۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۸ : ۱۷
* آیت الله العظمی بهجت در گفت و گو با اطرافیان
1. بقال های نجف
یک وقتی یک کسی جلوی همه از آیت الله بهجت قدس سره پرسید: شما طی الارض دارید؟ ایشان چقدر ظریف جواب دادند. اگر بگویند نه، خب این دروغ است. دروغ بعضی جاها مجوز دارد، ولی هر جایی مجوز دروغ نیست. بگویند بله، باز یک محذوری پیش می آید. با زرنگی فرمودند: آن وقتی که ما نجف بودیم بقال های نجف هم طی الارض داشتند.
2. طبیب باش و برو
نماینده ولی فقیه در قفقاز به اصرار از ما خواستند: «به اینجا بیایید و اینجا مدرسه ای هست و تدریس بکنید و کارهایی از این قبیل». من نگران بودم چون وارد فضایی میشدم که آنجا دیگر قم نیست و فضا به اصطلاح باز است. خیلی میل رفتن نداشتم. از طرفی هم کار دیگری بود که آن هم یک مسئولیت طلبگی و روحانی بود. من مانده بودم بین این دو. خدمت آقای پهلوانی عرض کردم: چه کنم؟ ایشان فرمودند: شما مراجعه به آقای بهجت بکنید و هرچه ایشان فرمودند همان کار را بکنید.
من هم خدمت آقا رسیدم و عرض کردم که این دو گزینه پیش روی من هست من چه کنم؟ ایشان فرمود: «طبیب باید آنجایی برود که مریض زیاد است؛ شما باکو بروید». من نگران این بودم که اگر به آنجا بروم از مسایل معنوی دور بشوم، ایشان فرمودند: «نخیر آقا ویرانیهای آنجا را در نظر بگیرید». بعد فرمودند: «خیال می کنید که سیر و سلوک به این است که تسبیح هزاردانه دستتان بگیرید و همه اش ذکر بگویید؟ نخیر آقا این نیست، بروید آقا، بروید».
3. روانی
یکبار در یکی از سفرهای مشهد که هنوز اطراف آقا شلوغ نشده بود، خدمت ایشان عرض کردم: آقا ما یک شوهرخواهری داریم که مریض هستند، دعا بفرمایید.
فرمودند: «چه مشکلی دارند؟». عرض کردم: روانی است. فرمودند: «همه ما روانی هستیم، اگر روانی نبودیم که گناه نمی کردیم».