۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۳ : ۱۵
مقدمات ورود به دعا
در روایت داریم قبل از ورود به دعا چند مقدمه انجام بگیرد و پس از ثنای خدای متعال، مدح خدای متعال، حمد و تسبیح خدای متعال، اقرار به ذنوب، استغفار و صلوات انسان وارد دعا شود.
گفتیم مدح برای این است که اگر انسان به صفات جمال الهی توجه نکند، زبانش به دعا باز نمیشود. حتی اگر ما مدح کنیم و خدا نشنود باز دعایی اتفاق نمیافتد. این مدح و سمع اوست. وقتی این دو با هم جمع میشوند «فَاسْمَعْ یا سَمِیعُ مِدْحَتِی» اگر خدای متعال نشنود اتفاقی نمیافتد. باید طوری حمد کرد که در معرض سمع الهی قرار بگیرد و خدای متعال بشنود، وقتی شنید کار تمام میشود.
دوم اینکه حمد و تسبیح برای این است که وقتی انسان از خدای متعال مطلبی را میخواهد، اگر در ناحیه او نقصی ببیند و او را متناسب با آنچه خودش میشناسد، بخواهد توصیف بکند، عیبها را گردن او بگذارد، اگر او را کوچک ببینی، امکان اینکه از او بخواهی نیست. اگر او را مبدأ بدیها ببینی و بدیها را به او برگردانی، توقع و امیدی نیست. بنابراین باید تسبیح شود از نقص و از تعریفی که ما میکنیم که در قرآن عمدتاً تسبیح که گفته میشود «سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یَقُولُون» (اسراء/۴۳) تسبیح از آنچه ما میگوییم و مدحهای ما هست. اگر این تسبیحها نباشد و خدای متعال را در مقام عظمتش نبینیم، اینکه انسان لسان دعا پیدا کند و دعا کند فراهم نمیشود. عیب را هم گردن خدا بگذارید، باز همینطور است.
بعد از حمد و تسبیح، اقرار به ذنوب، برای این نیست که خدای متعال خوشش میآید از اینکه ما اقرار کنیم. نه! بحث این است که اگر ما عیوب خودمان را نپذیریم، اصلاح نمیشود. کسی که احساس میکند مریض نیست به نسخه عمل نمیکند. معنی ندارد برایش نسخه بنویسید. وقتی فهمید بیمار است، آمادگی پیدا میکند یک نسخهای برایش بنویسند، یک جایی جراحیاش کنند و خودش را در اختیار قرار بدهد. نسخههایی مینویسند آدم باید عمل کند. یک نسخههایی است خدای متعال عمل میکند، جراحی و شستشو میدهد. هیچکدام را انسان تا اعتراف نکند، اصلاً آماده نیست. این جزء لطف خداست، انسانی که اعتراف نمیکند زیر تیغ جراحی نمیبرند. چون نمیفهمد چرا او را زیر تیغ جراحی برد و نتیجه هم نمیدهد.
نقش صلوات در استجابت دعا چیست؟
صلوات تواضع و خشوع در مقابل وجود مقدس نبی اکرم است. حکم سجدهای را دارد که ملائکه در مقابل حضرت آدم کردند و این باب معارف را روی قلب انسان باز میکند. انسان را تطهیر میکند و شستشو میدهد. اقرار به مقامات آنهاست، تجدید عهد و میثاق با وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت است که همه قرب ما در همان میثاقها و عهدهایی است که بستیم. چون وقتی با خدا عهد میبندی، خدا در این عهد نفعی نمیبرد. هر عهدی که بنده با خدا میبندد اگر دو طرفه باشد برد با بنده است. بنده چه دارد به خدا بدهد؟! معامله با خدای متعال برای خدای متعال منفعت دارد. «فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ» (توبه/۱۱۱) اگر ما یک بیعتی با وجود مقدس نبی خاتم(ص) کردیم، بیعت دو طرفه هست. در این بیعت و تجدید عهد برنده ما هستیم و او چه احتیاجی به ما دارد. این تجدید عهد همه به نفع ماست، بنابراین صلوات تجدید عهد و میثاق است و در ما یک ظرفیتهایی ایجاد میکند برای تحمل حقایق، آن وقت حقایق بر ما جاری میشود. ما به اندازه تواضعمان در عالم بهرهمند میشویم. وقتی تواضع میکنی حقایق از آن طرف جاری میشود.
تسبیح الهی در انسان یک ظرفیتی ایجاد میکند که حامل ولایت میشود. میتواند اسرار را تحمل کند. انسان اهل تسبیح اینطور است. اینها تسبیح گفتند و متوجه نشدند تسبیح چیست. خدای متعال فرمود: به نور جلال من، وجود مقدس نبی اکرم و طبیعتاً اهلبیت حضرت صلوات بفرستید. این هم بحث لطیفی است که نور جلال و تجلی جلال الهی در اوست و صلوات یعنی تواضع در مقابل این مقام جلال وجود مقدس حضرت، صلوات فرستادند و خشوع در مقابل این نور با عظمت کردند. وقتی خشوع کردند قدرت حمل عرش پیدا کردند. به خدای متعال عرض کردند: تو به ما گفتی: تسبیح بگو، ما هرچه تسبیح گفتیم، این ظرفیت در ما پیدا نکند. حضرت حق فرمودند: تسبیح من همین است! آنوقت ظرفیت تحمل عرش در انسان ایجاد میکند.
هر فیضی به عالم میرسد از برکت وجود پیامبر است
هر فیضی به عالم میرسد از برکت وجود حضرت است. حقایق از عالم بالا جاری
میشود. «وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماء فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ
بِقَدَرِها» (رعد/۱۷) نهرها و رودخانههایی راه افتاد و هر رودخانه به
اندازه ظرفیت خودش از این برخوردار شده است. ما باید سر این چشمهها
بنشینیم و بنوشیم. امام صادق فرمودند: مردم این آبهای برکه را با ولع
مینوشند ولی نهر عظیم را رها کردند. گفتند: نهر عظیم چیست؟ فرمود: وجود
مقدس رسول الله(ص). همه حقایق و فیوضات در ایشان جاری است. همه معارف در
وجود ایشان هست. بعد ایشان به امیرالمؤمنین و ائمه بعد دادند. اگر
میخواهیم فیض ببریم باید سر چشمه بنشینیم. اگر میخواهی آبی بنوشی، رفع
عطش کنی و خودت را تطهیر کنی باید ببینی این آب از عالم بالا آمده است. رودخانهها
به اندازه ظرف خودشان حامل این آب هستند و باید بروی از این آب بیاشامی و
از این آب شستشو کنی و تطهیر شوی. بنابراین فیض از آنجا جاری میشود. خیر و
برکتی که در عالم تقسیم میشود از آنجا تقسیم میشود. لذا هر فیضی به ما
میرسد در پرتو صلوات است. خدای متعال به حضرت صلوات میفرستد و آثار این
صلوات جاری میشود. هرگاه بخواهد به بندگان چیزی بدهد از مجرای صلوات عطا
میشود.
هرچه به ما میرسد از شفاعت ایشان است. شفاعت ایشان فقط برای قیامت نیست. تمام درجات بهشت با شفاعت مستمر ایشان به ما میرسد. هرکسی در بهشت لقمهای در دهانش میگذارد، شفاعت است. در این دنیا به شفاعت او نفس میکشیم. «بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السّماء» همه چیز را خدا بر او میآفریند.
این فیضی که به ما میرسد با رنج اوست. مثل پدری که خدای متعال محبت فرزندان را در دل او میگذارد، از صبح تا شب رنج میبرد. دهها سال رنج میبرد که این فرزندها به بار بنشینند. رنج برایش شیرین است و منت هم نمیگذارد. «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً، إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً» (انسان/۸ و۹) محبت الهی در دل این پیغمبر یک شخصیتی از او ساخته که بار همه عالم را میکشد. خیلی باید بزرگ باشد «إِنَّ اللَّهَ أَدَّبَ نَبِیَّهُ- صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ- عَلَی مَحَبَّتِهِ، فَقَالَ: «وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ» بار عالم را با محبت خدا میکشد. خدای متعال هرچه بخواهد بدهد از طریق او میدهد. این فرزندانی که پدر کفیل رزقشان هست، فرزندان خردسالی که خودشان به سن رشد نرسیدند، بزرگ که میشوند خیال میکنند بزرگ شدند، حضرت فرمودند: بزرگ هم که میشوی، خودت و مالت متعلق به پدرت هستی. آدم بزرگ که میشود یک مقدار یادش میرود. نسبت به خدا هم که بزرگ میشویم یادمان میرود. یک خرده فکر میکنیم خبری شده است. تحت تکفل هستند یعنی او رنج میبرد، خدای متعال یک محبتی به او داده، با محبت میرود رنج میبرد، مادر با محبت ثمره جان خودش را به طفل میدهد، خدای متعال اگر بخواهد رزق بدهد، باید به این مادر بدهد. این مادر باید غذا بخورد که طفل شیر بخورد. محال است بچهای شیر بخورد بدون اینکه مادر رزق داشته باشد. این رزق از آن مسیر میگذرد. البته در این روزی دادن مادر لذت میبرد، خدای متعال برایش مزد گذاشته است. وقتی حضرت بار ما را میکشند، خدای متعال هم لطف به حضرت میکنند ولی هرچه بخواهد به ما برسد از طریق صلوات است. خبری در عالم نیست. خدای متعال آب را نازل میکند اما هر رودخانهای به اندازه ظرفیتش آب در آن جریان پیدا میکند. بقیه باید سر چشمهها و نهرها بنشینند.
آنهایی که بدون صلوات زندگی میکنند، خیال زندگی دارند!
این ها قاچاقی زنده هستند، آنها هم به برکت صلوات است منتهی خدای متعال هم به کسانی که از او میخواهند عطا میکند، «یا من یعطی من لم یسأله و من لم یعرفه تحننا منه و رحمة» از باب رحمت و محبت میدهد. وجود مقدس نبی اکرم اینطور است، کسی هم صلوات نفرستد به او میرسد. ولی اگر بخواهی فیض کامل به تو برسد باید این را درک کنی، این نعمت را شکر کنی، شکر آن صلوات است. صلوات شکر نعمت حضرت است و فیض را بر انسان جاری میکند.
بنده خدایی محضر امام صادق آمد، حضرت انگور میخوردند. حضرت به او یک خوشه دادند، گفت: الحمدلله! حضرت یک خوشه دیگر دادند. هرچه خدا را حمد کرد حضرت فیضشان را اضافه کردند. این صلوات شکر خدای متعال است در مقابل این نعمت عظیمی که خدا به ما داده و به واسطه شفاعت ایشان ما سر پا هستیم. سیر معنوی و مادی ما با شفاعت حضرت است. با صلوات خدای متعال بر حضرت است. صلوات الهی این است. «وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا رَحِمْتَ بِهِ الْعِبَادَ وَ أَحْیَیْتَ بِهِ الْبِلادَ وَ قَصَمْتَ بِهِ الْجَبَابِرَةَ وَ أَهْلَکْتَ بِهِ الْفَرَاعِنَةَ» هلاک همه فراعنه با صلوات خدا بر حضرت است.
سرکوب شدن همه جبارهای عالم با صلوات خدا بر حضرت است. رحمتی که به عباد میرسد صلوات خدا بر حضرت است. احیای همه سرزمینها صلوات بر حضرت است. هیچ سرزمینی، هیچ وجودی زنده نمیشود الا اینکه خدای متعال بر او صلوات فرستاده است. پرتوی صلواتش حیات قلب ما میشود. شما هرچه میخواهید ذیل صلوات است. حاجتهای بزرگ و کوچک! این دعا مقدمه دعا برای امام زمان است. صلواتش هم متناسب با اوست. اگر میخواهید آن امر عظیم واقع شود با صلوات واقع میشود.