۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۱ : ۱۲
تولد و تحصیل
گوهر وجودش به سال 1341 شمسی در قائمشهر قدم به عالم طبیعت نهاد. از شاگردان ممتاز دوره ابتدایی بود. تربیت دینی او را به راه بزرگان هدایت کرد و قربانعلی در اولین قدم حجره نشین مدرسه علمیه ساری شد. آیت الله شیخ مصطفی صدوقی که نقش پدرانه برای طلاب داشت، از سختی های مسیر طلبگی برایش گفت و او پاسخ داد: من تمام این مشکلات را می پذیرم.
طلبه با بصیرت
روحانی بزرگوار قربانعلی بهرامی خیلی زود به اهمیت نهضت اسلامی پی برد و لذا به نقش آفرینی در این زمینه پرداخت. در ساری و زمان پخش اعلامیه های امام توسط ساواک دستگیر شد و به زندان رفت. او پس از آزادی به حوزه آیت الله ایازی و مدتی بعد به شهر قم رفت و مشغول تحصیل دانش و تقوا شد و چون با بصیرت به جامعه می نگریست سیر علمی اش با حرکات سیاسی علیه رژیم پهلوی آمیخته و پیوسته بود.
اخلاقیات از زبان مادر
مادر گرامی شهید می گوید: پسرم خیلی مهربان بود. مختصر درآمدی که داشت را به فقرا اختصاص می داد، حتی کفش نو که پدرش برای برای دامادی اش خریده بود را به فرد نیازمندی اهدا کرده بود.
همسر شهید نیز می گوید: خواب او را زیاد می بینم و از او در مسائل زندگی کمک می گیرم و در خواب پاسخ مرا می دهد. قبل از شهادتش خواب دیده بود که شهید می شود. او این بیت را زیاد تکرار می کرد:
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
فعالیت شهید پس از انقلاب
پس از طلوع انقلاب، نخست به مقابله فکری با گروهک ها و منحرفین پرداخت و در این زمینه آنقدر تاثیرگذار بود که چندین بار قصد ترور او را داشتند.
در گام بعدی وارد مسائل جبهه و جنگ شد؛ در حالی که مشغول خواندن رسائل و مکاسب در حوزه بود و از طرفی هم تازه ازدواج کرده بود.
یک بار پس از بازگشت از جبهه به عنوان سخنران قبل از خطبه های نماز جمعه، به ایراد سخن در خصوص دلاوری های رزمندگان و کمک های غیبی در جبهه ها پرداخت.
عاقبت این روحانی مجاهد در سال 1361 در شلمچه بر اثر ترکش خمپاره به شهادت رسید . پیکرش در گلزار شهدای امامزاده اسماعیل (ع) در زادگاهش به خاک سپرده شد.