۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۰ : ۰۰
وی این پرسش را ناشی از یک مغالطه و اشتباه محاسباتی دانست و خاطرنشان کرد: پیروزی حق و شکست باطل یکی از وعدهها و در حقیقت یکی از سنتهای الهی است که نه تغییر میکند و نه از آن تخلف میشود. اما مقصود پیروزی حق و شکست باطل است نه پیروزی مدعیان حق و باطل! همچنین مقصود پیروزی و شکست نهایی است نه پیروزی و شکست همیشگی و در هر مقطع و مرحلهای.
این استاد دانشگاه تهران افزود: به اعتقاد ما پیروزی نهایی از آنِ حق است و باطل در نهایت شکست میخورد، اما این به معنای تضمین پیروزی همیشگی مدعیان حق نیست. مدعیان حق، اگر راست میگویند باید با هم باشند؛ وگرنه شکست میخورند؛ ولو از نظر دنیوی و مقطعی. اگر پیروزی نهایی حق یک سنت الهی است، پیوستگی و تلازم شکست و تفرقه هم یکی دیگر از سنتهای خدا است. همان خدایی که فرمود باطل رفتنی است، همان خدا نیز هشدار داده است که تفرقه، خواه ناخواه موجب ضعف و شکست میشود.
عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به فرمایشات پیامبر(ص) مبنی بر «یدُ اللّهِ معَ الجَماعةِ»، تاکید کرد: مدعیان حق باید علاوه بر اینکه بر حق هستند، با هم نیز باشند که در این صورت نصرت و قدرت خدا همراه آنان خواهد بود. امام علی علیهالسلام فرمودهاند: «با هم باشید، زیرا دست خدا با جماعت است و از تفرقه حذر کنید، زیرا کسانی که از جماعت کناری میگیرند طعمه شیطاناند؛ مانند گوسفندی که از گله جدا میافتد و گرگ او را میبرد.»
وی افزود: باید از این مغالطه که پیروزی نهایی حق همان پیروزی همیشگی مدعیان حق است، و از این ضعف محاسباتی که چون ما مدعی حقمداری هستیم، پس حتماً پیروزیم؛ هرچند برخلاف لوازم طبیعی و مقدمات عقلانی عمل کنیم، اجتناب کرد.
یک مغالطه و اشتباه محاسباتی دیگر
محسن اسماعیلی، اشتباه محاسباتی دیگر را تکیه بر کمیّت و مغرور شدن به تعداد جمعیت یا در دست داشتن قدرت دانست و گفت: شمار افراد و حتی داشتن ثروت و سلاح، بیتردید مهم است و میتواند برای تحقق پیروزی یک ملت موثر باشد، اما نباید آن را تنها عامل یا موثرترین عامل دانست. ایمان و همدلی و اطاعتپذیری از مرکز فرماندهی واحد چنان تاثیری در پیروزی و شکست دارد که میتوان کم بودن تعداد افراد یا فقدان ادوات و امکانات را در برابر آن نادیده گرفت.
وی افزود: بر اساس آموزههای داستان قرآنی نبرد طالوت و جالوت، حتی در جنگ نیز گروه اندکی که به اهداف خویش ایمان داشته و به صورت متحد از فرماندهی واحدی اطاعت کنند، قطعاً بر لشکری عظیم، اما مردد، متفرق و خودسر پیروز میشود.
تجربه صدر اسلام
اسماعیلی بر یادآوری های مکرر امیرالمومنین(ع) در نهجالبلاغه مبنی بر برتری اتحاد و مقاومت مومنان نسبت به کثرت تعداد دشمن، گفت: امام علی(ع) فرمودهاند: «ای مردم! در راه هدایت، از کم بودن اهل آن نهراسید» و در جای دیگری به خلیفه دوم که درباره آغاز جنگی با ایشان مشورت کرده بود، یادآوری فرمود« «پیروزی و شکست اسلام، تا کنون بستگی به فزونی و کمی جمعیّت نداشته است».
وی در پایان گفت: اما همین مردم وقتی پاره پاره شدند، هرچند پرشمار و قوی هم شده بودند، دیگر آن عزت و اقتدار را از دست دادند و شکستهای مکرری را تجربه کردند؛ آن هم نه از ابرقدرت ایران و روم، که از خائنان کم شمار و ضعیف، اما متحد داخلی. طبیعی است که در چنین شرایطی، تلاش امام برای مقابله و جهاد نیز به جایی نمیرسید و با ناراحتی و افسوس مردم را مخاطب قرار میداد و میفرمود: «تعداد زیاد شما مشکلی را حل نمیکند؛ زیرا به رغم شمار فراوان دلهای شما با هم نیست.»