۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۶ : ۱۷
قاضی صلواتی پس از حاضر شدن متهم در جایگاه خطاب به وی اتهامات معاونت در افساد فیالارض مستوجب اعدام، جعل شناسنامه و کارت ملی و خرید، حمل و نگهداری اسلحه و مهمات سبک و سنگین را تفهیم کرد و از وی خواست از خود در برابر اتهامات وارده دفاع کند.
متهم گفت: من مربی باشگاه ورزشی هستم و یک روز که از باشگاه برمیگشتم الف. به درب منزل ما آمد و به من گفت که "چند نفر از آشنایانم میخواهند وارد کشور شوند بیا با هم بهسراغ آنها برویم". من هم، چون به الف. بدهکار بودم و او قرار شده بود بابت این کار مقدار پولی به من بدهد پیشنهاد او را قبول کردم.
قاضی صلواتی پرسید: یعنی شما نمیدانستید که آنها چهکسانی هستند و با چه هدفی اینگونه وارد کشور میشوند؟
متهم پاسخ داد: خیر، من اصلاً آنها را نمیشناختم و فقط میدانستم که از آشنایان الف. هستند و چون به الف. بدهکار بودم پیشنهادش را قبول کردم. پس از مراجعه به مکان موردنظر آنها را نیافتیم اما با کمی جستوجو پس از حدود 20 دقیقه آنها را پیدا کرده و به داخل آوردیم.
قاضی صلواتی گفت: براساس گزارشها این افراد در آنجا گم شده بودند و چون شما راهبلد بودید الف. از تو خواسته بود بروید و راه را برای آنها پیدا کنید. شما از اعضای فعال گروهکهای تکفیری بودهای لذا با دادگاه صادق باشید.
متهم گفت: پس از رفتن به مرز و آوردن آنها، آنها را به خانه یکی از دوستان بردیم و حدود یک هفته در آنجا اسکان داشتند و پس از یک هفته دوباره آنها را به یک خانه دیگر منتقل کردیم.
قاضی صلواتی رئیس شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران خطاب به متهم گفت: مگر قرار نبود شما پول بگیری و آنها را به داخل بیاوری پس برای چه آنها را این چند روز همراهی میکردی؟
متهم پاسخ داد: چون هنوز پولم را از الف. نگرفته بودم آنها را همراهی میکردم تا بتوانم پولم را بگیرم.
قاضی صلواتی با اشاره به اظهارات متهمان دیگر گفت: براساس اظهارات س. به شما پول داده تا به خانوادهاش برسانی شما چقدر پول گرفتی و کجا به آنها تحویل دادی؟
متهم افزود: من این فرد را اصلاً نمیشناسم و نمیدانم خانه و خانوادهاش کجا هستند. من اصلاً از این فرد پول و دلار نگرفتهام.
قاضی صلواتی مجدداً خطاب به متهم ردیف سوم گفت: براساس اقاریر، اظهارات و گزارشات شما میدانستید که این افراد یک تیم تروریستی هستند و با چه هدفی به ایران آمدهاند بنابراین در حرفهایتان صداقت داشته باشید. شما در وارد کردن اسلحهها به آنها کمک کردهای.
متهم گفت: من اصلاً خبر نداشتم و نمیدانستم که کار آنها در ایران چیست.
قاضی صلواتی به اقاریر و گزارشات پرونده استناد کرد و گفت: شما نظر دو نفر را جلب کرده بودید که به حرم مطهر امام رضا(ع) رفته و مکانهای حساس آن را برای انجام عملیات تروریستی مشخص کنند. همچنین به دو نفر پیشنهاد دادید که در حرم امام رضا(ع) عملیات انتحاری انجام دهند.
متهم پاسخ داد: خیر، من اصلاً چنین کاری نکردم.
رئیس دادگاه گفت: پس لطفاً درباره ارتباط خود با گروهک تروریستی داعش توضیح دهید.
متهم جواب داد: من هیچگونه ارتباطی با داعش نداشتهام که میتوانید این موضوع را بروید و پرسوجو کنید.
مستشار دادگاه خطاب به متهم گفت: پس چرا آنها را برای وارد شدن به ایران کمک کردی و آنها را در ایران اسکان دادی؟
متهم اضافه کرد: من نمیدانستم آنها برای چه آمدهاند و فکر میکردم از آشنایان الف. هستند.
مستشار دادگاه افزود: مگر شما کمربند انتحاری آنها را در زمان ورود ندیده بودی؟
متهم گفت: خیر، من اصلاً ندیدم.
پس از اظهارات ضدونقیض متهم و عدمصداقت در بیاناتش، نماینده دادستان با کسب اجازه از ریاست دادگاه در جایگاه قرار گرفته بخشی از اقاریر متهم را قرائت کرد و اظهار کرد: براساس اقاریر و اظهارات، این متهم گفته است که آنها مقدار زیادی اسلحه و مهمات بههمراه داشتند که از من خواستند برایشان بیاورم یا در بخش دیگری از اقاریر خود گفته است زمانی که آنها وارد میشدند من از یکی از آنها پرسیدم که "برای چه کمربند انفجاری به خود بستهاید؟" که آنها پاسخ دادند که "اگر ما را گرفتند بتوانیم خود را منفجر کنیم". براساس اقاریر س. یکی دیگر از متهمین گفته است که «ر.ب.» از نظر مدیریتی بسیار کاربلد است و بسیار مورد اطمینان ق. بوده است.
نماینده دادستان در ادامه به سابقه کیفری متهم هم اشارهای داشته گفت: این متهم در سال 86 سابقه بازداشت داشته که جرم وی قاچاق اسلحه و حمل و نگهداری ادوات جنگی بود. این فرد علاوه بر شغل مربیگری، خرید و فروش خودرو را هم انجام میداده و دچار فقر مالی نبوده است.
نماینده دادستان خطاب به ریاست دادگاه گفت: متهم در این عملیات تروریستی تا زمان انجام آن در تهران، با آنها همکاری داشته است.
وی با توجه به اظهارات متناقض متهم پرسید: آقای «ر.ب.» شما در اقاریر خود گفتهاید که اینها از همان بدو ورود با خود جلیقه انفجاری، کلت و کلاش داشتهاند، چرا همان زمان که این موضوع را فهمیدید از آنها جدا نشدید؟ براساس گزارشات آنها در مدتی که در استان کرمانشاه بودهاند گفته بودند که برای تبلیغ داعش آمدهاند با توجه به آگاهی شما از این موضوع چرا از آنها جدا نشدید؟ شما در زمان ورود آنها به کشور از آنها پرسیدهاید که "برای چه جلیقه انفجاری به خود بستهاید؟" و آنها پاسخ دادهاند "اگر دستگیر شدیم خود را منفجر کنیم". با آگاهی شما به این موضوع چرا شما از آنها جدا نشدید؟ سؤال دیگر من این است که؛ اگر شما از اهداف آنها خبر نداشتید پس چرا مداوم آنها را از خانهای به خانه دیگر منتقل میکردید و حتی ماشینهایتان هم تغییر میکرد؟ چرا وقتی که فهمیدید آنها موادی شیمیایی را برای ساخت بمب میخواهند با آنها همکاریتان را ادامه دادید؟ آیا از خودتان نپرسیدید که چرا آنها چندین بار خانهشان را عوض میکنند و منظورشان از امن نبودن خانه چیست؟
وی اضافه کرد: آیا افراد عادی در رفتوآمدها و سفر به تهران احتیاج به اسکورت دارند؟ آیا شما در تیم اسکورت آنها نبودید؟ آیا شما نبودید که آنها را از گلوگاههای امنیتی عبور میدادید؟
به گزارش میزان، نماینده دادستان تهران رو به قاضی صلواتی گفت: آقای قاضی، بر اساس گزارش وزارت اطلاعات از تیم تروریستی و منزلی که متهم برای آنها تهیه کرده است اقلامی همچون سه قبضه کلاش، یک قبضه کلت، یک قبضه مسلسل، چهار کمربند انتحاری، سه جلیقه انتحاری، خشاب، نارنجک، صداخفهکن، مواد شیمیایی پیشساز بمب، 50 متر فتیله، 50 عدد چاشنی، تایمر، کیت انفجاری و لوازم فنی ساخت اسلحه کشف شده است. همچنین تعدادی گلوله توپ، خمپاره، مین، خمپاره فسفری، نارنجک و مین والمر کشف گردیده که توسط این متهم مخفی شده بودند.