۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۵ : ۱۸
مادر عبدالحسين سال ها بعد براي نوه ها تعريف مي
کرد که تا دو سال تمام هيچ وقت بدون وضو به عبدالحسين شير نمي دادم و هر وقت موقع شير
دادن ايشان مي شد مثل اينکه به من القا مي شد و من مي رفتم وضو مي گرفتم، بعد به ايشان
شير مي دادم.
وقتي به سن نوجواني رسيد، دروس مقدماتي را اعم
از ادبيات فارسي و ادبيات عرب و مقداري فقه نزد پدر ياد گرفت، اما اهتمام پدر و علاقه
خود عبدالحسين بيشتر صرف انس فرزند با قرآن و نهج البلاغه مي شد.
طالبيه مدرسه اي است قديمي در دل بازار تاريخي
و سرپوشيده تبريز، کنار مسجد جامع تبريزي ها آن را «جو معامچيد» مي خوانند. در نزديكي
«جومعامچيد» کوچه اي هست به نام کوچه مجتهدي ها (مجتهدلر کوچه سي). در اين کوچه کم
عرض و طول، در روزگار طلبگي علامه اميني پنج مجتهد صاحب رساله در کمال سادگي زندگي
مي کردند. عبدالحسين در طالبيه براي جرعه نوشي معارف اهل بيت (عليهم السلام) پاي درس
اساتيد با فضيلت تبريز نشست و کتب درسي آن روز را که خواند، احساس کرد تشنگي اش بيش
از اينهاست به تشويق پدر عزم سفر به بزرگ ترين حوزه آن روز شيعه را کرد و مسافر نجف
شد.
16
سال بيشتر نداشت که به نجف رفت. زانوي ادب پاي درس مي زد و هر شب به زيارت اميرالمومنين(ع) مي رفت. بعد از استقرار در شهر نجف و حضور در محضر بزرگان علم و صاحب فکر، مانند
بسياري از علما که در اين شهر پرورش يافته بودند در کنار اجتهاد در فقه توانست به عالي
ترين مراتب فلسفه، کلام و اصول نيز دست يابد. اميني جوان، با جمع آوري و تقرير دروس
استادان فقه و اصول فقه اش و تعليقه هايي که بر آنها نوشت خود را خيلي زودتر از سن
رايج، به عنوان مجتهد مسلم در علوم عقلي و نقلي معرفي کرد و توانست گواهي هاي علمي
بسياري از بزرگان آن روز حوزه تشيع را به دست آورد، استادش که جزو استوانه هاي علمي
و بزرگان ديني عصر بودند با آگاهي اي که از مراتب علمي و ژرف انديشي وي در علوم داشتند،
اجازه فتوي و استقلال راي به او دادند. اين استادان عبارت بودند از: آيت الله سيد علي
مجدد شيرازي، آيت الله حسين ناييني، آيت الله عبدالکريم حائري، سيد ابوالحسن اصفهاني،
آيت الله محمد حسين غروي اصفهاني و آيت الله محمد کاشف الغطاء.
طبق روال سنت قديم حوزه براي پيوستن به علماي راوي
حديث و شناخته شدن به عنوان حامل احاديث پيامبر و اهل بيت معظمش (عليهم السلام)، علما
اقدام به کسب اجازه حديثي از استادان خود مي کردند تا به اين وسيله اخبار و احاديث
بدون کم و کاست و تغيير و تبديلي به آيندگان برسد. علماي بزرگ آن روز نجف، همچون آيت
الله سيد ابوالحسن اصفهاني، آيت الله سيد علي حسيني شيرازي، آيت الله شيخ علي اصغر
ملکي تبريزي، آيت الله سيد آقا حسيني قمي، شيخ علي قمي، شيخ محمد علي غروي اردوبادي،
شيخ آغا بزرگ تهراني و شيخ ميرزا يحيي خويي براي علامه، اجازه نقل حديث صادر کردند.
وقتي به تبريز برگشت 32 ساله شده بود. از در خانه
امين الشرع که وارد مي شد، بچه هايش قبل از او مي دويدند. بيشتر وقتش در اين دوران
به تبليغ، تدريس و تأليف پرداخت. تفسير فاتحه الکتاب به عنوان نخستين اثر علمي قرآني
و صد البته مستقل علامه اميني، محصول همين دوران است.
در سومين سال اقامت در تبريز، «شهداء الفضيله»
را تأليف کرد و فرستاد نجف و مرحوم آقاي اردوبادي در غياب ايشان آن را چاپ کرد. علامه
در اين کتاب، نام علماي شهيد شده از قرن چهارم هجري تا عصر تأليف را ذکر مي کند؛ کساني
که از ناموس اسلام دفاع کرده و به شهادت رسيده اند.
قدرت گرفتن وهابيون و بابيون و تبليغ هاي بي حد
و حصرشان، آن هم در شهري مثل تبريز، او را متقاعد کرد تا براي جمع آوري دايره المعارفي
جامع درباره اهل بيت (ع) به نجف برود. خيلي ها آمدند و تمنا کردند تا بماند؛ خيلي ها
گفتند اگر بماني مجتهد اول تبريز مي شود؛ فکر بزرگي در سرداشت، رفت... .
پس از مدتي اقامت در نجف که در دروس خارج علماي
بزرگ نجف حاضر مي شد، به خواست فضلاي نجف، تدريس را شروع کرد. برنامه کاري اش اين طور
بود که قبل از اذان صبح براي نافله هاي شبانه بر سر سجاده حاضر مي شد و بعد از نماز
صبح نيز تا اتمام دو جزء از قرآن آن هم با ترتيل و تدبر سجاده اش جمع نمي شد. صبحانه
اندکي مي خورد و تا آمدن شاگردان براي خوشه چيني از نظرات و ديدگاه هايش در فقه و اصول
در کتابخانه اش حضور داشت. تدريس تا اذان ظهر ادامه داشت و بعد از نماز ظهر، غذا و
اندکي استراحت باز مطالعه و کار در ميان انبوه کتاب ها.
مطالعه و تحقيقاتش که روز به روز بيشتر مي شد،
هدفي را دنبال مي کرد که او را از تبريز به نجف کشانده بود. او مي خواست يک دايره المعارف
براي اثبات حقانيت اهل بيت پيامبر (عليهم السلام) بنگارد، مي خواست واقعه غدير در هر
جايي و از زبان هر کسي، خواه مورخ و خواه شاعر، خواه صحابي و خواه تابع آمده را ثبت
کند.
کتابخانه هاي نجف که تمام شد، مسافرت ها و خانه
به دوشي علامه شروع شد؛ کاظمين، بغداد، سامرا، حلّه و بصره در عراق، مشهد، تهران، بروجرد
و کرمانشاه در ايران؛ دمشق، نبل و حلب در شامات؛ رامپور، فوعه، معرفه، قاهره در مصر
و حتي هند سرزمين ترسايان: حيدرآباد، دکن، عليگره، لکنهو، کانپور، جلالي.
کتابخانه ها را يکي يکي مي گشت و در آثار خطي و
چاپي نشاني از نام علي عالي اعلي مي جست.
فرزندش (مرحوم دکتر محمد هادي اميني) که در اين
سفرها با علامه بود، مي گويد: «نهايت خوشحالي و سرور ايشان وقتي بود که به سندي از
اسناد حديثي که وقوف بر آن مهم بود دست مي يافت. گاهي ده روز از عمر خود را صرف شناخت
راوي حديثي يا تصحيح لفظ يک روايت مي نمود.»
در سوريه که بود، جمعي مي آمدند براي مباحثه مي
گفتند شما شيعه ها غالي هستيد؛ در مقام اهل بيت غلو مي کنيد علامه اميني مي نشست پاي
بحث و در رد اين شبهات مطروحه و رد غلو بودن. اين موارد از پيامبر (ص) حديث مي آورد؛
حديث هايي که سند آنها به اکابر اهل سنت و پيشوايانشان مي رسيد. اين مباحثات بعداً
به اهتمام علامه شد کتاب «سيرتنا و سنتنا».
«ثمرات
الاسفار» هم که در دو جلد تدوين شده است، محصول اين سفرهاست. جلد اول شامل يادداشت
هايي از کتاب هايي که علامه در کتابخانه هاي هند مطالعه کرده و خاطراتي از اين سفر،
جلد دوم هم شامل گزيده هايي از مطالب مطالعه شده توسط علامه در کتابخانه هاي سوريه
است.
الغدير که تمام شد، علامه به زيارت رفت و پس از
آمدن گفت: «روز قيامت با دشمنان اميرالمومنين مخاصمه خواهم کرد. همان طور که آنها وقت
آقا را گرفتند، وقت مرا هم گرفتند؛ وگرنه من مي خواستم معارف اميرالمومنين را گسترش
بدهم؛ اينها آمدند مرا وادار کردند که من در اثبات امامتش کتاب بنويسم.»
پس از چاپ کتاب هم گفتند: مذهب ما طاپوشد (به اصطلاح عراق يعني سند مالکيت داريم) که ثابت مي کند به استناد احاديث پيغمبر و سنت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم و مأخذ و منابع اهل سنت، آنچه ما مي گوييم درست است.
به سبب مطالعه مدام علامه در طول ساليان مطالعه
و تحقيق و حالت نشسته ايشان، دراواخر عمر، ايشان به بيماري سرطان ستون فقرات مبتلا
شدند که منجر به زمينگير شدن ايشان در دو سال آخر عمر شد.
خستگي ها و تحمل رنج هاي علامه اميني در راه اعتلاي
دين اسلام و مذهب تشيع و تحصيل و تدريس معارف اهل بيت عليهم السلام در ظهر روز جمعه
12 تيرماه 1349 ه.ش (28 ربيع الثاني 1390 ه .ق) به پايان رسيد و صاحب الغدير، پس از
68 سال تلاش و کوشش، در يکي از بيمارستان هاي تهران، به ديدار يار شتاف تا از دست صاحب
غدير و از چشمه زلال کوثر بياشامد.
استاد جلال الدين همايي مي گويد: «کثرت کار و زحمت
بي شماري که اميني در راه خدمت به مذهب کشيد، کم کم قواي بدني او را ضعيف ساخت تا منتهي
به مرگ ايشان گرديد.»
هنگام احتضار لب هاي علامه را با آب مخلوط به تربت
مقدس کربلا مرطوب ساختند و فرزندشان - حاج شيخ رضا اميني - دعاهاي عديله، مناجات متوسلين
و مناجات المعتصمين را مي خواند و علامه هم با حزن و اندوه در حالي که اشک از چشمانشان
سرازير بود، دعاها را تکرار مي کردند.
اندکي بعد پيکر مطهرش را به نجف اشرف منتقل کرده
و پس از تشييع پر شور در شهرهاي بغداد، کاظمين، کربلا و نجف و طواف دادن پيکر بر گرد
آستان مقدس علوي در کتابخانه عمومي که خود تأسيس کرده بود، در کنار حرم مولايش اميرالمومنين
(ع) به خاک سپردند.
ديگر آثار علامه عبارتند از:
- تصحيح
و تطبيق احاديث کتاب «کامل الزياره». اين کتاب تأليف ابن قولويه است و علامه اميني
اين کتاب را با نسخه هاي مختلف مقابله و تطبيق داده و نيز احاديث و اسناد آن کتاب را
با کتاب هاي متأخر از جمله وسايل و مستدرک و کتب رجالي تطبيق داده است.
-
«ادب الزاير لمن يممّ الحاير» کتاب مختصري است در ذکر مسائلي که زائر
بقعه امام حسين (ع) بايد رعايت کند.
- تعليقه
نويسي بر کتاب «الرسائل» شيخ الانصاري.
-
تعليقه
نويسي بر کتاب «مکاسب» شيخ الانصاري.
- تاليف
کتاب «المقاصد العليّة في المطالب السنيّة» که در بردارنده بحث هايي تفسيري پيرامون
آياتي منتخب از قرآن کريم است.
-
«رياض الانس» که شامل دو جزءاست؛ در جزء اول که آثاري از نظم و نثر
از زبان عربي و فارسي از مشاهير شعر گردآوري شده است و در جزء دوم، مباحثي از تفسير،
حديث، تاريخ و عقايد توسط علامه اميني نگارش يافته است.
-
در کتاب
«رجال آذربايجان» علامه شرح حال 234 دانشمند، اديب و شاعر از رجال خطه آذربايجان بيان
شده است.
-
«العترة الطاهرة في الکتاب العزيز - او - الآيات النازلة في العترة
الطاهرة»
اين
کتاب در موضوع آيات نازل شده در شأن اهل بيت پيامبر عليهم السلام مي باشد و در اين
کتاب علامه، نظرات علماي تفسير، حديث و کلام را درباره اين آيات مطرح نموده است که
ايشان همگي در اين مورد متفق النظر بوده اند. مباحث اين کتاب بعداً توسط مرحوم علامه
اميني به الغدير منتقل شده است.
شعری از اخوان ثالث برای علامه امینی:
حق آیینی چو من گر حق به ذلت دید و بی حرمت
چگونه دل کند با عز و نام و احترامی خوش ؟
چو حق مطرود و ناحق چیره گردد، و آب ها تیره
زلال اندیش روشن چون کند دل با ظلامی خوش ؟
کرا بخت شهادت نیست ، پس ذوق سعادت نیست
الاوقت شهادت شیوه بادا بر دوامی خوش
«امینی» وار مردانی که در اکرام حق کوشند
جز این در زندگیشان نیست عشقی یا مرامی خوش
ابر مردان گنداومند و سالاران چون و چند
کز ایشان یافت ارکان حقیقت انتظامی خوش
امینی پاکباز دین و حق ،کاندر قمار عشق
به نقد عمر و هستی زد،همه داو تمامی خوش
غدیری کرد بی همتا ،چنان چون بیکران دریا
لباب از رحیق حق ، جهان را زو مشامی خوش
از این درا دل آماده ، عدیری ایزدی باده
خوش آن رندی کزین مشرب کند شرب مدامی خوش
الا یادش گرامی باد و نامش جاودان والا
به حق حق « امید» اینک حدیث
حق ،تمامی خوش
متن سخنرانی علامه امینی(ره) درباره عرفان،حافظ و مثنوی
علامه اهل سياست
در
خصوص بعد سياسي زندگي علامه اميني، ذکر اين دو نکته کافي است که به قول استاد محمد
رضا حکيمي: علامه اميني از امام خميني (ره)، با عنوان ذخيره الهي در بين شيعيان
(ذخيره الله في الشيعه) ياد مي کرد و در گزارش ماموران ساواک، از تلگراف هاي
بسياري اميني در حمايت از شخص امام (ره) (هنگام تبعيد ايشان به عراق) و جلب توجه
مراجع بين المللي به اين امر سخن رفته است. همچنين نقش علامه اميني در اسناد ساواک
در خصوص تشويق شهيد نواب صفوي به مقابله با شخص کسروي اشاره شده است.
نامه تشکرآمیز شیخ الازهر به علامه امینی(ره)
«محمد غلاب» فيلسوف معروف مصري و استاد جامع الازهر و مؤلف
«الفلسفة الاغريقيه» و «الفلسفة الرواقيه» و «جماعة اخوان الصفا» يكي از
دانشمنداني شهيري است كه براي علامه اميني نامه نگاشته است كه متن آن را از نظر ميگذرانيم:
سلام و درود بر پيشگاه عالمان عراق، به ويژه آنان كه در
نجف اشرفند و پيشاپيش همه، مؤلفان بزرگواري چونان شما، تقديم بدارد.
من جلد اول و دوم، از كتاب نفيس شما(الغدير) را از پست
گرفتم، الغديري كه بهراستي، در درخشندگي و سودبخشي، چونان «غدير»(بركه) است.
الغديري كه پژوهشگران آرزوي خويش را در آن مييابند، همانگونه كه مسافر تشنهكام
هنگام رسيدن به «غدير» آرزوي خويش را در آن مييابد و تشنگي خود را با آن برطرف
ميسازد.
الغديري كه شما، در آن بخش مهمي از ميراث اسلام را مورد
توجه قرار دادهايد درحاليكه درصد به دست آوردن حقيقت و جستوجو در روايات راست
بودهايد، و همواره هر شبههاي بوده است،آن را به دست نقد و تصحيح
سپردهايد.
ما يقين داريم كه جوانان امروز اسلام، از اين ميوههاي
خوشگوار استفاده خواهند كرد، به ويژه كه بيشتر نوشتههاي امروز، كممايه، سبك
وزن و بيارج است. و كوشش علمي و ادبي، اكنون فقط كوششي است صرفا تجاري.
كتاب حضرت شما، در وقت مناسبي به دست من رسيد، تا عقايد
شيعه اثنيعشري، در برابرم، روشن و مستند قرار داشته باشد. تا ديگر بار ما، در
برابر اين فرقه جليل (و معرفي عقايد آنان) و ديگر نويسندگان تازهكار شتابزده،
دچار لغزش نشويم.
در
پايان احترام مرا بپذيريد.
کراماتی
از امام زمان(ع) جهت حفظ جان علامه(ره)
کدخبرنگار:212006