کد خبر : ۹۶۲۳۵
تاریخ انتشار : ۰۱ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۹:۵۸

هرکسی نمیتواند مناجات سحربخواند

یک مناجات‌خوان و ذاکر اهل بیت (ع) گفت: امروز اگر مناجات‌خوانی به افراد معدودی اختصاص یافته به دلیل جنس صدای آنهاست؛ چون هر مداحی نمی‌تواند مناجات سحر را با سبک خود بخواند.

عقیق:به مناسبت ماه رمضان به سراغ مناجات‌خوان‌ها و دعاخوان‌ها رفته‌ایم و با چند نفر از آنها گفت‌و‌گویی کرده‌ایم. محسن حسن‌زاده از جمله مناجات‌خوان‌هایی است که کمتر شناخته شده و بیشتر صدایش شنیده شده است. تغییرات و سرگذشت او خواندنی است.

حسن‌زاده در گفت‌وگو با دعبل با بیان اینکه از کودکی مداحی کرده است،‌ می‌گوید: 6 ماهه بودم که مادرم مرا در آغوش می‌گیرد و مقابل مسجدی می‌ایستد که کودکان عزاداری می‌کردند. ایشان همان‌جا از امام حسین (ع) می‌خواهد تا پسرش بزرگ شده و برای اهل بیت (ع) بخواند، وقتی بزرگ‌تر شدم در مدرسه و دبیرستان می‌خواندم. در رژیم گذشته به دلیل جوانی، خامی، نداشتن دوستان خوب و به دلیل علاقه به هنر به سوی خوانندگی رفتم؛ حتی صفحه پر کردم، ولی با ورود به این وادی متوجه فساد آن شدم.

وی می‌افزاید: مادرم وقتی متوجه این قضیه شد از ناراحتی از حال رفت با خدا درد و دل می‌کرد و می‌گفت؛ خدایا از تو چه خواستم و چه اتفاقی افتاد، در واقع هفت تا هشت سال قبل از پیروزی انقلاب تصمیم گرفتم تا با شخصی طرح دوستی بریزم تا دوستان نابابم نزد من نیایند، بنابراین به مسجد امیرالمؤمنین(ع) شهرری رفتم که حضرت آیت‌الله صالحی خوانساری آنجا منبر می‌رفت. ایشان روضه بسیار زیبایی خواندند و صحبت‌های خوبی کردند؛ وقتی از منبر پایین آمدند نزد ایشان رفتم و گفتم؛ می‌خواهم به منزل شما بیایم.

این مداح اهل بیت (ع) با بیان اینکه این ماجرا متعلق به زمانی است که آیت‌الله سعیدی توسط ساواک دستگیر و مسأله شهادتش مطرح بود، ابراز می‌دارد: به همین دلیل حاج آقا صالحی خوانساری شک داشتند که نکند من مأمور ساواک باشم به همین دلیل اکراه داشتند، ولی من اصرار کردم و ایشان آدرس دادند و من فردای آن روز نزد ایشان رفتم، تعدادی عکس از خوانندگی‌ام در جیبم بود آن‌ها را به ایشان نشان دادم و گفتم من این هستم و می‌خواهم دیگر این‌گونه نباشم شما من را در آغوش بگیرید. ایشان چنین کرد و من را در آغوش گرفت و شب و روز همراه ایشان بودم.

وی ادامه می‌دهد: من شرمنده خانواده ایشان هستم، مرتب به منزل ایشان می‌رفتم و رفاقت نزدیکی با برادران ایشان حاج شیخ احمد آقا، مرحوم اکبر آقا، مرحوم آقا مصطفی، حسین آقا و علی آقا داشتم به طوری که حاج آقا مرتضی صالحی خوانساری می‌فرمود که خدا برادر دیگری به من داده است، پس از پیروزی انقلاب نیز در خدمت ایشان بودم.
پس از آشنایی با حاج آقا صالحی خوانساری در هیئت‌ها مداحی می‌کردم؛ البته قبل از آشنایی با ایشان نیز نوحه‌خوان هیئت‌ها بودم؛ ولی پس از آشنایی با ایشان اوج بیشتری گرفتم.

حسن‌زاده با اشاره به ماجرای اخراجش از اداره مخابرات به جرم طرفداری از امام خمینی(ره) بیان می‌دارد: ماجرا از این قرار بود که امام(ره) به همه اداره‌ها 10 روز فرصت دادند تا آثار طاغوتیان را از بین ببرند؛ بنابراین من هم سنگ بزرگی که در مخابرات شهر ری وجود داشت و روی آن نوشته شده بود؛ در زمان سلطنت پر افتخار اعلی حضرت همایون شاهنشاه آریامهر با چکش شکستم و پایین ریختم. رؤسا من را به جرم تشنج در اداره به مرکز بازار تبعید کردند؛ ولی من به آن مرکز مراجعه نکردم؛ از طرفی اوایل انقلاب مرجعی وجود نداشت تا به آن مراجعه کرده و گره‌ کار را باز کنم. من به آن مرکز مراجعه نکردم و قانون مخابرات هم این بود که اگر 15 روز به کار وارد نشوید اخراج خواهید شد؛ بنابراین حکم اخراجم از یک وزیر انقلابی به نام شهید قندی صادر شد؛ البته ایشان از ماجرا آگاهی نداشت.

وی همچنین از حضورش در سپاه، مخابرات و سازمان تبلیغات اسلامی سخن به میان می‌آورد و اظهار می‌دارد: مرحوم حاج آقا صبحدل عضو دارالقرآن سازمان تبلیغات از من خواست تا به رادیو بروم و با ایشان همکاری کنم. به رادیو رفتم و مشغول کار شدم. تولید برنامه‌های معارف اسلامی را بر عهده داشتم، کم‌کم برنامه مناجات فارسی، عربی، مرثیه و مولودی‌خوانی را در حد توان انجام می‌دادم. کم‌کم از حرم امام رضا (ع) خواستند تا برای مناجات‌خوانی و سرودهای‌شان با آنها همکاری کنم. همکاری‌ام را با حرم امام رضا (ع) پس از پیروزی انقلاب و پس از آنکه به رادیو آمدم در سال 60 آغاز کردم. اخیراً نیز 120 مناجات 18 الی 30 دقیقه‌ای برای آن‌ها تولید کرده‌ام. پس از آن شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی هم خواستند و توفیق را پیدا کردیم که مناجات بخوانیم.

این ذاکر اهل بیت (ع) با بیان اینکه مناجات‌خوانی دو شکل دارد، تصریح می‌کند: شکل اول آن به این صورت است که یکی از خواننده‌ها در یکی از دستگاه‌های آوازی با یکی از گوشه‌ها شروع به خواندن می‌کند؛ مثلاً در دستگاه شور یا دشتی یا دستگاه‌های دیگر، به تعبیر دیگر شغل او آوازخوانی است و مذهبی‌خوان نیست و در میان آوازخوانی خود گاهی مناجات هم می‌خواند این فرد با ذاکر اهل بیت(ع) که مداحی می‌کند، متفاوت است. گاهی به شوخی به دوستان می‌گویم صدای مناجات‌خوان باید خروسی باشد به ویژه چون در سحرگاه پخش می‌شود باید صدای صاف و کشیده داشته باشد و بتواند برای سحر پرده‌های بالا بخواند.

وی می‌گوید: امروز اگر مناجات‌خوانی به شخصیت‌ها اختصاص یافته به دلیل جنس صدای آنهاست؛ چون هر مداحی نمی‌تواند مناجات سحر را با سبک خود بخواند. ما به مناجات‌های سحر با سبک آوازی و گوشه‌ها و دستگاه‌های ایرانی عادت کرده‌ایم، چون به ریشه‌های کار بازمی‌گردد و این گوشه‌ها و ردیف‌های آوازی ریشه در تعزیه‌خوانی‌ها دارد و مردم با تعزیه‌خوانی‌ها که به آن شبیه‌خوانی هم می‌گویند ارتباط خوبی برقرار کرده‌اند.

حسن‌زاده درباره روند شکل عزاداری‌ها بیان می‌دارد: در زمان صفویه شکل عزاداری‌ها تغییر کرد و طبل، دهل، سنج، کتل، علامت و ... وارد آنها شد، پس از پیروزی انقلاب هم با تغییراتی در عزاداری مواجه شدیم، امام (ره) آقای کوثری را آوردند و سبک و سیاق مداحیِ اصیل را باب کردند؛ اگر زندگانی امام رضا(ع) را مطالعه کنید، متوجه شکل عزاداری‌ها خواهید شد. شکل عزاداری‌ها در آن زمان به شکل امروزی نبود، بنابراین کار تبلیغی باید ریشه‌ای باشد. مداح برنامه‌‌اش را با صوت ارائه می‌کند؛ پس اثر بهتری دارد؛ مثلاً خواننده‌ای که بدون ساز می‌خواند با خواننده‌ای که با ساز می‌خواند تفاوت بسیاری دارد و مسلماً خواننده‌ای که با ساز می‌خواند جاذبه بیشتری دارد.

وی ادامه می‌دهد: مداح، سخن و حرفش را با صوت بیان می‌کند؛ چون اثر بیشتری دارد؛ بنابراین اگر ریشه‌یابی و معایب را برطرف کنیم، مداحان بزرگ‌ترین خدمت را می‌توانند داشته باشند؛ بنابراین از بسیاری از آن‌ها ممنون و سپاسگزاریم و برافراشته ماندن این پرچم را مدیون آن‌ها هستیم؛ اما آنچه بسیار مهم است و من نه تنها گله دارم؛ بلکه دلم می‌سوزد؛ اینکه مداحان اهل بیت(ع) همه ساله در روز میلاد حضرت زهرا(س) خدمت رهبر انقلاب حاضر می‌شوند و ایشان رهنمودهایی می‌کنند که اگر آن رهنمودها پیاده می‌شدند تغییرات اساسی و کلی صورت می‌گرفت و کار تبلیغی در حد اعلا انجام می‌شد؛ بنابراین مناجات کلاس مخصوص ندارد.

این مداح اهل بیت(ع) با تأکید بر اینکه باید دانشکده قرآن و عترت تأسیس شود، اظهار می‌دارد: پیشنهاد دیگری که دادم این بود که در کنار دانشگاه «حدیث» شهر ری دانشکده‌ای دیگر با آزمایش‌ها و امتحانات لازم دانشجو بپذیرد. از طرفی استاد این دانشکده هم مداحان نباشند؛ بلکه اساتید حوزوی باشند. در ابتدا باید بدانیم که اصلاً مداحی چیست؟ و چرا آن را ارزشمند می‌دانند؟ معتقدم هر کاری در مسیر درست قرار نگیرد انحراف ایجاد می‌کند. منِ مداح می‌خواهم از اهل بیت(ع) دفاع کنم و اگر بد عمل کنم به ضرر اهل بیت(ع) کار کرده‌ام. مگر نمی‌گویند؛ اگر می‌خواهید کسی را ضایع کنید از او بد دفاع کنید. منِ مداح از اهل بیت(ع) بد دفاع می‌کنم، ضمن اینکه وظیفه‌ یک مداح این است که اول خود را بسازد.

وی می‌افزاید: اگر این دانشکده ایجاد و برنامه‌ریزی شود و فیلتر مشخص، آزمایش، امتحان و کنترلی وجود داشته باشد خوب خواهد بود؛ از طرفی هیئت‌مدیره بسیاری از حسینیه‌ها و مساجد سواد ندارند و اگر یک مداح اشتباه هم بخواند اینها متوجه نمی‌شوند؛ در حالی که اینها باید به همه اوضاع واقف باشند و هر کسی را دعوت نکنند و اجاره ندهند که میکروفن مسجد در اختیار هر خواننده مذهبی قرار گیرد. اینها باید چارچوب مشخص کنند و پیشنهاد دهند که برای هیئت‌مدیره‌تان ماهانه کلاس برگزار کنید.
 
حسن‌زاده با بیان اینکه اهل بیت (ع) در زیارت‌نامه‌ها معدن علم خدا معرفی شده‌اند، خاطرنشان می کند: امیرالمؤمنین (ع) در نهج‌البلاغه می‌فرماید که اهل بیت (ع) جایگاه اسرار خداوند هستند. حال برخی مداحان جایگاه اسرار خداوند و معدن علم خداوند و ستون‌های استوار یقین را برای اشک‌ریزی تعدادی بیان می‌کنند و واقعیت‌ها را نادیده می‌گیرند و فقط به ذکر مصیبت می‌پردازند؛ وقتی می‌گویند اینها ستون‌های استوار یقین یا حامل کتاب‌های آسمانی هستند یعنی چه؟ مداحان باید شخصیت اهل بیت(ع) را معرفی کنند؛ وقتی شخصیت آن‌ها بیان شود مخاطبان گریه خواهند کرد؛ ولی دیگر برای سر بریده امام حسین(ع) گریه نمی‌کنند؛ بلکه با خود می‌گویند؛ چرا حسین(ع) را کشتند و سر از بدنش جدا کردند و نگذاشتند سکان هدایت بشریت را در دست بگیرد همان‌طور که امیرالمؤمنین(ع) را در غدیر رها کردند و سفارش پیامبر (ص) را نپذیرفتند. شهادت اهل بیت(ع) ادامه غدیر است.

وی در پایان می‌گوید: مداحی، مناجات‌خوانی و مراسم مذهبی بارِ سنگینی است. من مداح می‌خواهم از کسی سخن بگویم که جایگاه اسرار پروردگار است یا از کسی بگویم که معدن علم پروردگار است؛ بنابراین باید آگاهی داشته باشم؛ سپس در مورد آن‌ها سخن بگویم. لااقل کتابی بخوانم و یادداشتی بنویسم و از روی آن بخوانم. تکلیف من این است که به مستمع اطلاعات بدهم تا وقتی از مجلس بیرون می‌رود دست پر باشد.


منبع:فارس

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین