۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۷ : ۲۳
وی افزود: تأثیر اصلی و بی واسطۀ سلوک عرفانی در درون و قلب سالک است، گرچه ثمرات بیرونی آن نیز کم نیست. چنانکه حقیقت انسان درون اوست و فضیلت و رذیلت، خیر و شر، و خوشی و ناخوشی او در اصل مربوط به درون است. بنابر این، اثر مستقیم سلوک تحول وجودی سالک از نقص به کمال است.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه سخنانش تصریح کرد: دستاورد اصلی و نهایی سلوک رسیدن به رستگاری و مراتب عالی سعادت جاودانی است که به برکت قرب به حق تعالی است که منبع همۀ کمالات و خیرات است. سایر دستاوردها در عرض آن نیستند، بلکه از لوازم و شاخ و برگ های آن هستند. آن که باشد همۀ خیرات هست و اگر نباشد هیچ چیز نمی تواند مایۀ کمال و خرسندی باشد. بدین سان غایت و دستاورد نهایی یکی است و آن خدایی شدن بنده است که جامع همۀ برکات و خوبی ها و رهایی از همۀ رنج ها و ناگواری ها است که به برخی از مهمترین آنها اشاره می کنیم. شایان ذکر است که میزان برخورداری همۀ سالکان از این آثار و برکات یکسان نیست، بلکه متناسب با بنیه و ظرفیت روحی آنها دارای مراتب است.
فنایی با تأکید بر اینکه در فایدۀ اخلاق شکی نیست، اظهارداشت: بدون اخلاق جامعه بشری به جنگل درندگان تبدیل می شود، چنانکه می بینیم هرجا اخلاق نیست درندگی حاکم است. عرفان بهترین پشتوانه برای اخلاق است. عرفان و معنویت و ارتباط با خدا انسان را مهربان و خدمت گذار و خیرخواه بشریت می کند. عارف چون از تعلقات دنیوی بریده و بر خودخواهی ها و هوسهایش لگام زده است، به حق دیگر انسانها احترام می گذارد و چشم طمع به داشته های مردم ندارد و تمام همش کمک به سعادت و خوشی دیگران است. جامعۀایدآل بشر جامعههای عرفانی است. در چنین جامعه ای نفرت و جنگ و خشونت و خونریزی جایش را به صلح و دوستی و برادری و مهربانی می دهد. توان انسان ها نه در راه تخریب و نابودی، بلکه در راه سازندگی جامعۀ بشری صرف می شود.
این محقق و نویسنده کشورمان بیان کرد: یکی از دستاوردهای سلوک رهایی از رنجهاست، رهایی از خوف و حزن و ناامیدی و اضطراب و اندوه. «بَلَی مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ.» (البقرة/112). «أَلاَ إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ.» (یونس/62). عارف به حق پیوسته جهان و زندگی را با معنا می بیند و می گوید: «رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً.» (آل عمران/191) و بر اساس آن سرشار از رضایت و امید است. کسی که به خیر مطلق متصل می شود از آرامش و سکینۀ غیر قابل وصفی برخوردار می شود. اگر یاد خدا مایۀ آرامش جان می شود، لقای او غرق شدن در بحر بیکران آرامش خواهد بود. «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.» (الرعد/28).
استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفت: نفس عارف نردبان کمال را درمی نوردد تا اینکه به مقام نفس مطمئنه و راضیه و مرضیه می رسد و سعادت ورود در جرگۀ عباد خاص الله را پیدا می کند و در جنت رضوان او قرار و آرام می گیرد و مخاطب این خطاب قدسی می شود: «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ. ارْجِعِی إِلَی رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً. فَادْخُلِی فِی عِبَادِی. وَادْخُلِی جَنَّتِی.» (الفجر/27-30).
وی افزود: عارف جهان و زندگی را زیبا می
بیند، چرا که یا چشم خدا می شود و یا با چشم خدا می بیند و در هر دو حال
خدایی به عالم می نگرد و عالم را جلوۀ بهاء و جمال بی مثال او. «اللهم انی
اسئلک بجمالک کله.» بر همین اساس عارف به جهت لطافت احساس و اندیشه و زیبا
دیدن هستی آمادۀ خلاقیت هنری می شود.
عارف که به اقیانوس بیکران رحمت حق رسیده و عالم را جلوۀ معشوق می بیند، بر
همه عالم عاشق و با خلق مهربان می شود و برای تأمین خوشی و سعادت مادی و
معنوی خلق از پای نمی نشیند.
فنایی تأکید کرد: عارف با نورانیتی که در دلش یافته است به قدر ظرفیت و بنیه اش با گشوده شدن ابواب مشاهده و مکاشفه به روی او، از شک و ظن و وسوسه رهایی می یابد و به شناخت حقیقت و اوج یقین نایل می شود و با نورلله به اشیا نظر می کند. مسافر کوی دوست از نفس سلوک لذت می برد و در حین سلوک و طی سفر نیز از مشاهدۀ مناظر دلربای مسیر کوی یار بی نصیب نمی ماند و از حالات خوش و تجربه های بهجت انگیز قدسی برخوردار می شود.
وی در ادامه سخنانش گفت: سالک عالم معنا به جهت اتصال به منبع علم و قدرت الهی ممکن است از توانایی های خارق العاده ای برخوردار گردد که از آن به کرامت تعبیر می شود، اما عارف راستین به این قدرت ها دلبستگی و به آنها اعتنایی ندارد و سعی در کتمان آن دارد و اعتقادش این است که: هرچه در این راه نشانت دهند/ گر نستانی به از آنت دهند.
فنایی اضافه کرد: از ثمرات سلوک عرفانی سلامت معنوی است. تهذیب نفس و تصفیۀ آن از امراضی همچون خودخواهی و حسد و کینه و آز و رهایی از یأس و اضطراب و حزن و خوف و تعلقات دنیوی و بی معنایی و رسیدن به حالات و مقامات خوشی همچون محبت و معرفت و خوش خلقی و خوش بینی و رجا و توکل و رضا و طمأنینه و اتصال به محبوب ازلی عالی ترین مرتبۀ سلامت معنوی را برای عارف به ارمغان می آورد.