۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۸ : ۲۲
امام صادق علیه السلام فرموده است: هر که این سوره را در هر ماه یک بار قرائت کند، در روز قیامت از جمله کسانی است که هیچ خوف و ترسی و هیچ حزن و اندوهی ندارد و هر کس در روزهای جمعه این سوره را بخواند، در زمره کسانی است که خداوند از آنها حسابرسی نمیکند، بدانید در آن آیات محکمی است؛ پس آن را فرو نگذارید، زیرا آنها در روز قیامت به سود قاریان خود شهادت میدهند. در روایتی دیگر از ایشان رسیده است: «قرائت کننده سوره اعراف در روز قیامت از کسانی است که ایمن هستند»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ ﴿۱۰۹﴾
سران قوم فرعون گفتند بيشك اين [مرد] ساحرى داناست (۱۰۹)
يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ ﴿۱۱۰﴾
مى خواهد شما را از سرزمينتان بيرون كند پس چه دستور مى دهيد (۱۱۰)
قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَأَرْسِلْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ ﴿۱۱۱﴾
گفتند او و برادرش را بازداشت كن و گردآورندگانى را به شهرها بفرست (۱۱۱)
يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ ﴿۱۱۲﴾
تا هر ساحر دانايى را نزد تو آرند (۱۱۲)
تفسير :
در اين آيات ، سخن از نخستين واكنشهاى فرعون و دستگاه او در برابر دعوت موسى و معجزاتش به ميان آمده است .آيه نخست از قول اطرافيان فرعون چنين نقل مى كند كه آنها با مشاهده اعمال خارق العاده موسى فورا وصله سحر به او بستند و گفتند اين ساحر دانا و كهنه كار و آزمودهاى است ! (قال الملا من قوم فرعون ان هذا لساحر عليم ).
ولى از آيات سوره شعراء استفاده مى شود كه اين سخن را فرعون درباره موسى
گفت قال للملا حوله ان هذا الساحر عليم : فرعون به اطرافيان خود
گفت اين مرد ساحر دانائى است (شعراء - 34).
اما اين دو آيه هيچگونه منافاتى با هم ندارند، زيرا بعيد نيست كه اين سخن را نخست فرعون گفته باشد، چون همه چشمها به دهان او دوخته شده بود سپس اطرافيان متملق و چاپلوسش كه هيچ هدفى جز ارضاى رئيس خود نداشتند، و چشمشان همواره به دهان و قيافه و اشاره او دوخته شده است ، سخن او را تكرار كردند و يك زبان گفتند: صحيح است ، اين مرد ساحر آزمودهاى است اين برنامه اختصاص به فرعون و اطرافيان او ندارد، بلكه درباره همه ستمگران جهان و كارگردانان آنها صادق است.سپس افزودند هدف اين مرد اين است كه شما را از سرزمين و وطنتان بيرون براند (يريد ان يخرجكم من ارضكم ).
يعنى او نظرى جز استعمار و استثمار و حكومت بر مردم و توسعه طلبى و غصب سرزمين ديگران ندارد و اين كارهاى خارق العاده و ادعاى نبوت همه براى وصول به اين هدف است و بعد گفتند با توجه به اين اوضاع و احوال عقيده شما در باره او چيست ؟(فما ذا تامرون ).
يعنى درباره موسى به مشورت نشستند و به تبادل نظر و شور پرداختند زيرا ماده امر هميشه به معنى فرمان نيست ، بلكه به معنى مشورت نيز مى آيد. در اينجا بايد توجه داشت كه اين جمله نيز در سوره شعرا آيه 35 از زبان فرعون نقل شده كه او به اطرافيان خود خطاب مى كند و ميگويد درباره موسى چه مى انديشيديد و چه نظر ميدهيد؟ و گفتيم اين دو منافاتى با هم ندارند،اين احتمال نيز از طرف بعضى از مفسران داده شده است كه جمله فما ذا تامرون در آيه مورد بحث خطابى باشد كه اطرافيان فرعون به فرعون كرده اندو صيغه جمع براى رعايت تعظيم است ، ولى احتمال اول نزديكتر به نظر ميرسد.
به هر حال نظر همگى بر اين قرار گرفت كه به فرعون گفتند درباره او و برادرش (هارون ) عجله مكن و هر گونه تصميمى در اين باره را به بعد موكول كن ، ولى مامور جمع آورى به همه شهرها بفرست (قالوا ارجه و اخاه و ارسل فى المدائن حاشرين ).تا همه ساحران ورزيده و آزموده و دانا را به سوى تو فرا خوانند و به محضر تو بياورند (ياتوك بكل ساحر عليم ).
آيا اين پيشنهاد از طرف كارگردانان دستگاه فرعون به خاطر آن بود كه واقعا احتمال مى دادند دعوى موسى دعوى صادقانه باشد، و مى خواستند او را بيازمايند، و يا اينكه به عكس او را در دعوى خود، كاذب ميدانستند، و براى هر گونه تلاش و جنبش همانند تلاشها و جنبشهاى خودشان انگيزه سياسى قائل بودند كه براى يك سلسله مقاصد شخصى انجام گرفته است ، و از آنجا كه عجله در كشتن موسى و هارون با توجه به دو معجزه عجيبش باعث گرايش عده زيادى به او ميشد و چهره نبوت او با چهره مظلوميت و شهادت آميخته شده ، جاذبه بيشترى به خود ميگرفت ، لذا نخست به اين فكر افتادند كه عمل او را با اعمال خارق العاده ساحران خنثى كنند و آبرويش را بريزند سپس او را بقتل برسانند تا داستان موسى و هارون براى هميشه از نظرها فراموش گردد! احتمال دوم با قرائن موجود در آيات به نظر نزديكتر ميرسد.