذیرفتن ولایتعهدیِ مأمون توسط امام رضا (ع) مشروط بر عدم دخالت در امور کشورداری در سال ۲۰۱ هجری.
ضرب سکه به نام امام رضا (ع) و خواندن خطبه به نام آن حضرت در منابر و محافل و بزرگ آوازه نمودن مقام ایشان در شهرهای مختلف اسلامی به دستور مأمون.
مختصر احادیثی گهربار از امام رضا (ع):
*دوستی با مردم، نیمی از عقل است. (تحف العقول، ص ۴۶۷)
*ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است، و تقوا یک درجه بالاتر از ایماناست، و به فرزند آدم چیزی بالاتر از یقین داده نشده است. (تحفالعقول، ص ۴۶۹)
*زمانی بر مردم خواهد آمد که در آن عافیت ده جزء است، که نه جزء آن درکنارهگیری از مردم، و یک جزء آن در خاموشی است. (تحفالعقول، ص ۴۷۰)
*از امام رضا (ع) از حقیقت توکل سؤال شد؛ حضرت فرمودند:این که جز خدا ازکسی نترسی. (تحفالعقول، ص ۴۶۹)
*به راستی که بدترین مردم کسی است که یاریاش را (از مردم) باز دارد و تنها بخورد و زیر دستش را بزند. (تحفالعقول، ص ۴۷۲)
*بخیل را آسایشی نیست، و حسود را خوشی و لذتی نیست، و زمامدار را وفایی نیست، و دروغگو را مروت و مردانگی نیست. (تحفالعقول، ص ۴۷۳)
*ایمان چهار رکن است؛ توکل بر خدا، رضا به قضای خدا، تسلیم به امرخدا، واگذاشتن کار به خدا. (تحفالعقول، ص ۴۶۹)
*با سلطان و زمامدار با ترس و احتیاط همراهی کن، و با دوست با تواضع، و
با دشمن با احتیاط، و با مردم با روی خوش. (بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۵۶)
ش
*هر کس به رزق و روزی کم از خدا راضی باشد، خداوند از عمل کم او راضی باشد. (بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۵۶)